moldboard


ته تیغه ی شخم زنی که انحنا دارد و خاک را برمی گرداند، ته تیغه ی برف روبی یا تیغه ی بولدوزر که برف یا خاک را کنار می زند، خاک برگردان خیش

جمله های نمونه

1. The longer moldboard improves working efficiency.
[ترجمه گوگل]تخته قالب طولانی تر راندمان کار را بهبود می بخشد
[ترجمه ترگمان]The بلندتر کارایی کار را بهبود می بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Chisel and moldboard plowing increased carbon dioxide emissions for a short time.
[ترجمه گوگل]شخم زدن اسکنه و تخته قالب باعث افزایش انتشار دی اکسید کربن برای مدت کوتاهی شد
[ترجمه ترگمان]Chisel و moldboard برای مدت کوتاهی انتشار گازهای کربن دی اکسید را افزایش دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The benefits of deep ploughing with a moldboard could be explained by more moisture in the profile and more root volume to extract this soil moisture compared to the cultivator system.
[ترجمه گوگل]مزایای شخم عمیق با تخته قالب را می توان با رطوبت بیشتر در پروفیل و حجم ریشه بیشتر برای استخراج این رطوبت خاک در مقایسه با سیستم کولتیواتور توضیح داد
[ترجمه ترگمان]فواید شخم زدن عمیق با یک moldboard می تواند با رطوبت بیشتر در مجموعه تنظیمات و حجم ریشه بیشتر برای استخراج این رطوبت خاک در مقایسه با سیستم cultivator توضیح داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. What it really means is "no moldboard plow" and because of that we are supposed to believe that farmers are controlling soil erosion.
[ترجمه گوگل]معنای واقعی آن «بدون گاوآهن قالبی» است و به همین دلیل ما باید باور کنیم که کشاورزان فرسایش خاک را کنترل می کنند
[ترجمه ترگمان]چیزی که واقعا به آن معنی می دهد این است که \"هیچ شخم moldboard\" وجود ندارد و به همین دلیل ما باید باور کنیم که کشاورزان در حال کنترل فرسایش خاک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Research has shown that deep tillage with a moldboard plough in the monsoon season can overcome this problem.
[ترجمه گوگل]تحقیقات نشان داده است که خاک ورزی عمیق با گاوآهن قالبی در فصل باران های موسمی می تواند بر این مشکل غلبه کند
[ترجمه ترگمان]تحقیقات نشان داده اند که کشاورزی عمیق با گاو آهن در فصل موسمی می تواند بر این مشکل غلبه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Adhesive force exists between soil and plow moldboard in the field work of paddy field plough.
[ترجمه گوگل]نیروی چسبنده بین خاک و قالب گاوآهن در کار مزرعه گاوآهن شالیزاری وجود دارد
[ترجمه ترگمان]نیروی Adhesive بین خاک و گاوآهن شخم زده در مزرعه مزرعه برنج وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Concrete moldboard is an important facility on the concrete pouring.
[ترجمه گوگل]قالب بتن یکی از امکانات مهم در ریختن بتن است
[ترجمه ترگمان]بتن بتن یک تاسیسات مهم در جهت ریختن بتن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But as long as they don't use a moldboard plow they can call it "no-till.
[ترجمه گوگل]اما تا زمانی که از گاوآهن تخته‌بازی استفاده نکنند، می‌توانند آن را «بدون شخم زدن» بنامند
[ترجمه ترگمان]اما تا زمانی که آن ها از خیش moldboard استفاده نکنند، آن ها می توانند آن را \"نه تا زمانی\" بنامند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was an inventor himself: he invented a moldboard for plows, a swivel chair, a pedometer, a camp stool, and a copying device, among other things.
[ترجمه گوگل]او خودش یک مخترع بود: او یک تخته قالب برای گاوآهن، یک صندلی چرخان، یک گام شمار، یک چهارپایه اردوگاهی و یک دستگاه کپی و موارد دیگر اختراع کرد
[ترجمه ترگمان]خودش یک مخترع بود: برای شخم زدن یک صندلی گردان، یک صندلی گردان، یک سه پایه camp و یک دستگاه کپی از چیزهای دیگر اختراع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Future research needs to study the dynamics of the compaction problem to determine how frequent moldboard or deep tillage is needed.
[ترجمه گوگل]تحقیقات آینده نیاز به مطالعه دینامیک مشکل تراکم دارد تا مشخص شود که چقدر تخته قالب یا خاکورزی عمیق نیاز است
[ترجمه ترگمان]تحقیقات آتی باید پویایی مساله فشرده سازی را مورد مطالعه قرار دهند تا مشخص شود که چگونه moldboard مکرر و یا کشاورزی عمیق مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Large windows also allow a clear view of the moldboard position.
[ترجمه گوگل]پنجره های بزرگ همچنین امکان دید واضحی از موقعیت تخته قالب را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]پنجره های بزرگ نیز یک نمای شفاف از موقعیت moldboard را ممکن می سازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This paper proposes an optimal method for plow bottom moldboard design by taking the power consumption of the objective and the feasible region of the geometric parameters for boundary constraints.
[ترجمه گوگل]این مقاله با در نظر گرفتن توان مصرفی هدف و منطقه امکان‌پذیر پارامترهای هندسی برای محدودیت‌های مرزی، یک روش بهینه را برای طراحی قالب تخته‌آهن پایین پیشنهاد می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک روش بهینه برای طراحی moldboard پایین plow با استفاده از مصرف توان هدف و منطقه امکان پذیر پارامترهای هندسی برای محدودیت های مرزی پیشنهاد می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The results indicate that water proof particleboard can be used as concrete moldboard instead of wood concrete moldboard in the same way, and recycled more than 9 times.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که تخته خرده چوب ضد آب را می توان به عنوان تخته قالب بتن به جای قالب بتن چوبی به همان روش استفاده کرد و بیش از 9 بار بازیافت کرد
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که تخته خرده چوب می تواند به جای بتن پیش ساخته در همان روش، به عنوان moldboard بتونی مورد استفاده قرار گیرد و بیش از ۹ بار بازیافت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Utilize ANSYS to compute deflection of the each of moldboard stroke in infinite elements' method and then solve the systematical stiffness and the critical angle of clamping unit.
[ترجمه گوگل]از ANSYS برای محاسبه انحراف هر یک از ضربه های تخته قالب در روش عناصر بی نهایت استفاده کنید و سپس سختی سیستماتیک و زاویه بحرانی واحد گیره را حل کنید
[ترجمه ترگمان]Utilize ANSYS برای محاسبه انحراف هر یک از stroke moldboard در روش اجزای نامحدود و سپس حل سفتی systematical و زاویه بحرانی واحد مهار کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. One of the major developments of the ancient Chinese agriculture was the use of the iron moldboard plows.
[ترجمه گوگل]یکی از پیشرفت‌های مهم کشاورزی چین باستان، استفاده از گاوآهن‌های قالب آهنی بود
[ترجمه ترگمان]یکی از تحولات عمده کشاورزی باستانی چین، استفاده از آهن moldboard آهن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] تخته ی زیر درجه

انگلیسی به انگلیسی

• curved metal blade on the front of a plow which loosens the earth (agriculture); one side of a concrete mold

پیشنهاد کاربران

بپرس