mop up

/ˈmɑːpˈəp//mɒpʌp/

معنی: با کهنه پاک کردن، از وجود دشمن پاک کردن
معانی دیگر: (عامیانه) 1- تمام کردن یا شدن، به پایان رسیدن یا رساندن 2- کاملا شکست دادن، کاملا برطرف کردن 3- (ارتش) پاکسازی بقایای نیروهای شکست خورده ی دشمن، (ارتش) پاکسازی بقایای نیروهای دشمن شکست خورده

جمله های نمونه

1. You'd better mop up that pool of water on the floor before father sees it.
[ترجمه گوگل]بهتر است حوض آب روی زمین را قبل از اینکه پدر ببیند پاک کنید
[ترجمه ترگمان]بهتره قبل از اینکه پدر اون رو ببینه، آب رو روی زمین تمیز کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I shall be glad to mop up the last of the office work that was waiting for me on my return from holiday.
[ترجمه گوگل]خوشحال خواهم شد که آخرین کارهای اداری را که در بازگشت از تعطیلات در انتظارم بود، پاک کنم
[ترجمه ترگمان]خوشحال خواهم شد که آخرین کار دفتری را که در انتظار بازگشت من از تعطیلات بود تمیز کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Troops combed the area to mop up any remaining resistance.
[ترجمه گوگل]سربازان منطقه را شانه زدند تا هرگونه مقاومت باقی مانده را از بین ببرند
[ترجمه ترگمان]نیروهای نظامی منطقه را برای پاک سازی هر مقاومت باقی مانده جستجو کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You should have seen him mop up the beer.
[ترجمه گوگل]باید می دیدی که آبجو را پاک می کند
[ترجمه ترگمان] باید می دیدی کی آبجو رو تمیز می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Do you want some bread to mop up that sauce?
[ترجمه گوگل]آیا برای پاک کردن سس مقداری نان می خواهید؟
[ترجمه ترگمان]یه خورده نون می خوای که این سس رو تمیز کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It went down well, with dry bread to mop up the water.
[ترجمه گوگل]خوب پایین رفت، با نان خشک برای پاک کردن آب
[ترجمه ترگمان]با یک نان خشک و خشک که آب را خشک می کرد، به چاه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mop up any spillages and keep the fridge clean by using a germ killing product such as Domestos Multi Surface Cleaner.
[ترجمه گوگل]با استفاده از یک محصول ضد میکروب مانند پاک کننده چند سطحی Domestos، یخچال را تمیز کنید و یخچال را تمیز نگه دارید
[ترجمه ترگمان]spillages را بردارید و یخچال را با استفاده از یک محصول کشت میکروب مثل Domestos Multi Surface تمیز نگه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. However, after haranguing us and making me mop up his uniform, the outraged policeman indicated a couple of wash-basins.
[ترجمه گوگل]با این حال، پس از اینکه ما را مورد آزار و اذیت قرار داد و مجبورم کرد یونیفرمش را پاک کنم، پلیس خشمگین چند دستشویی را نشان داد
[ترجمه ترگمان]با این همه، پس از اینکه نطق غرایی کرد و من را وادار به خشک کردن لباس کرد، پلیس خشمگین دو لگن سلمانی را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mop up turkey juices with a paper towel, then use an antibacterial cleanser to wash down the counter and sink.
[ترجمه گوگل]آب بوقلمون را با یک حوله کاغذی پاک کنید، سپس از یک پاک کننده ضد باکتری برای شستن پیشخوان و سینک استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]اب بوقلمون را با یک حوله کاغذی پر کنید، سپس از یک تصفیه کننده ضد باکتری استفاده کنید تا پیشخوان و ظرف شویی را بشوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Two companies were left to mop up.
[ترجمه گوگل]دو شرکت موکول شدند تا کار را پاکسازی کنند
[ترجمه ترگمان]دو شرکت برای پاک سازی باقی ماندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Fetch a cloth to mop up the spill.
[ترجمه گوگل]یک پارچه بیاورید تا نشت را پاک کنید
[ترجمه ترگمان]یک پارچه بیاورید تا زمین را تمیز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Benefit: Basil is rich in antioxidants that mop up cell - damaging free radicals inside the body.
[ترجمه گوگل]مزایا: ریحان سرشار از آنتی اکسیدان هایی است که سلول ها را پاکسازی می کند - رادیکال های آزاد داخل بدن را آسیب می رساند
[ترجمه ترگمان]مزایا: باسیل غنی از آنتی اکسیدان ها است که رادیکال های آزاد کننده سلول را در داخل بدن پاک سازی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He advocated public investment to mop up the savings surplus.
[ترجمه گوگل]او از سرمایه گذاری عمومی برای رفع مازاد پس انداز حمایت کرد
[ترجمه ترگمان]او از سرمایه گذاری عمومی برای پاک سازی مازاد پس انداز حمایت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You should have seen him mop up his dinner.
[ترجمه گوگل]باید می دیدی که شامش را پاک می کند
[ترجمه ترگمان]باید او را می دیدی که شام را تمیز می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We must mop up the arrears of work.
[ترجمه گوگل]ما باید معوقات کار را پاک کنیم
[ترجمه ترگمان]باید the را پاک کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

با کهنه پاک کردن (فعل)
squeegee, mop up

از وجود دشمن پاک کردن (فعل)
mop up

انگلیسی به انگلیسی

• cleaning up, clearing, liquidation; clean, clear up, liquidate

پیشنهاد کاربران

جمع کردن یا مرتب کردن، پاکسازی. . برای متال اصطلاح عامیانه گندش رو پاک کردن! Mopped up the mess
complete the military conquest of an area by capturing or killing remaining enemy troops
کامل کردن یک عملیات نظامی با اسارت یا کشتن باقیمانده سربازان دشمن
“We are mopping it up now, ” said a regional Turkish official in the south of the country. It’s time for this war to end
طی یا تی کشیدن، پاک کردن، با کهنه تمیز کردن
Mopping up all the cum off the floors of an adult does not mean you work in film

جمع کردن مشکل. حل کردن مشکل، پاک کردن، نابود کردن، ازبین بردن، خوردن سس با نان برای تمام کردن ان، پاک کردن مایعی که پخش شده
انجام دادن کار یا پروژه
to complete a project, transaction, or task

بپرس