muscular dystrophy

/ˈməskjələrˈdɪstrəfi//ˈmʌskjʊləˈdɪstrəfi/

(پزشکی) تحلیل و فساد عضلانی، طب تحلیل وفاسد عضلانی که مرضی است ارثی

جمله های نمونه

1. In only a few cases, such as muscular dystrophy and cystic fibrosis, has the gene and its protein been identified.
[ترجمه گوگل]تنها در موارد معدودی، مانند دیستروفی عضلانی و فیبروز کیستیک، ژن و پروتئین آن شناسایی شده است
[ترجمه ترگمان]تنها در چند مورد، از جمله فساد عضلانی و فیبروز کیستی، ژن و پروتئین آن شناسایی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He has raised money for muscular dystrophy charities.
[ترجمه گوگل]او برای خیریه های دیستروفی عضلانی پول جمع آوری کرده است
[ترجمه ترگمان]او برای موسسات خیریه فساد عضلانی پول جمع آوری کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sufian had one client with muscular dystrophy who needed to take every Wednesday off work, so he could rest his muscles.
[ترجمه گوگل]سفیان یک مشتری مبتلا به دیستروفی عضلانی داشت که باید هر چهارشنبه مرخصی می گرفت تا بتواند به عضلاتش استراحت دهد
[ترجمه ترگمان]Sufian یک مشتری با فساد ماهیچه ای داشت که لازم بود هر روز چهارشنبه کار را تعطیل کند تا او بتواند ماهیچه های خود را آرام کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Myotonic muscular dystrophy is a rare hereditary disease involved with multiple sys tems. only a few cases were reported in our country.
[ترجمه گوگل]دیستروفی عضلانی میوتونیک یک بیماری ارثی نادر است که با چندین سیستم همراه است فقط چند مورد در کشور ما گزارش شده است
[ترجمه ترگمان]فساد عضلانی Myotonic یک بیماری ارثی نادر است که در سیستم های چند گانه دارد تنها چند مورد در کشور ما گزارش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Duchene's muscular dystrophy and cystic fibrosis are examples of hereditary diseases that result from nonsense mutations.
[ترجمه گوگل]دیستروفی عضلانی دوشن و فیبروز کیستیک نمونه‌هایی از بیماری‌های ارثی هستند که از جهش‌های بی‌معنی ناشی می‌شوند
[ترجمه ترگمان]پلاسیدگی عضله Duchene و فیبروز کیستی نمونه هایی از بیماری های ارثی هستند که ناشی از جهش های nonsense هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective Perform gene diagnosis for Chinese facioscapulohumeral muscular dystrophy(FSHD).
[ترجمه گوگل]هدف انجام تشخیص ژن برای دیستروفی عضلانی فاسیوسکاپولوهومرال چینی (FSHD)
[ترجمه ترگمان]هدف انجام تشخیص ژن برای فساد عضلانی facioscapulohumeral چینی (FSHD)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Conditions such as muscular dystrophy, spina bifida and tetraplegia will fall under this classification.
[ترجمه گوگل]شرایطی مانند دیستروفی عضلانی، اسپینا بیفیدا و تتراپلژی تحت این طبقه بندی قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]شرایطی مانند دیستروفی عضلانی، spina bifida و tetraplegia تحت این طبقه بندی قرار خواهند گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Background: Duchenne muscular dystrophy is characterized by progressive cardiac dysfunction and myocardial fibrosis late process.
[ترجمه گوگل]زمینه و هدف: دیستروفی عضلانی دوشن با اختلال عملکرد قلبی پیشرونده و فرآیند دیررس فیبروز میوکارد مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]پیشینه: فساد عضلانی دوشن با اختلال progressive قلبی و process myocardial fibrosis late مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Clinical for muscular dystrophy, myasthenia gravis, muscular dystrophy, polymyositis, motor neuron disease, as atrophy disease syringomyelia.
[ترجمه گوگل]بالینی برای دیستروفی عضلانی، میاستنی گراویس، دیستروفی عضلانی، پلی میوزیت، بیماری نورون حرکتی، به عنوان بیماری آتروفی سیرنگومیلیا
[ترجمه ترگمان]بالینی برای فساد عضلانی، myasthenia gravis، فساد عضلانی، polymyositis، بیماری نورون حرکتی، به عنوان بیماری atrophy syringomyelia
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In patients with certain types of muscular dystrophy, it is particularly important to be aware of the potential for malignant hyperthermia (MH).
[ترجمه گوگل]در بیماران مبتلا به انواع خاصی از دیستروفی عضلانی، آگاهی از پتانسیل هیپرترمی بدخیم (MH) بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]در بیماران با انواع خاص فساد عضلانی، بسیار مهم است که از پتانسیل for بدخیم (MH =)آگاه باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Diseases like multiple sclerosis, muscular dystrophy or polio can leave people disabled.
[ترجمه گوگل]بیماری هایی مانند مولتیپل اسکلروزیس، دیستروفی عضلانی یا فلج اطفال می توانند افراد را ناتوان کنند
[ترجمه ترگمان]بیماری هایی مانند sclerosis چندگانه، فساد عضلانی یا فلج اطفال می تواند افراد معلول را ترک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The FacioScapuloHumeral Muscular Dystrophy Society addresses issues and needs related to this disease of the skeletal muscle, which is a type of muscular dystrophy.
[ترجمه گوگل]انجمن دیستروفی عضلانی FacioScapuloHumeral به مسائل و نیازهای مربوط به این بیماری عضله اسکلتی که نوعی دیستروفی عضلانی است می پردازد
[ترجمه ترگمان]جامعه FacioScapuloHumeral Muscular به مسایل و نیازهای مربوط به این بیماری از ماهیچه اسکلتی اشاره می کند که نوعی فساد عضلانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These are genetic disorders that only affect males normally. They are things like muscular dystrophy and haemophilia.
[ترجمه گوگل]اینها اختلالات ژنتیکی هستند که به طور معمول فقط مردان را تحت تأثیر قرار می دهند آنها چیزهایی مانند دیستروفی عضلانی و هموفیلی هستند
[ترجمه ترگمان]اینها اختلالات ژنتیکی هستند که به طور معمول بر مردان تاثیر می گذارند آن ها چیزهایی شبیه فساد عضلانی و haemophilia هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In 1847 he described two boys with what was obviously pseudo-hypertrophic muscular dystrophy, described twenty-one years later by Guillaume Duchenne.
[ترجمه گوگل]در سال 1847 او دو پسر مبتلا به دیستروفی عضلانی کاذب هیپرتروفیک را توصیف کرد که بیست و یک سال بعد توسط گیوم دوشن توصیف شد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۴۷ دو پسر را با آنچه که ظاهرا \"فساد عضلانی pseudo\" بود شرح داد، که بیست و یک سال بعد توسط گیوم Duchenne شرح داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[علوم دامی] بیماری ماهیچه سفید ؛

انگلیسی به انگلیسی

• muscular dystrophy is a serious disease in which your muscles gradually weaken.

پیشنهاد کاربران

هرنوع اختلال رشد در موجودات و بافت ها و اندام های زنده بر اثر سوءِتغذیه یا نبود مواد غذایی قابل مصرف را دیستروفی ( dystrophy ) یا دُش پروردگی می گویند.
دیستروفی ماهیچه ای یک سلسله بیماری های بسیار حاد ژنتیکی پیشرونده وابسته به کروموزوم هاست که باعث تخریب یا اختلال در بافت ماهیچه ای می شود. دیستروفی ماهیچه ای شامل ۹ نوع بیماری است که نمونه شاخص و شدید آن دیستروفی ماهیچه ای دوشن است. دیستروفی ماهیچه ای غیرقابل درمان است و تاکنون هیچ دارویی برای درمان آن ساخته نشده است. محققان در حال تحقیقات بر روی این بیماری ها هستند و تاکنون موفق به ساخت چند ژن و داروی آزمایشی شده اند که بر روی حیوانات آزمایشگاهی مؤثر بوده است. امید است در آینده های نزدیک درمان دیستروفی ماهیچه ای قطعی شود.
...
[مشاهده متن کامل]

منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Muscular_dystrophy
muscular dystrophy ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: دُش پروردگی ماهیچه
تعریف: مجموعه بیماری های وراثتی که در آنها توان و حجم ماهیچه های بدن به تدریج کاهش می یابد
نقص در تشکیل عضله که معمولا وراثتی است

بپرس