morrow

/ˈmɑːroʊ//ˈmɒrəʊ/

معنی: فردا، روز بعد
معانی دیگر: (قدیمی)، بامداد، صبح، بامدادان، هنگام پس از هر رویداد

جمله های نمونه

1. we met on the morrow
روز بعد ملاقات کردیم.

2. Seize the present day, trusting the morrow as little as may be.
[ترجمه گوگل]امروز را غنیمت بشمارید و تا حد ممکن به فردا اعتماد کنید
[ترجمه ترگمان]روز هدیه را بگیرید و فردا به همان کوچکی که ممکن است اعتماد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They were to arrive on the morrow.
[ترجمه گوگل]قرار بود فردا بیایند
[ترجمه ترگمان]قرار بود فردا به اینجا برسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We do depart for Wales on the morrow.
[ترجمه گوگل]فردا عازم ولز می شویم
[ترجمه ترگمان]فردا برای ویلز حرکت می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Take no thought for the morrow .
[ترجمه گوگل]برای فردا فکر نکن
[ترجمه ترگمان]فردا فکرش را نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They wondered what the morrow had in store for them.
[ترجمه گوگل]آنها تعجب کردند که فردا چه چیزی برای آنها در نظر گرفته است
[ترجمه ترگمان]در این فکر بودند که روز بعد چه چیزی در انتظارشان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Good morrow to you, my lord.
[ترجمه گوگل]فرداتون بخیر مولای من
[ترجمه ترگمان]فردا به خیر سرورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Who knows what the morrow will bring?
[ترجمه گوگل]چه کسی می داند فردا چه خواهد آورد؟
[ترجمه ترگمان]چه کسی می داند فردا چه خواهد آورد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They arranged to meet on the morrow.
[ترجمه گوگل]قرار گذاشتند فردا همدیگر را ببینند
[ترجمه ترگمان]قرار گذاشتند روز بعد همدیگر را ملاقات کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A considerable improvement on Miss Morrow.
[ترجمه گوگل]پیشرفت قابل توجهی در مورد خانم مورو
[ترجمه ترگمان]خانم morrow خیلی پیشرفت کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Why not stay here tonight and on the morrow I will have some one take you over to Briar Cottage with a wagon?
[ترجمه گوگل]چرا امشب اینجا نمی مانی و فردا از کسی بخواهم که تو را با یک واگن به کلبه بریار ببرد؟
[ترجمه ترگمان]چرا امشب اینجا بمانم و فردا کسی را دارم که تو را با گاری به Briar ببرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But, Alas, we relapse again on the morrow.
[ترجمه گوگل]اما افسوس که فردا دوباره عود می کنیم
[ترجمه ترگمان]اما افسوس که فردا دوباره بر می گردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He should take no thought for the morrow, and should bear in mind that possessions imply making provision for the future.
[ترجمه گوگل]او نباید به فکر فردا باشد، و باید در نظر داشته باشد که دارایی مستلزم تدارک آینده است
[ترجمه ترگمان]فردا نباید به فکر آینده خود باشد، و به این نتیجه برسد که برای آینده باید آذوقه تهیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Morrow was convicted in 1998 of sending four letter bombs to government officials.
[ترجمه گوگل]مورو در سال 1998 به دلیل ارسال چهار بمب نامه به مقامات دولتی محکوم شد
[ترجمه ترگمان]Morrow در سال ۱۹۹۸ متهم به ارسال چهار بمب نامه به مقامات دولتی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فردا (اسم)
morrow, tomorrow

روز بعد (اسم)
morrow, tomorrow

انگلیسی به انگلیسی

• morning (archaic); tomorrow, the following day, time to come

پیشنهاد کاربران

Be there tomorrow
Never say it ) Or forget it )
فردا انجا باش
یا حرفشو نزن

بپرس