mumbo jumbo

/ˈməmboʊˈdʒəmboʊ//ˈməmbəʊˈdʒʌmbəʊ/

معنی: ورد، طلسم، خرافات، سخنان نامفهوم
معانی دیگر: (در برخی قبایل غرب امریکا - طلسمی که مردم را از شر بدی نجات داده و زن ها را فرمانبردار می کند) مامبوجامبو، جادو، هرچیز ترس انگیز، هراسه، وسیله ی ارعاب و تحمیق، رسم بی معنی، سنت بیهوده

جمله های نمونه

1. You don't believe in horoscopes and all that mumbo jumbo, do you?
[ترجمه گوگل]شما به طالع بینی و آن همه غمگینی اعتقاد ندارید، درست است؟
[ترجمه ترگمان]تو که به این چرندیات اعتقاد نداری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. No psychiatry nonsense, no mumbo jumbo about theories and the other paraphernalia of the fiction writer.
[ترجمه گوگل]بدون مزخرفات روانپزشکی، بدون غم و اندوه در مورد نظریه ها و دیگر لوازم نویسنده داستان
[ترجمه ترگمان]نه چرت و پرت و نه مزخرفاتی که درباره نظریه های نویسنده و سایر وسایل نویسنده داستان های تخیلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Always the same mean temperature, the same mumbo jumbo, the same high laced shoes and the little angels of the Lord singing soprano and alto.
[ترجمه گوگل]همیشه همان دمای متوسط، همان مامبو جامبو، همان کفش های بنددار بلند و فرشته های کوچک خداوند که سوپرانو و آلتو می خوانند
[ترجمه ترگمان]همیشه همان دمایی است که با همان jumbo، همان کفش های پاشنه بلند، همان کفش های پاشنه بلند و فرشته کوچولوها که صدای آواز می خوانند و صدای آلتو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This may sound like mumbo jumbo, but this is a Lynch movie we're talking about, and nothing can be what it seems.
[ترجمه گوگل]این ممکن است شبیه به یک غم انگیز به نظر برسد، اما این یک فیلم لینچ است که ما در مورد آن صحبت می کنیم، و هیچ چیز نمی تواند آن چیزی باشد که به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]این ممکن است مانند mumbo jumbo باشد، اما این یک فیلم Lynch است که ما درباره اش صحبت می کنیم و هیچ چیز نمی تواند آن چیزی باشد که به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. All the mumbo jumbo about stabilizing"debt-to-GDP" and ignoring interest payments are examples ofbudget-speak, intended to convince people that "something is being done"when little, or nothing, is.
[ترجمه گوگل]همه چیزهای عجیب و غریب در مورد تثبیت «بدهی نسبت به تولید ناخالص داخلی» و نادیده گرفتن پرداخت های بهره، نمونه هایی از صحبت های بودجه است که هدف آن متقاعد کردن مردم است که «کاری در حال انجام است» در حالی که کم یا هیچ کاری انجام نمی شود
[ترجمه ترگمان]همه the mumbo در مورد تثبیت \"بدهی به تولید ناخالص داخلی\" و بی توجهی به پرداخت بهره نمونه هایی از سخنرانی هستند که قصد دارند تا مردم را متقاعد کنند که \"چیزی در حال انجام است\" یا هیچ چیز نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It isn't all mumbo jumbo as some people think.
[ترجمه گوگل]آن طور که برخی از مردم فکر می کنند، همه چیز غم انگیز نیست
[ترجمه ترگمان]به نظر مردم این همه چرندیات نیست که مردم فکر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. OK — enough about the background and technical mumbo jumbo of the classification trees.
[ترجمه گوگل]خوب - در مورد پس‌زمینه و غم‌انگیز فنی درختان طبقه‌بندی کافی است
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی در مورد پس زمینه و jumbo فنی درختان طبقه بندی به اندازه کافی خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The following should help you to decipher the mumbo jumbo of the clubhouse.
[ترجمه گوگل]موارد زیر به شما کمک می کند تا بتوانید جامبوی کلوپ را رمزگشایی کنید
[ترجمه ترگمان]تعقیب کردن به شما باید به شما کمک کند که این چرندیات را کشف کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The kid playing at the corner keep saying mumbo jumbo.
[ترجمه گوگل]بچه ای که در گوشه ای بازی می کند، مدام می گوید مامبو جامبو
[ترجمه ترگمان]اون پسره که اون گوشه بازی می کرد همش چرت و پرت می گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He rattled off a bunch of networking mumbo jumbo I didn't understand, so I finally just handed the phone off to my coworker to let them talk directly.
[ترجمه گوگل]او یکسری از غم‌انگیزهای شبکه‌ای را به صدا درآورد که من متوجه نشدم، بنابراین در نهایت تلفن را به همکارم دادم تا اجازه بدهم مستقیماً صحبت کنند
[ترجمه ترگمان]او سری تکان داد و ادامه داد: من متوجه نشدم، بنابراین بالاخره تلفن را به همکارم تحویل دادم و اجازه دادم مستقیما با هم حرف بزنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It has thus become a vicious circle of spoken mumbo jumbo.
[ترجمه گوگل]بنابراین به یک دایره باطل از مامبو جامبوی گفتاری تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، یک دایره شیطانی از این چرندیات سخن می گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Don't tell me that some people still buy into that antique mumbo jumbo.
[ترجمه گوگل]به من نگویید که برخی از مردم هنوز هم آن مامبو جامبو عتیقه را خریداری می کنند
[ترجمه ترگمان]به من نگو که بعضی از مردم هنوز این چرندیات قدیمی را می خرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I know: this sounds like so much motivational public speaker mumbo jumbo.
[ترجمه گوگل]من می دانم: این به نظر می رسد یک سخنران عمومی بسیار انگیزشی است
[ترجمه ترگمان]می دونم، این به نظر یه speaker عمومی motivational
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ورد (اسم)
abracadabra, formula, epode, jabber, mumbo jumbo, slogan

طلسم (اسم)
bewitchment, mumbo jumbo, amulet, talisman, spell, fetish, mascot, charm, incantation, cantrip, juju, joss, obeah, phylactery

خرافات (اسم)
mumbo jumbo, idle talks, superstitions, cock-and-bull stories

سخنان نامفهوم (اسم)
mumbo jumbo

انگلیسی به انگلیسی

• if something is mumbo jumbo, it does not make any sense at all to you; an informal expression.

پیشنهاد کاربران

جادو جمبل
چرت و پرت
حرف های غیرقابل فهم
معادل مناسب فارسی: جادو جنبل

بپرس