modelling


معنی: طراحی، گچ بری، مدل سازی
معانی دیگر: قالب سازی، طرح ریزی

جمله های نمونه

1. This software is used for modelling atmospheric dynamics.
[ترجمه گوگل]این نرم افزار برای مدل سازی دینامیک اتمسفر استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]این نرم افزار برای مدل سازی دینامیکی اتمسفری به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She was offered her first modelling job while she was still in the sixth-form.
[ترجمه گوگل]در حالی که هنوز در کلاس ششم بود، اولین شغل مدلینگ به او پیشنهاد شد
[ترجمه ترگمان]او اولین کار مدل سازی خود را در حالی انجام داد که هنوز در کلاس ششم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He earned money modelling for life drawing classes.
[ترجمه گوگل]او برای کلاس های طراحی زندگی از مدلینگ درآمد کسب کرد
[ترجمه ترگمان]او برای کلاس های زندگی مدل سازی پول به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She earns a living by modelling .
[ترجمه گوگل]او از طریق مدلینگ امرار معاش می کند
[ترجمه ترگمان]او با مدل سازی امرار معاش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As she got older, offers of modelling work began to dry up.
[ترجمه گوگل]با بزرگتر شدن او، پیشنهادات کار مدلینگ شروع به خشک شدن کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی بزرگ تر شد، پیشنهاد کار مدلسازی شروع به خشک شدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was being offered a modelling contract.
[ترجمه گوگل]به او یک قرارداد مدلینگ پیشنهاد شد
[ترجمه ترگمان]او قرار بود یک قرارداد مدل سازی ارائه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. How did she get into the modelling racket?
[ترجمه گوگل]چگونه او وارد راکت مدلینگ شد؟
[ترجمه ترگمان]چه جوری تونسته به صورت modelling در بیاد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She's been approached by a modelling agency.
[ترجمه گوگل]آژانس مدلینگ با او تماس گرفته است
[ترجمه ترگمان]او با یک آژانس modelling به او نزدیک شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Tullio has been modelling for Sandra for eleven years.
[ترجمه گوگل]تولیو یازده سال برای ساندرا مدلینگ بوده است
[ترجمه ترگمان]تولیو یازده سال است که برای ساندرا مدل سازی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There's absolutely nothing wrong in modelling yourself on an older woman.
[ترجمه گوگل]هیچ اشکالی ندارد که خود را از یک زن مسن الگو برداری کنید
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز اشتباهی در مدل سازی خودتان بر روی یک زن مسن وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She began modelling in Paris aged
[ترجمه گوگل]او مدلینگ را در پاریس شروع کرد
[ترجمه ترگمان]او شروع به مدل سازی در پاریس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Her modelling career began when she was spotted at the age of
[ترجمه گوگل]حرفه مدلینگ او زمانی آغاز شد که در سنین بالا دیده شد
[ترجمه ترگمان]شغل مدل سازی او زمانی آغاز شد که او در سن ۱۹ سالگی تشخیص داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She threw herself into a modelling career.
[ترجمه گوگل]او خودش را وارد حرفه مدلینگ کرد
[ترجمه ترگمان]خودش را به یک شغل مدل سازی انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ashley's always wanted to go into modelling.
[ترجمه گوگل]اشلی همیشه می خواست به سمت مدلینگ برود
[ترجمه ترگمان]اشلی همیشه می خواست که در سن قانونی شرکت کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طراحی (اسم)
architectonics, designing, sketching, modeling, drafting, modelling

گچ بری (اسم)
fillet, filet, modeling, modelling, tore

مدل سازی (اسم)
modeling, modelling

تخصصی

[سینما] برجسته نمایی

انگلیسی به انگلیسی

• forming, fashioning; act of displaying or posing (for fashion, art, etc.) (also modeling)

پیشنهاد کاربران

جامه نمایی
الگوبرداری، الگوسازی، شبیه سازی، الهام گیری

بپرس