mother tongue

/ˈməðərˈtəŋ//ˈmʌðətʌŋ/

معنی: زبان مادری
معانی دیگر: زبان مادری

جمله های نمونه

1. Command of the mother tongue is the most distinguishing mark of an educated man or woman.
[ترجمه گوگل]تسلط بر زبان مادری بارزترین علامت یک مرد یا زن تحصیل کرده است
[ترجمه ترگمان]فرمان زبان مادری the نشانه یک زن یا زن تحصیل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Command of the mother tongue is the most distinguishing mark of the educated man or woman.
[ترجمه گوگل]تسلط بر زبان مادری بارزترین نشانه مرد یا زن تحصیل کرده است
[ترجمه ترگمان]فرمان زبان مادری the نشانه مرد یا زن تحصیل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. And people don't choose their mother tongue, do they?
[ترجمه گوگل]و مردم زبان مادری خود را انتخاب نمی کنند، نه؟
[ترجمه ترگمان]و مردم زبان مادری خود را انتخاب نمی کنند، نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I speak nothing but our mother tongue.
[ترجمه mn] من جز زبان مادری ام به زبان دیگری سخن نمی گویم
|
[ترجمه Mobina] من به جز زبان مادری ام صحبت نمی کنم
|
[ترجمه سمی] من بجز زبان مادری ام به هیچ زبان دیگری صحبت نمی کنم.
|
[ترجمه گوگل]من به جز زبان مادری خود چیزی نمی گویم
[ترجمه ترگمان]من جز زبان مادری خودمان چیزی نمی گویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Many children are not able to speak their mother tongue and the Shanghai Huju Opera Theater company has had trouble finding speakers of pure and coherent Shanghai dialect.
[ترجمه گوگل]بسیاری از کودکان نمی توانند به زبان مادری خود صحبت کنند و شرکت تئاتر اپرا هوجو شانگهای در یافتن گویشورهای ناب و منسجم شانگهای با مشکل مواجه شده است
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کودکان قادر به صحبت با زبان مادری خود نیستند و شرکت تئاتر اپرای Huju شانگهای در یافتن سخنگویان لهجه ای خالص و منسجم شانگهای مشکل داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Besides Chinese, my mother tongue, I can also speak English and French.
[ترجمه ali] علاوه بر زبان چینی، که زبان مادری ام است، می توانم انگلیسی و فرانسوی هم صحبت کنم.
|
[ترجمه گوگل]علاوه بر زبان چینی، زبان مادری من، می توانم انگلیسی و فرانسوی نیز صحبت کنم
[ترجمه ترگمان]علاوه بر زبان چینی، زبان مادرم، من هم می توانم انگلیسی و فرانسوی صحبت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. OK, let's stop here, switch the language to mother tongue.
[ترجمه گوگل]خوب، بیایید اینجا توقف کنیم، زبان را به زبان مادری تغییر دهیم
[ترجمه ترگمان]خب، بیا اینجا توقف کنیم، زبان رو به زبان مادری تغییر بدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You must be able to write your own mother tongue impeccably in a style and register appropriate to the subject and have a flair for research on technical subjects.
[ترجمه گوگل]شما باید بتوانید زبان مادری خود را به شیوه ای بی عیب و نقص بنویسید و متناسب با موضوع ثبت نام کنید و استعداد تحقیق در مورد موضوعات فنی را داشته باشید
[ترجمه ترگمان]شما باید بتوانید زبان مادری خود را در یک سبک مشخص کنید و به طور مناسب برای سوژه ثبت کنید و استعداد تحقیق در مورد موضوعات تکنیکی را داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Austria's mother tongue is German is not to say that?
[ترجمه گوگل]زبان مادری اتریش آلمانی است که اینطور نیست؟
[ترجمه ترگمان]زبان مادری اتریش آلمانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Despite of I cannot already understand mother tongue, only think that I hold fill-up mare's milk son in both hands, when the liquor golden cup, my blood begin to burn right away!
[ترجمه گوگل]با وجود اینکه نمی توانم زبان مادری را بفهمم، فقط فکر کن شیر مادیان پر شده را در هر دو دستم می گیرم، وقتی فنجان طلایی مشروب، خونم بلافاصله شروع به سوختن کرد!
[ترجمه ترگمان]علی رغم این که نمی توانم زبان مادری را درک کنم، فقط فکر می کنم که در هر دو دستش، پسر شیر مادیان را پر می کنم، وقتی که جام طلا، خون من شروع به سوختن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For many years, our mother tongue was claimed to be a "prison house" that constrained our capacity to reason.
[ترجمه گوگل]برای سال‌ها ادعا می‌شد که زبان مادری ما یک «زندان خانه» است که توانایی ما را برای استدلال محدود می‌کرد
[ترجمه ترگمان]سال ها بود که زبان مادری ما \"خانه زندان\" بود که ظرفیت خود را به دلایل منطقی محدود کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The author translated the fairy tale into our mother tongue.
[ترجمه گوگل]نویسنده این افسانه را به زبان مادری ما ترجمه کرده است
[ترجمه ترگمان]نویسنده داستان پریان را به زبان مادری ما ترجمه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Three. Besides Chinese, my mother tongue, I can also speak English and French.
[ترجمه Mikousan] سه ( زبان ) ، علاوه بر زبان چینی - زبان مادری ام - میتوانم به انگلیسی و فرانسوی نیز هم صحبت کنم
|
[ترجمه گوگل]سه علاوه بر زبان چینی، زبان مادری من، می توانم انگلیسی و فرانسوی نیز صحبت کنم
[ترجمه ترگمان]سه علاوه بر زبان چینی، زبان مادرم، من هم می توانم انگلیسی و فرانسوی صحبت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The main function of the mother tongue in spoken English output process is task reacting, content organizing, word choosing, sentence making and process controlling.
[ترجمه گوگل]کارکرد اصلی زبان مادری در فرآیند خروجی گفتاری انگلیسی، واکنش به کار، سازماندهی محتوا، انتخاب کلمه، جمله سازی و کنترل فرآیند است
[ترجمه ترگمان]وظیفه اصلی زبان مادری در فرآیند تولید زبان انگلیسی، واکنش، سازماندهی، سازماندهی، انتخاب کلمه، تصمیم گیری و کنترل فرآیند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زبان مادری (اسم)
vernacular, mother tongue

انگلیسی به انگلیسی

• native language
your mother tongue is the language you learned from your parents when you were a child.

پیشنهاد کاربران

Kordish is my mother tongue
mother tongue ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: زبان مادری
تعریف: ← زبان بومی
native language
first language
زبان مادری
What's your mother tongue
زبان مادری ات چیست؟
Many children are not able to speak their mother tongue and the Shanghai Huju Opera Theater company has had trouble finding speakers of pure and coherent Shanghai dialect.
زبان مادری
The first language everybody knows
the language that one first learns to speak as a child
The first language that people talk
Mother tongue= mother language
زبان مادری
مترادف :frist language
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس