monasticism

/məˈnæstəˌsɪzəm//məˈnæstɪsɪzəm/

معنی: رهبانیت
معانی دیگر: دیرنشینی، دیرگرایی

جمله های نمونه

1. Simon uses the metaphors of monasticism and asceticism to suggest that it is dangerous to load XML too heavily with baggage that does not suit its simple, textual roots.
[ترجمه گوگل]سیمون از استعاره های رهبانیت و زهد استفاده می کند تا نشان دهد که بارگیری XML بسیار سنگین با توشه ای که با ریشه های ساده و متنی آن سازگار نیست خطرناک است
[ترجمه ترگمان](سیمون)از استعاره of و ریاضت استفاده می کند تا نشان دهد که پر کردن XML بسیار خطرناک است و با ریشه های ساده و متنی آن سازگار نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The object of monasticism is to love God in the highest degree possible in this life.
[ترجمه گوگل]هدف رهبانیت عشق به خدا در بالاترین درجه ممکن در این زندگی است
[ترجمه ترگمان]هدف رهبانیت عشق ورزیدن به خداوند در بالاترین درجه ممکن در این زندگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The basic idea of monasticism in all its varieties is seclusion or withdrawal from the world or society.
[ترجمه گوگل]ایده اصلی رهبانیت در همه انواع آن گوشه گیری یا کناره گیری از جهان یا جامعه است
[ترجمه ترگمان]ایده اصلی رهبانیت در همه نوع خود انزوا یا کناره گیری از جهان یا جامعه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Forms of monasticism existed long before the birth of Jesus Christ.
[ترجمه گوگل]اشکال رهبانیت مدتها قبل از تولد عیسی مسیح وجود داشته است
[ترجمه ترگمان]Forms رهبانیت مدت ها پیش از تولد حضرت عیسی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the history of monasticism the word has two distinct technical meanings.
[ترجمه گوگل]در تاریخ رهبانیت این کلمه دارای دو معنای فنی متمایز است
[ترجمه ترگمان]در تاریخ رهبانیت، واژه دو معنای فنی متمایز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You have both these forms of monasticism starting to developin the third century.
[ترجمه گوگل]شما هر دو شکل رهبانیت را دارید که در قرن سوم شروع به توسعه کرده اند
[ترجمه ترگمان]شما دو نوع رهبانیت دارید که از قرن سوم آغاز به کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Monasticism and Asceticism develop as important movements in the early Christian church.
[ترجمه گوگل]رهبانیت و زهد به عنوان جنبش‌های مهم در کلیسای اولیه مسیحیت رشد می‌کنند
[ترجمه ترگمان]Monasticism و Asceticism به عنوان جنبش های مهم در کلیساهای بدوی مسیحیت رشد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. On Athos and elsewhere, monasticism plays an important symbolic role in Greek culture.
[ترجمه گوگل]در آتوس و جاهای دیگر، رهبانیت نقش نمادین مهمی در فرهنگ یونان دارد
[ترجمه ترگمان]در طرف آتوز و دیگر، رهبانیت نقش سمبلیک مهمی در فرهنگ یونانی ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You have the real rise of monasticism.
[ترجمه گوگل]شما ظهور واقعی رهبانیت را دارید
[ترجمه ترگمان]، تو یه قیام واقعی از رهبانیت به دست آوردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A notable champion of early monasticism was St. Jerome, who translated into Latin both Old and New Testaments from the Hebrew and Greek originals.
[ترجمه گوگل]یکی از قهرمانان برجسته رهبانیت اولیه، سنت جروم بود که عهد عتیق و جدید را از نسخه اصلی عبری و یونانی به لاتین ترجمه کرد
[ترجمه ترگمان]یک قهرمان برجسته رهبانیت، قدیس Jerome بود که به لاتین قدیم و هم جدید از اصل عبری و یونانی ترجمه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Many romanticise monasticism as a way to make a quantum leap to escape worldly life and responsibilities.
[ترجمه گوگل]بسیاری رهبانیت را به عنوان راهی برای جهش کوانتومی برای فرار از زندگی و مسئولیت های دنیوی می دانند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از monasticism رهبانیت به عنوان راهی برای جهش کوانتومی برای فرار از زندگی دنیوی و مسئولیت ها به شمار می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Monasticism is a living thing and consequently it must be informed with a principle of self-motion and adaptability to its environment.
[ترجمه گوگل]رهبانیت یک موجود زنده است و در نتیجه باید با اصل خود حرکتی و سازگاری با محیط خود آگاه شود
[ترجمه ترگمان]Monasticism یک چیز زنده است و در نتیجه باید با اصل خود - حرکت و سازگاری با محیط خود آگاه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The virtue of celibacy has been extended into the vowed life of monasticism and the single priesthood.
[ترجمه گوگل]فضیلت تجرد به زندگی نذری رهبانیت و کشیشی مجرد گسترش یافته است
[ترجمه ترگمان]فضیلت تجرد مربوط به عهد قدیم رهبانیت و کشیش شدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Like the ascetic movement of which it was an outgrowth, monasticism had its origins in the Middle East.
[ترجمه گوگل]رهبانیت نیز مانند جنبش زاهدانه ای که زاییده آن بود، خاستگاه خود را در خاورمیانه داشت
[ترجمه ترگمان]رهبانیت، مانند the که در آن، وخامت بود، اصالت خود را در خاور میانه به دست آورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رهبانیت (اسم)
frock, monasticism, monkery, monkhood

انگلیسی به انگلیسی

• life of monks or nuns

پیشنهاد کاربران

رهبانیت
مثال:
But as for monasticism, they innovated it.
اما در مورد رهبانیتی که آنها ابداع کردند.
�وَ رَهْبَانِیَّةً ابْتَدَعُوهَا �
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : monastery / monasticism
✅️ صفت ( adjective ) : monastic
✅️ قید ( adverb ) : monastically

بپرس