morn

/ˈmɔːrn//mɔːn/

معنی: سحرگاه، صبحدم
معانی دیگر: (شعر قدیم) بامدادان، بامگاه

جمله های نمونه

1. Yonder breaks a new and glorious morn.
[ترجمه گوگل]Yonder صبح جدید و باشکوهی را آغاز می کند
[ترجمه ترگمان]آن جا یک بامداد تازه و باشکوه را می شکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Every day is a fresh beginning, Every morn is the world made anew.
[ترجمه گوگل]هر روز یک شروع تازه است، هر صبح دنیا از نو ساخته می شود
[ترجمه ترگمان]هر روز یک شروع تازه است، هر روز صبح، جهان از نو ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Now I am laboring hard every day from morn to eve, and feel the better for it.
[ترجمه گوگل]حالا من هر روز از صبح تا شب سخت کار می کنم و برای آن احساس بهتری دارم
[ترجمه ترگمان]حالا من هر روز از صبح تا شب تلاش می کنم و احساس بهتری نسبت به آن احساس می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Preston this dank October morn has encountered greater hazards and is prepared for more.
[ترجمه گوگل]پرستون در این صبح تاریک اکتبر با خطرات بیشتری روبرو شده است و برای بیشتر آماده است
[ترجمه ترگمان]مطابق با پرستون this که در ماه اکتبر مرطوب شده است، با خطرات بیشتری مواجه است و برای بیشتر آماده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Why destroy this morn, by a past that is dead & gone and a future not yet born! RVM
[ترجمه گوگل]چرا این صبح را با گذشته ای که مرده و رفته و آینده ای که هنوز متولد نشده است را نابود کنیم! RVM
[ترجمه ترگمان]چرا این بامدادی را از میان گذشته ای که مرده و آینده ای که هنوز به دنیا نیامده است نابود کند! RVM
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The sunshine of morn in Shenzhen University is always so fascinating.
[ترجمه گوگل]آفتاب صبح در دانشگاه شنژن همیشه بسیار جذاب است
[ترجمه ترگمان]خورشید بامدادی در دانشگاه Shenzhen همواره بسیار جذاب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. With increase in morn, the critical micelle concentration decreases and the critical surface tension increases.
[ترجمه گوگل]با افزایش در صبح، غلظت بحرانی میسل کاهش می یابد و کشش سطحی بحرانی افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]با افزایش in، غلظت بحرانی میسل کاهش می یابد و تنش سطح بحرانی افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A foul morn may turn to a fair day.
[ترجمه گوگل]یک صبح ناخوشایند ممکن است به یک روز منصفانه تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]یک روز آفتابی می تواند به یک روز آفتابی تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Tonight another morn for the lonely one is born.
[ترجمه مینا مهرآفرین] زاده می شود امشب، صبح دیگری، برای او که تنها مانده است. . .
|
[ترجمه گوگل]امشب صبح دیگری برای تنهایی متولد می شود
[ترجمه ترگمان]امروز صبح یکی دیگر از morn به دنیا آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I'd vacuum before I left in the morn ing.
[ترجمه گوگل]صبح قبل از رفتن با جاروبرقی جاروبرقی می کشیدم
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه صبح برسم جارو را جارو می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. "This morn I am acknowledging a full statesmanly pardon so they tin live out their lives as safe as can be, lunette carrera, " the president announced.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور اعلام کرد: «امروز صبح من عفو ​​کامل دولتمردانه را تصدیق می کنم تا آنها زندگی خود را تا آنجا که می توانند امن بگذرانند، لونت کاررا»
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور اعلام کرد: \"امروز صبح من یک عفو کامل را تصدیق می کنم تا آن ها بتوانند زندگی خود را تا جایی که ممکن است ایمن کنند،\" lunette carrera \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. How the rosy blush of morn began to mantle in the east.
[ترجمه گوگل]چگونه رژ گونه ی صبح در شرق شروع به پوشیدن کرد
[ترجمه ترگمان]صبح روز بعد سرخ شد و سرخ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Let us be greeting the morn so blue.
[ترجمه گوگل]اجازه دهید صبح را آنقدر آبی تبریک بگوییم
[ترجمه ترگمان]فردا صبح با طلوع آفتاب سلام و احوال پرسی کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For yonder breaks a new and glorious morn.
[ترجمه گوگل]زیرا آن طرف صبح جدید و باشکوهی را رقم می زند
[ترجمه ترگمان]زیرا در آنجا بامدادی تازه و باشکوهی برپا خواهد ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سحرگاه (اسم)
dawn, daybreak, daydawn, dayspring, early morning, morn

صبحدم (اسم)
morn

انگلیسی به انگلیسی

• morning, dawn (old english)

پیشنهاد کاربران

بپرس