mutually exclusive

/ˈmjuːt͡ʃuːəliɪkˈskluːsɪv//ˈmjuːt͡ʃʊəliɪkˈskluːsɪv/

دو به دو ناسازگار، مانعه الجمع

جمله های نمونه

1. The two options are not mutually exclusive .
[ترجمه گوگل]این دو گزینه متقابل نیستند
[ترجمه ترگمان]این دو گزینه به طور متقابل انحصاری نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The two views are not mutually exclusive .
[ترجمه گوگل]این دو دیدگاه متقابل نیستند
[ترجمه ترگمان]این دو دیدگاه متقابلا انحصاری نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Lesbianism and motherhood are not mutually exclusive.
[ترجمه Hana] همجنسگرایی ( زنان ) و ( حس ) مادری متقابل نیست
|
[ترجمه گوگل]لزبینیسم و ​​مادری متقابل نیستند
[ترجمه ترگمان]Lesbianism و مادر بودن به طور متقابل انحصاری نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This is the case of choosing from among mutually exclusive projects with widely differing costs.
[ترجمه گوگل]این مورد انتخاب از میان پروژه های متقابل منحصر به فرد با هزینه های بسیار متفاوت است
[ترجمه ترگمان]این مورد انتخاب از میان پروژه های دو طرفه با هزینه های متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There are two mutually exclusive arguments deployed against it.
[ترجمه گوگل]دو استدلال متقابل انحصاری علیه آن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]دو استدلال انحصاری متقابل وجود دارد که علیه آن بکار گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These proposals were not mutually exclusive, and most officials wanted a combination of the three, with an emphasis on one.
[ترجمه گوگل]این پیشنهادها متقابلاً انحرافی نداشتند و بیشتر مسئولان خواهان ترکیبی از این سه با تأکید بر یکی بودند
[ترجمه ترگمان]این پیشنهادها به طور متقابل انحصاری نبودند، و اکثر مقامات خواستار ترکیبی از این سه بودند که تاکید بر یک موضوع بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The two approaches are not mutually exclusive, though efficiency does tend to militate against combinations.
[ترجمه گوگل]این دو رویکرد متقابلاً منحصر به فرد نیستند، اگرچه کارایی تمایل به مقابله با ترکیبات دارد
[ترجمه ترگمان]این دو رویکرد به طور متقابل انحصاری نیستند، هر چند که کارایی در مقابل ترکیب ها به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These edges can be considered mutually exclusive interpretations of some stretch of the utterance defined by the z and x axis.
[ترجمه گوگل]این لبه‌ها را می‌توان تفسیرهای متقابلاً انحصاری از برخی امتداد گفتار تعریف شده توسط محور z و x در نظر گرفت
[ترجمه ترگمان]این لبه ها را می توان به صورت دو طرفه توصیف کرد که در برخی از حالت های ذکر شده توسط محور z و x تعریف شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To many, these theoretical accounts are mutually exclusive alternatives, with acceptance of either one requiring the rejection of the other.
[ترجمه گوگل]برای بسیاری، این گزارش‌های نظری جایگزین‌هایی هستند که متقابلاً انحصاری دارند و پذیرش هر یک مستلزم رد دیگری است
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری، این حساب های نظری دو جایگزین انحصاری هستند، که پذیرش یا رد دیگری را ایجاب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The categories are neither intended to be mutually exclusive nor all-embracing.
[ترجمه گوگل]مقوله ها نه متقابل انحصاری هستند و نه همه جانبه
[ترجمه ترگمان]این گروه ها نه در نظر گرفته می شوند که به طور متقابل انحصاری باشند و نه تماما در آغوش گرفته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. These two theoretical positions are, apparently, mutually exclusive.
[ترجمه گوگل]این دو موضع نظری، ظاهراً متقابل هستند
[ترجمه ترگمان]این دو موقعیت نظری به طور واضح انحصاری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They both have learnt that ambition and successful fatherhood can be mutually exclusive.
[ترجمه گوگل]آنها هر دو آموخته اند که جاه طلبی و پدری موفق می توانند متقابل باشند
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها فهمیده اند که جاه طلبی و پدری موفق می تواند متقابلا انحصاری باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Some people think that uncontrolled economic growth and environmental stability are mutually exclusive.
[ترجمه گوگل]برخی از مردم فکر می کنند که رشد اقتصادی کنترل نشده و ثبات محیطی متقابل هستند
[ترجمه ترگمان]برخی از مردم فکر می کنند که رشد اقتصادی کنترل نشده و ثبات محیطی به طور متقابل انحصاری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Young next to old, doing-well next to down-and-out: a heterogeneous mass present for its own mutually exclusive reasons.
[ترجمه گوگل]جوان در کنار پیر، خوب کار کردن در کنار پایین و بیرون: توده ای ناهمگن که به دلایل متقابل منحصر به فرد خود وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در کنار سن، در کنار پایین - و - بیرون: یک جرم ناهمگن برای دلایل جداگانه خاص خودش وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The point is that the differences and similarities are not necessarily mutually exclusive; rather, they both raise gender-specific issues.
[ترجمه گوگل]نکته این است که تفاوت ها و شباهت ها لزوماً متقابل نیستند بلکه هر دوی آنها مسائل مربوط به جنسیت را مطرح می کنند
[ترجمه ترگمان]نکته این است که تفاوت ها و شباهت های لزوما به طور متقابل انحصاری نیستند؛ بلکه هر دو مسائل مربوط به جنسیت را بالا می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] راه حل مستقل و مانع التجمع
[برق و الکترونیک] دو به دو انحصاری
[ریاضیات] دو به دو ناسازگار، ناسازگار، مانعةالجمع
[آمار] دوبدو ناسازگار

انگلیسی به انگلیسی

• automatically disallowing one thing when a second is accepted

پیشنهاد کاربران

دوسویه ناسازگار
ناقض یکدیگر
جمع اضداد
be mutually exclusive/contradictory
با هم متناقض بودن، با یکدیگر برخورد داشتن
جمع ناپذیر
منافات داشتن
یا در حالت منفی، وقتی میخواین بگین دو تا موضوع با هم منافاتی ندارن، یعنی میشه هر دو با هم در یک زمان اتفاق بیفته
مترادف:
Incompatible ( with )
غیرقابل جمع
مانعه الجمع
If two things are mutually exclusive, they are separate and very different from each other, so that it is impossible for them to exist or happen together

بپرس