mistrial

/mɪˈstraɪəl//ˌmɪsˈtraɪəl/

معنی: محاکمه غلط
معانی دیگر: (حقوق) دادرسی که به دلایل زیر باطل و مختومه اعلام می شود: اشتباه فاحش در حین محاکمه، فقدان صلاحیت دادگاه، عدم توافق اعضای هیئت منصفه، دادرسی پوچ وبی نتیجه

جمله های نمونه

1. The judge ruled a mistrial and cited the prosecutors for outrageous misconduct.
[ترجمه گوگل]قاضی حکم دادرسی غیرقانونی را صادر کرد و از دادستان ها به دلیل رفتار نادرست ظالمانه استناد کرد
[ترجمه ترگمان]قاضی حکم نادرستی را صادر کرد و به دادستان ها برای سو رفتار ظالمانه اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The judge said he would declare a mistrial if the jury did not reach its verdict today.
[ترجمه گوگل]قاضی گفت اگر هیئت منصفه امروز به رای خود نرسد، اعلام محاکمه خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]قاضی گفت که اگر هیات منصفه امروز به رای دادگاه نرسید، محاکمه نادرستی اعلام خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Yes, the judge said in declaring a mistrial, this is exactly what Dalzell felt happened to Lisa Lambert.
[ترجمه گوگل]بله، قاضی در اعلام محاکمه نامشروع گفت، این دقیقا همان چیزی است که دالزل احساس کرد برای لیزا لمبرت اتفاق افتاده است
[ترجمه ترگمان]بله، قاضی در اعلام یک محاکمه نادرست گفت که این دقیقا همان چیزی است که Dalzell برای لیزا لمبرت اتفاق افتاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Fujisaki rejected a defense request for a mistrial.
[ترجمه گوگل]فوجیزاکی درخواست دفاع برای محاکمه را رد کرد
[ترجمه ترگمان]Fujisaki درخواست دفاعی برای محاکمه نادرست را رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A mistrial was declared in the case.
[ترجمه گوگل]در این پرونده یک محاکمه مخفی اعلام شد
[ترجمه ترگمان]در این پرونده، محاکمه نادرست اعلام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Barnhill saw no course but to declare a mistrial.
[ترجمه گوگل]بارنهیل راهی جز اعلام محاکمه ندید
[ترجمه ترگمان]نه، نه، نه، نه، اما برای اعلام حکم غلط
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Judge Garcia was forced to declare a mistrial.
[ترجمه گوگل]قاضی گارسیا مجبور شد اعلام محاکمه کند
[ترجمه ترگمان]قاضی گارسیا مجبور به اعلام محاکمه نادرست شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The judge declared a mistrial, saying that Christofferson-Titchbourne's lawyers had presented prejudicial arguments.
[ترجمه گوگل]قاضی اعلام کرد که وکلای کریستوفرسون-تیچبورن استدلال های مغرضانه ای ارائه کرده اند
[ترجمه ترگمان]قاضی محاکمه نادرست را اعلام کرد و گفت که وکلای Christofferson استدلالات متفاوتی را ارائه کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The judge declared a mistrial. The case was scheduled to be retried two days later.
[ترجمه گوگل]قاضی اعلام محاکمه کرد قرار شد این پرونده دو روز بعد دوباره محاکمه شود
[ترجمه ترگمان]قاضی محاکمه نادرست را اعلام کرد این پرونده قرار بود دو روز بعد برگزار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Celia: Darn, I was kinda hoping for a mistrial, not a bunch of background exposition. . .
[ترجمه گوگل]سلیا: لعنتی، من به نوعی به یک محاکمه امیدوار بودم، نه یک سری توضیحات پس زمینه
[ترجمه ترگمان] لعنتی، من یه جورایی امیدوار بودم که باطل بشه، نه یه سری پیشینه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In a mistrial, the judge blamed on prosecutors and said a "first-year law student" would have known to avoid.
[ترجمه گوگل]در یک محاکمه، قاضی دادستان ها را مقصر دانست و گفت که یک "دانشجوی سال اول حقوق" می دانست که باید از آن اجتناب کند
[ترجمه ترگمان]در محاکمه نادرست، قاضی مقصر را مقصر دانست و گفت که \"یک دانشجوی سال اول\" باید از آن اجتناب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If prosecutorial misconduct results in a mistrial, a later prosecution may be barred.
[ترجمه گوگل]اگر سوء رفتار دادستانی منجر به محاکمه اشتباه شود، تعقیب بعدی ممکن است منع شود
[ترجمه ترگمان]اگر سو رفتار دادستانی منجر به محاکمه نادرست شود، ممکن است تحت پی گرد قانونی قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Defense attorneys said neither side wants a mistrial and insisted the judge ask jurors if they can remain impartial.
[ترجمه گوگل]وکلای مدافع گفتند که هیچ یک از طرفین خواهان محاکمه غیرقانونی نیستند و اصرار داشتند که قاضی از اعضای هیئت منصفه بپرسد که آیا می توانند بی طرف بمانند
[ترجمه ترگمان]وکلای مدافع گفتند که هیچ یک از طرفین خواهان محاکمه عادلانه نیستند و اصرار دارند که قاضی از هیات منصفه بپرسد که آیا آن ها می توانند بی طرف بمانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The defense attorney argued that the judge should declare a mistrial .
[ترجمه گوگل]وکیل مدافع استدلال کرد که قاضی باید رد دادگاه را اعلام کند
[ترجمه ترگمان]وکیل مدافع مدعی شد که قاضی باید محاکمه نادرست را اعلام کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. But Alavarez said he saw no reason why the development would produce a mistrial in the drug possession case.
[ترجمه گوگل]اما آلوارز گفت که دلیلی نمی بیند که چرا این توسعه منجر به یک محاکمه نادرست در پرونده نگهداری مواد مخدر شود
[ترجمه ترگمان]اما Alavarez گفت که او هیچ دلیلی نمی بیند که چرا توسعه در مورد پرونده مالکیت مواد مخدر محاکمه نادرستی ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

محاکمه غلط (اسم)
mistrial

تخصصی

[حقوق] محاکمه خلاف قانون، محاکمه بی نتیجه

انگلیسی به انگلیسی

• inconclusive trial, legally void trial (law)

پیشنهاد کاربران

بپرس