multiplier

/ˈməltəˌplaɪər//ˈmʌltɪplaɪə/

معنی: افزاینده، ضرب کننده، ماشین حساب، فاکتور، چند برابر کننده، مضروب فیه، تکثیر کننده، دستگاه تقویتکننده، افزایش دهنده، وسیله افزایش
معانی دیگر: (ریاضی) بس شمر، تایگر، تاینده، فزونگر، تقویت کننده، زورمند ساز، (اقتصاد) ضریب فزاینده، ضریب افزایش، ضریب فزونی

جمله های نمونه

1. In effect, the question of calculating the multiplier is left to the discretion and experience of the judges.
[ترجمه جاسم فتاحی] در واقع، شک و شبه های متعدد ( چندگانه ) در حسابرسی ( بررسی های صورت گرفته ) ، به اختیار و تجربه قضات گذاشته می شود. ( به این اشاره می کند که زمانی که برای موضوعی تعابیر مختلفی ( منطقی ) وجود دارد، قضات می توانند با استفاده از اختیار و تجربه ای که دارند تصمیم گیری نمایند.
|
[ترجمه گوگل]در واقع مسئله محاسبه ضریب به صلاحدید و تجربه داوران واگذار شده است
[ترجمه ترگمان]در واقع، مساله محاسبه ضرب کننده به اختیار و تجربه قضات باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. On the research side of funding a multiplier is used.
[ترجمه جاسم فتاحی] در تحقیق در مورد سرمایه گذاری، از یک ضریب افزایشی ( تقویت کننده ) استفاده می شود.
|
[ترجمه گوگل]در سمت تحقیق تامین مالی از یک ضریب فزاینده استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]در بخش پژوهش، یک ضرب کننده مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In 8 X the multiplier is
[ترجمه گوگل]در 8 X ضریب است
[ترجمه ترگمان]در ۸ X ضریب multiplier برابر است با:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This multiplier, on a scale of 0 to is based on the research selectivity exercise.
[ترجمه گوگل]این ضریب در مقیاس 0 تا بر اساس تمرین گزینشی تحقیق است
[ترجمه ترگمان]این تقویت کننده، در مقیاس ۰ تا مبتنی بر ورزش گزینش پذیری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To this annual cost a multiplier appropriate to other forms of continuing future expense should be applied.
[ترجمه گوگل]برای این هزینه سالانه باید یک ضریب متناسب با سایر اشکال هزینه های آتی ادامه یابد
[ترجمه ترگمان]برای این هزینه سالانه یک ضرب کننده متناسب با انواع دیگر هزینه های آتی باید اعمال شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We could examine the workings of the multiplier by considering changes in other injections into the circular flow.
[ترجمه گوگل]ما می‌توانیم با در نظر گرفتن تغییرات در سایر تزریق‌ها به جریان دایره‌ای، عملکرد ضریب را بررسی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم عملکرد ضرب کننده را با در نظر گرفتن تغییرات در تزریق دیگر در جریان چرخشی مورد بررسی قرار دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Stage 4 is the familiar multiplier, only this time triggered off by a change in imports and exports.
[ترجمه گوگل]مرحله 4 ضریب آشنایی است که این بار با تغییر در واردات و صادرات آغاز شده است
[ترجمه ترگمان]مرحله ۴، ضرب کننده آشنا است که تنها با تغییر در واردات و صادرات آغاز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Polynomial - Basis Multiplier in the finite field is the key module to realizing ECC basic operations.
[ترجمه گوگل]ضریب چند جمله ای - پایه در میدان محدود، ماژول کلیدی برای تحقق عملیات اساسی ECC است
[ترجمه ترگمان]The - Basis Multiplier در میدان محدود مدول کلیدی برای تحقق عملیات های اصلی ECC است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The generation of modulation wave by wide band multiplier is designed after deep discussion on theory of the modulation wave generation.
[ترجمه گوگل]تولید موج مدولاسیون توسط ضریب باند گسترده پس از بحث عمیق در مورد تئوری تولید موج مدولاسیون طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]نسل موج مدولاسیون پهنای باند وسیع پس از بحث عمیق در مورد تیوری تولید موج مدولاسیون طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Reduced damage multiplier for act - end boss attacks vs. minions.
[ترجمه گوگل]ضریب کاهش آسیب برای عمل - پایان دادن به حملات رئیس در مقابل مینیون ها
[ترجمه ترگمان]کاهش ضریب آسیب برای حملات به رئیس سازمان در مقابل minions
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This frequency multiplier may be used satisfactorily as the output stage some velocity radar.
[ترجمه گوگل]این ضرب کننده فرکانس ممکن است به طور رضایت بخشی به عنوان مرحله خروجی رادار سرعت استفاده شود
[ترجمه ترگمان]این ضرب کننده فرکانسی را می توان به صورت رضایت بخشی به عنوان مرحله خروجی برخی از رادار شتاب استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An important point to remember is that the size of the multiplier depends on the marginal propensities to save and import.
[ترجمه گوگل]نکته مهمی که باید به خاطر داشت این است که اندازه ضریب به تمایلات حاشیه ای برای ذخیره و واردات بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]نکته مهمی که باید به خاطر داشته باشید این است که اندازه ضرب کننده به تمایلات حاشیه ای برای ذخیره و واردات بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This will raise aggregate demand directly and, by increasing total injections, will have a multiplier effect on income.
[ترجمه گوگل]این امر به طور مستقیم تقاضای کل را افزایش می دهد و با افزایش کل تزریق، تأثیر چند برابری بر درآمد خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]این کار افزایش تقاضا را به طور مستقیم افزایش خواهد داد و با افزایش کل تزریق، اثر multiplier بر درآمد خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In other words, in this model, the balanced budget multiplier is equal to
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر در این مدل ضریب بودجه متوازن برابر است با
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، در این مدل، ضریب توازن متوازن برابر است با
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

افزاینده (اسم)
augmentor, multiplier

ضرب کننده (اسم)
multiplier, ratio, coefficient

ماشین حساب (اسم)
multiplier, computer

فاکتور (اسم)
invoice, facture, factor, multiplier, divisor, driving force

چند برابر کننده (اسم)
multiplier

مضروب فیه (اسم)
multiplier

تکثیر کننده (اسم)
multiplier, propagator, reproducer

دستگاه تقویت کننده (اسم)
multiplier

افزایش دهنده (اسم)
multiplier

وسیله افزایش (اسم)
multiplier

تخصصی

[کامپیوتر] مضروب فیه، ضرب کننده .
[برق و الکترونیک] ضرب کننده 1. مدار آنالوگی که خروجی آن ضرب حسابی دو سیگنال ورودی آن است . بعضی از ضرب کننده های مدار مجتمع می تواند علاوه بر ضرب در هر چهار ربع تقسیم به توان 2رساند و محاسبه ریشه دوم را نیز انجام دهند . بعضی از ضرب کننده های دیجیتال در پردازش سیگنال دیجیتال ( DSP ) نیز اهمیت دارند . دو نوع ضرب کننده آنالوگ و دیجیتال وجود دارد . 2. مقاومت سری با یک سنجه برای خواندن ولتاژ در محدوده ی تعریف شده آرایه ای از ضرب کننده ها با مقادیر مختلف امکان اندازه گیری محدودهی گسترده ای از ولتاژها را فراهم می کند . - ضرب کننده
[ریاضیات] ضریب

انگلیسی به انگلیسی

• quantity by which a number is multiplied (mathematics); one who multiplies

پیشنهاد کاربران

فرق multiplier و coefficient رو ریاضی وار بهتون بگم دوستا گلم:
6�4= 24
اینجا عدد ۶، ضریب ( ضرب کننده ) برای عدد ۴ هست که خودش ضرب شوندست، به ۶ میگن مالتی پلیر
اما توی 3x 5=74
اینجا عدد ۳ ضریب x هست که بهش میگن coefficient
چندگانگی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : multiply
✅️ اسم ( noun ) : multiplication / multiplicity / multiple / multiplier
✅️ صفت ( adjective ) : multiple / multiplicative
✅️ قید ( adverb ) : multiplicatively
مضرب
ضریب فزاینده
ضریب
افزاینده

بپرس