monopolized

معنی: انحصاری، منحصر بفرد

جمله های نمونه

1. they have monopolized the key positions in the ministry

آنان مقام های کلیدی وزارتخانه را قبضه کرده اند.

2. women can also achieve in activities monopolized by men

زن ها نیز می توانند در فعالیت هایی که در انحصار مردهاست موفق باشند.

انحصاری (صفت)

exclusive, monopolized, pre-emptive

منحصر بفرد (صفت)

sole, particular, exclusive, individual, monopolized

• (of a trade or a commodity, etc.) exclusively owned; controlled entirely by one party; syndicated (also monopolised)

انحصاری شده، انحصاری