myopic

/maˈjɑːpɪk//maɪˈɒpɪk/

معنی: کوته نظر، نزدیک بین
معانی دیگر: وابسته به نزدیک بینی

جمله های نمونه

1. The Government still has a myopic attitude to spending.
[ترجمه گوگل]دولت هنوز نگرش نزدیک‌بینانه به هزینه‌ها دارد
[ترجمه ترگمان]دولت هنوز گرایش نزدیک بین خود را نسبت به خرج کردن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Their myopic refusal to act now will undoubtedly cause problems in the future.
[ترجمه گوگل]امتناع نزدیک‌بین آنها از اقدام در حال حاضر بدون شک مشکلاتی را در آینده ایجاد خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]امتناع myopic آن ها در حال حاضر بدون شک باعث بروز مشکلاتی در آینده خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In sum, a myopic gold standard could make us more vulnerable to, not safer from, market fluctuations.
[ترجمه گوگل]در مجموع، یک استاندارد طلای نزدیک‌بین می‌تواند ما را در برابر نوسانات بازار آسیب‌پذیرتر کند، نه از آن ایمن‌تر
[ترجمه ترگمان]به طور خلاصه، یک استاندارد طلایی نزدیک بین می تواند ما را در برابر نوسانات بازار آسیب پذیر و آسیب پذیر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Now the whole country is run by a myopic bourgeoisie with a mentality that does not care for the people.
[ترجمه گوگل]اکنون کل کشور توسط یک بورژوازی کوته بین با ذهنیتی اداره می شود که به فکر مردم نیست
[ترجمه ترگمان]اکنون کل کشور توسط یک طبقه متوسط myopic اداره می شود که تفکری است که به مردم اهمیت نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I mean the man woke from a myopic, car-phone-induced haze.
[ترجمه گوگل]منظورم این است که مرد از یک مه نزدیک بینی و ناشی از تلفن ماشین بیدار شد
[ترجمه ترگمان]منظورم اینه که، مردی که از دید کوته فکرانه بهوش اومده، از پشت ماشین بخار بلند شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If you can imagine a benevolent and myopic stork in goggles and woolly hat, then you've just about got the picture.
[ترجمه گوگل]اگر می‌توانید یک لک‌لک خیرخواه و نزدیک‌بین را با عینک و کلاه پشمی تصور کنید، پس این تصویر را دارید
[ترجمه ترگمان]اگر می توانید یک لک لک مهربان و نزدیک بین را در عینک goggles و کلاه پشمی تصور کنید، پس باید تصویر را بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Thick lenses restrict a myopic patient's field of view.
[ترجمه گوگل]لنزهای ضخیم میدان دید بیمار نزدیک بینی را محدود می کند
[ترجمه ترگمان]لنزهای ضخیم، زمینه نزدیک بین یک بیمار نزدیک بین را محدود می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Most myopic children can be fitted with glasses with concave lenses which will bring their vision to normal.
[ترجمه گوگل]بیشتر کودکان نزدیک‌بین را می‌توان با عینک‌هایی با لنزهای مقعر استفاده کرد که بینایی آنها را به حالت عادی می‌رساند
[ترجمه ترگمان]بیشتر کودکان نزدیک بین را می توان با glasses مقعر که بینایی آن ها را به حالت عادی باز خواهد کرد، نصب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Employees have suffered for management's myopic concentration on short-term goals.
[ترجمه گوگل]کارکنان از تمرکز نزدیک بینانه مدیریت بر روی اهداف کوتاه مدت متضرر شده اند
[ترجمه ترگمان]کارمندان برای تمرکز نزدیک بین مدیریت در اهداف کوتاه مدت رنج کشیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. On the other hand, some companies adopt a myopic view that limits development to formal education and training.
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، برخی از شرکت ها دیدگاه نزدیک بینی را اتخاذ می کنند که توسعه را به آموزش و آموزش رسمی محدود می کند
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، برخی شرکت ها یک دیدگاه نزدیک بین را اتخاذ می کنند که توسعه را به آموزش رسمی و آموزش محدود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Such findings would support the suggestion that a myopic mammal would be at a natural disadvantage.
[ترجمه گوگل]چنین یافته‌هایی از این پیشنهاد حمایت می‌کند که یک پستاندار نزدیک‌بین در یک آسیب طبیعی قرار دارد
[ترجمه ترگمان]چنین یافته هایی از این پیشنهاد حمایت می کنند که یک پستاندار نزدیک بین در یک عیب طبیعی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Severely myopic subjects may have a greyish crescent surrounding the temporal part of the disc.
[ترجمه گوگل]افراد مبتلا به نزدیک بینی شدید ممکن است یک هلال خاکستری رنگ اطراف قسمت زمانی دیسک داشته باشند
[ترجمه ترگمان]سوژه های myopic نزدیک بین ممکن است یک هلال خاکستری رنگ در اطراف بخش موقتی دیسک داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. My eye myopic! How to raise eyesight, protect an eye?
[ترجمه گوگل]چشم من نزدیک بینی! چگونه بینایی را افزایش دهیم، از چشم محافظت کنیم؟
[ترجمه ترگمان]، \"چشمم،\" کوته فکرانه من چطور میشه بینایی رو بلند کرد، از چشم محافظت کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Does child astigmatism add myopic need to wear an eye?
[ترجمه گوگل]آیا آستیگماتیسم کودک نیاز نزدیک بینی به پوشیدن چشم را افزایش می دهد؟
[ترجمه ترگمان]آیا astigmatism کودک به پوشیدن چشم نزدیک بین نیاز به پوشیدن چشم دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Myopic - and - left eye has differed now 100 degrees, how should do?
[ترجمه گوگل]نزدیک بینی - و - چشم چپ در حال حاضر 100 درجه متفاوت است، چگونه باید انجام دهید؟
[ترجمه ترگمان]چشم چپ و چپ در حال حاضر ۱۰۰ درجه متفاوت است، چه طور باید این کار را انجام دهید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کوته نظر (صفت)
hidebound, smug, low-minded, myopic, parochial, shortsighted, small-minded

نزدیک بین (صفت)
myopic, shortsighted, nearsighted

انگلیسی به انگلیسی

• nearsighted, suffering from myopia; pertaining to nearsightedness (ophthalmology); lacking insight and forethought
someone who is myopic cannot see distant things; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : myopia
✅️ صفت ( adjective ) : myopic
✅️ قید ( adverb ) : myopically
سطحی، کوته بینانه، متضاد Foresighted
کوته نظری
به دردنخور،
سطحی نگر
نزدیک بین

بپرس