neuroscientist

جمله های نمونه

1. Nowhere inside our brains or eyes has any neuroscientist ever found anything remotely resembling our constant everyday experience of light.
[ترجمه خان] تا کنون هیچ عصب شناسی نتوانسته که برداشت ما از تصاویر ناشی از برداشت ما از مشاهده نورهای زندگی روزمره مان را درک کند
|
[ترجمه گوگل]در هیچ کجای مغز یا چشمان ما هیچ عصب‌شناس چیزی شبیه به تجربه‌ی روزانه‌ی ما از نور پیدا نکرده است
[ترجمه ترگمان]در هیچ کجای مغز و یا چشمان ما هیچ neuroscientist پیدا نشده که چیزی از راه دور شبیه تجربه همیشگی روزمره ما از نور باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But only in the past several years have neuroscientists made much progress in illuminating how caffeine revs up the brain.
[ترجمه گوگل]اما تنها در چند سال گذشته، دانشمندان علوم اعصاب در روشن ساختن اینکه چگونه کافئین مغز را می چرخاند، پیشرفت زیادی کرده اند
[ترجمه ترگمان]اما تنها در چند سال گذشته، ذهن شناسان پیشرفته ای زیادی در زمینه روشن کردن این که کافئین چگونه مغز را منفجر می کند، پیشرفت کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Californian neuroscientist John Lilly may have done most to bring Ketamine to our attention.
[ترجمه گوگل]جان لیلی، عصب شناس کالیفرنیایی، ممکن است بیشترین تلاش را برای جلب توجه ما به کتامین انجام داده باشد
[ترجمه ترگمان]\"neuroscientist جان لی لی\"، کالیفرنیا، ممکن است بیشتر برای جلب توجه \"کتامین\" عمل کرده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Cognitive neuroscientist Al Seckel explores how eye tricks can reveal the way the brain processes visual information -- or fails to do so.
[ترجمه گوگل]آل سکل، عصب شناس شناختی، به بررسی این موضوع می پردازد که چگونه ترفندهای چشمی می توانند روشی را که مغز اطلاعات بصری را پردازش می کند آشکار کند - یا در انجام این کار ناکام است
[ترجمه ترگمان]neuroscientist Cognitive Al به بررسی این مساله می پردازد که چگونه حرکات چشمی می تواند راه پردازش اطلاعات بصری را آشکار کند - - یا قادر به انجام این کار نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A leading neuroscientist says processing digital information can rewire your circuits. But is it evolution?
[ترجمه گوگل]یک عصب شناس برجسته می گوید پردازش اطلاعات دیجیتال می تواند مدارهای شما را دوباره سیم کشی کند اما آیا این تکامل است؟
[ترجمه ترگمان]یک neuroscientist پیشرو می گوید پردازش اطلاعات دیجیتالی می تواند مدارهای شما را تحت تاثیر قرار دهد اما آیا این تکامل است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Neuroscientist Avshalom Caspi, then at Kings College London, led the two thousand three study.
[ترجمه گوگل]اوشالوم کاسپی، عصب شناس، که در آن زمان در کینگز کالج لندن بود، مطالعه دو هزار و سه را رهبری کرد
[ترجمه ترگمان]neuroscientist Avshalom Caspi، پس از آن در کالج کینگز لندن، این دو هزار مطالعه را رهبری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Peter Bergold, a neuroscientist who teaches at SUNY Downstate in Brooklyn, was also inspired by the past.
[ترجمه گوگل]پیتر برگولد، عصب شناس که در SUNY Downstate در بروکلین تدریس می کند، از گذشته نیز الهام گرفته است
[ترجمه ترگمان]پیتر Bergold، a که در SUNY Downstate در بروکلین تدریس می کند، از گذشته اله ام گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The study is "groundbreaking," says neuroscientist Riitta Hari of the Aalto University School of Science and Technology in Espoo, Finland.
[ترجمه گوگل]ریتا هاری، عصب شناس از دانشکده علم و فناوری دانشگاه آلتو در اسپو، فنلاند، می گوید که این مطالعه "پیشگامانه" است
[ترجمه ترگمان]neuroscientist Riitta Hari از دانشکده علوم و فن آوری دانشگاه Aalto در فنلاند می گوید که این مطالعه \"مبتکرانه\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. "It's very provocative, " says Lisa Monteggia, a neuroscientist at the University of Texas Southwestern Medical Center, in Dallas. "It goes back to two schools of thought: Lamarck versus Darwin. "
[ترجمه گوگل]لیزا مونتگیا، عصب شناس در مرکز پزشکی جنوب غربی دانشگاه تگزاس، در دالاس، می گوید: «این بسیار تحریک کننده است "این به دو مکتب فکری برمی گردد: لامارک در مقابل داروین "
[ترجمه ترگمان]لیزا Monteggia، a در مرکز پزشکی جنوب غربی تگزاس، در دالاس می گوید: \"این بسیار تحریک کننده است و دوباره به دو مکتب فکری باز می گردد:\" لامارک در برابر داروین \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Gladwell discusses the famous cases of cognitive neuroscientist Antonio Damasio where damage to the ventromedial prefrontal cortex caused nonfunctional behavior without impairing intelligence.
[ترجمه گوگل]گلادول موارد معروف آنتونیو داماسیو، عصب‌شناس شناختی را مورد بحث قرار می‌دهد که در آن آسیب به قشر پیش‌پیشانی شکمی وسطی باعث رفتار غیرعملکردی بدون اختلال در هوش می‌شود
[ترجمه ترگمان]گلدول در مورد موارد مشهور of cognitive آنتونیو Damasio بحث می کند که در آن آسیب به قشر پیش پیشانی ventromedial باعث رفتار nonfunctional بدون آسیب زدن به هوش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For decades, admittedly, no neuroscientist has been known to repeat the love experiment.
[ترجمه گوگل]مسلماً برای چندین دهه، هیچ عصب شناس شناخته نشده است که آزمایش عشق را تکرار کند
[ترجمه ترگمان]مسلما برای دهه ها، هیچ neuroscientist برای تکرار این تجربه عاشقانه شناخته نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A cognitive neuroscientist who until 2005 was at the California Institute of Technology, he is the author of many books and articles and has compiled several eye tricks calendars.
[ترجمه گوگل]یک عصب شناس شناختی که تا سال 2005 در موسسه فناوری کالیفرنیا بود، نویسنده کتاب ها و مقالات بسیاری است و چندین تقویم ترفندهای چشمی را گردآوری کرده است
[ترجمه ترگمان]یک neuroscientist شناختی که تا سال ۲۰۰۵ در موسسه فن آوری کالیفرنیا بود، نویسنده بسیاری از کتاب ها و مقالات است و چندین حقه چشم را گردآوری کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Donald Kennedy, a neuroscientist who is also editor of Science, says it is likely that "some extension of the domain of exculpatory conditions" will be made as a result of neuroscientific advances.
[ترجمه گوگل]دونالد کندی، عصب‌شناس که همچنین سردبیر ساینس است، می‌گوید به احتمال زیاد در نتیجه پیشرفت‌های علم اعصاب، «تعدادی از دامنه شرایط تبرئه‌کننده» ایجاد خواهد شد
[ترجمه ترگمان]\"دونالد کندی\" (neuroscientist کندی)که سردبیر مجله علمی نیز می باشد، می گوید این احتمال وجود دارد که \"بخشی از محدوده شرایط exculpatory\" به عنوان نتیجه ای از پیشرفت neuroscientific در نظر گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In 200 Daphne Bavelier, a cognitive neuroscientist at the University of Rochester in New York state, found that playing action video games improved visual attention skills.
[ترجمه گوگل]در سال 200، دافنه باولیر، عصب‌شناس شناختی در دانشگاه روچستر در ایالت نیویورک، دریافت که انجام بازی‌های ویدیویی اکشن مهارت‌های توجه بصری را بهبود می‌بخشد
[ترجمه ترگمان]در ۲۰۰ داف نه Bavelier، یک neuroscientist شناختی در دانشگاه روچستر در ایالت نیویورک، متوجه شد که بازی کردن بازی های ویدیویی، مهارت های توجه بصری را بهبود می بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. That's pretty much what Dartmouth neuroscientist William Kelley did.
[ترجمه گوگل]این تقریباً همان کاری است که ویلیام کلی، عصب شناس دارتموث انجام داد
[ترجمه ترگمان]این همان چیزی بود که Dartmouth ویلیام کلی آن را انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• scientist that studies the nervous system

پیشنهاد کاربران

متخصص مغز و اعصاب
دانشمندان علوم اعصاب
دانشمند دستگاه عصبی
دانشمند علوم مغز و اعصاب
عصب پژوه، عصب شناس، دانشمند علوم اعصاب!
عصب شناس
متخصص اعصاب

بپرس