moral philosophy

/ˈmɔːrəlfəˈlɑːsəfi//ˈmɒrəlfɪˈlɒsəfi/

رجوع شود به: ethics، علم اخلاق، اصول اخلاق، آیین رفتار

جمله های نمونه

1. He is Professor of Moral Philosophy at Oxford.
[ترجمه گوگل]او استاد فلسفه اخلاق در آکسفورد است
[ترجمه ترگمان]او استاد فلسفه اخلاقی در دانشگاه آکسفورد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They asked her some searching questions on moral philosophy and logic.
[ترجمه گوگل]آنها از او سؤالاتی در مورد فلسفه اخلاق و منطق پرسیدند
[ترجمه ترگمان]آن ها از او در مورد فلسفه و منطق اخلاقی سوال کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Both theories are exercises in analytical moral philosophy which aspire to provide rational principles to support particular conceptions of just social arrangements.
[ترجمه گوگل]هر دو نظریه تمرین‌هایی در فلسفه اخلاق تحلیلی هستند که می‌خواهند اصول عقلانی را برای حمایت از مفاهیم خاصی از ترتیبات اجتماعی عادلانه ارائه کنند
[ترجمه ترگمان]هر دو نظریه در فلسفه اخلاقی تحلیلی که آرزومند ارائه اصول منطقی برای حمایت از مفاهیم خاص از آرایش اجتماعی هستند، به کار گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. More recent moral philosophy exhibits a certain boredom with Moore's approach.
[ترجمه گوگل]فلسفه اخلاقی جدیدتر حوصله خاصی از رویکرد مور نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]فلسفه اخلاقی جدیدتر، ملالت خاصی را با رویکرد مور نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is plain from all of this how moral philosophy is taken to depend on natural philosophy.
[ترجمه گوگل]از همه اینها روشن است که چگونه فلسفه اخلاق به فلسفه طبیعی وابسته است
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که فلسفه اخلاقی به فلسفه طبیعی بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Smith began to teach logic and moral philosophy at the University of Glasgow.
[ترجمه گوگل]اسمیت شروع به تدریس منطق و فلسفه اخلاق در دانشگاه گلاسکو کرد
[ترجمه ترگمان]اسمیت به تدریس فلسفه منطقی و اخلاقی در دانشگاه گلاسگو آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Kant Kant's moral philosophy is sharply opposed to the moral sense approach of Hutcheson and Hume.
[ترجمه گوگل]فلسفه اخلاق کانت کانت به شدت با رویکرد حس اخلاقی هاچسون و هیوم مخالف است
[ترجمه ترگمان]فلسفه اخلاقی کانت به شدت با رویکرد اخلاقی اخلاقی نسبت به Hutcheson و هیوم مخالف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He had just been appointed professor of moral philosophy at the University of Glasgow.
[ترجمه گوگل]او به تازگی به عنوان استاد فلسفه اخلاق در دانشگاه گلاسکو منصوب شده بود
[ترجمه ترگمان]او تازه به عنوان استاد فلسفه اخلاق در دانشگاه گلاسگو منصوب شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Moral justification is a centrical problem of modern moral philosophy.
[ترجمه گوگل]توجیه اخلاقی مسئله محوری فلسفه اخلاق مدرن است
[ترجمه ترگمان]توجیه اخلاقی یک مشکل بزرگ از فلسفه اخلاقی مدرن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. John Rawls, Lectures on the History of Moral Philosophy, 2000.
[ترجمه گوگل]جان رالز، سخنرانی‌هایی درباره تاریخ فلسفه اخلاق، 2000
[ترجمه ترگمان]جان Rawls در سال ۲۰۰۰ در تاریخ فلسفه اخلاقی سخنرانی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Kant's philosophy, including his theory of knowledge, moral philosophy and aesthetics, forms a complete system.
[ترجمه گوگل]فلسفه کانت، شامل نظریه معرفت، فلسفه اخلاق و زیبایی شناسی او، یک نظام کامل را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]فلسفه کانت، از جمله نظریه دانش، فلسفه اخلاقی و زیبایی شناسی، یک سیستم کامل را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Arguments in moral philosophy are rarely conclusive, partly because we each have mutually inconsistent intuitions.
[ترجمه گوگل]استدلال ها در فلسفه اخلاق به ندرت قطعی هستند، تا حدی به این دلیل که هر یک از ما شهودهای متقابل ناسازگاری داریم
[ترجمه ترگمان]بحث ها در فلسفه اخلاقی به ندرت قطعی هستند، تا حدودی به این دلیل که هر کدام از هر دو استنباط متقابل متقابل دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This is the primary question of Kant's moral philosophy.
[ترجمه گوگل]این پرسش اولیه فلسفه اخلاق کانت است
[ترجمه ترگمان]این سوال اصلی فلسفه اخلاقی کانت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In Nietzschean philosophy, moral philosophy is a very important aspect.
[ترجمه گوگل]در فلسفه نیچه، فلسفه اخلاق جنبه بسیار مهمی دارد
[ترجمه ترگمان]فلسفه اخلاقی در فلسفه Nietzschean جنبه بسیار مهمی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

moral philosophy ( فلسفه )
واژه مصوب: فلسفة اخلاق
تعریف: مطالعة فلسفی اخلاق و اخلاقیات
اصلاح - کاوه لاجوردی در ترجمه اش از هیوم: فلسفه انسانی
لاجوردی در ترجمه اش از هیوم: فلسفهٔ زندگی

بپرس