motorcade

/ˈmoʊtəkeɪd//ˈməʊtəkeɪd/

معنی: کاروان موتوری
معانی دیگر: (در مشایعت ها و غیره) زنجیره ی اتومبیل ها

جمله های نمونه

1. Stand aside, please. The motorcade of the President is coming.
[ترجمه گوگل]کنار بایست لطفا کاروان رئیس جمهور در راه است
[ترجمه ترگمان]لطفا کنار بایستید کاروان موتوری رئیس جمهور می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Cut away, children! The motorcade is starting.
[ترجمه گوگل]برید بچه ها! موتورسیکلت شروع می شود
[ترجمه ترگمان]بچه ها را ببرید، بچه ها! کاروان موتوری در حال حرکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. At times the president's motorcade slowed to a crawl.
[ترجمه گوگل]در بعضی مواقع کاروان رئیس جمهور تا حد خزیدن کند می شد
[ترجمه ترگمان]گاهی کاروان اسکورت رئیس جمهور سرعتشان را کم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The motorcade was preceded by motorcycles.
[ترجمه گوگل]موتورسیکلت جلوتر از موتورسیکلت بود
[ترجمه ترگمان]این کاروان موتوری مقدم بر موتورسیکلت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The leading car in the motorcade peeled off to the right.
[ترجمه گوگل]ماشین پیشرو در کاروان به سمت راست جدا شد
[ترجمه ترگمان]اتومبیل پیشرو در کاروان موتوری به سمت راست پیچید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The President wants a motorcade because the polls show he is losing popularity by the minute.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور خواهان یک موتورسیکلت است زیرا نظرسنجی ها نشان می دهد که او لحظه به لحظه محبوبیت خود را از دست می دهد
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور خواهان یک کاروان موتوری است، زیرا نظرسنجی ها نشان می دهند که او تا دقیقه دیگر محبوبیت خود را از دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It does not show the motorcade during the assassination.
[ترجمه گوگل]این کاروان موتوری در هنگام ترور را نشان نمی دهد
[ترجمه ترگمان]این برنامه به کاروان موتوری در طی این ترور اشاره نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Pacino detours his motorcade to visit the grieving parents.
[ترجمه گوگل]پاچینو موتورسیکلت خود را دور می زند تا به دیدار والدین عزادار برود
[ترجمه ترگمان]پاچینو در کاروان موتوری خود از والدین اندوهگین دیدار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The simple fact that his motorcade stops at red traffic lights has deeply impressed Ankara residents.
[ترجمه گوگل]این واقعیت ساده که کاروان خودروی او در چراغ‌های راهنمایی قرمز متوقف می‌شود، ساکنان آنکارا را عمیقا تحت تأثیر قرار داده است
[ترجمه ترگمان]این واقعیت ساده که کاروان موتوری اش در چراغ های قرمز ترافیک متوقف می شود، ساکنان آنکارا را عمیقا تحت تاثیر قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The President's motorcade glided by.
[ترجمه گوگل]کاروان رئیس جمهور از کنار آن عبور کرد
[ترجمه ترگمان]کاروان موتوری به سرعت حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Enroute they passed a motorcade racing the other direction carrying Bush to join Reagan at convention hall and accept the nomination.
[ترجمه گوگل]در طول مسیر، آنها از یک موتورسیکلت عبور کردند که در جهت دیگر مسابقه می داد و بوش را برای پیوستن به ریگان در سالن همایش و پذیرش نامزدی حمل می کرد
[ترجمه ترگمان]آن ها در حال عبور از یک کاروان موتوری در مسیر دیگری بودند که بوش را برای پیوستن به ریگان در سالن همایش و پذیرش کاندید شدن دعوت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Catcalls greeted his motorcade the day he left.
[ترجمه گوگل]روزی که کتکالز از موتورسیکلت او خارج شد استقبال کرد
[ترجمه ترگمان]catcalls در روز عزیمت به کاروان موتوری خود خوشامد گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Honda motorcade Chief Technology Officer Ross · Brown expressed.
[ترجمه گوگل]راس، مدیر ارشد فناوری موتور کاروان هوندا · براون بیان کرد
[ترجمه ترگمان]روس · براون، افسر ارشد فن آوری موتوری، اظهار داشت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Attains these initial data, the motorcade then may calculate the best travel route.
[ترجمه گوگل]با دستیابی به این داده های اولیه، موتورسیکلت ممکن است بهترین مسیر سفر را محاسبه کند
[ترجمه ترگمان]پس از این داده های اولیه، کاروان اسکورت ممکن است بهترین مسیر سفر را محاسبه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کاروان موتوری (اسم)
motorcade

انگلیسی به انگلیسی

• line or procession of automobiles
a motorcade is a line of slowly-moving cars carrying important people, usually as part of a public ceremony.

پیشنهاد کاربران

a series of cars and other motor vehicles that moves slowly along a road carrying someone important, especially during an official ceremony
مجموعه ای از اتومبیل ها و سایر وسایل نقلیه موتوری که به آرامی در امتداد جاده ای شخص مهمی ( VIP ) را حمل و حرکت می کنند، به ویژه در طول یک مراسم رسمی. اسکورت موتوری مقامات
...
[مشاهده متن کامل]

motorcade
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/motorcade
محمل پاسبانان. . . .
E. g. The motorcade will pass towards city hall at 12:30.
دسته ای اتومبیل که در مراسماتی نظیر عروسی و عزا با یکدیگر حرکت می کنند

بپرس