nationality

/ˌnæʃəˈnæləti//ˌnæʃəˈnælɪti/

معنی: تابعیت، ملیت
معانی دیگر: ویژگی (های) ملی و قومی، شهروندی، ملت، قوم، (جمع) ملیت ها، رجوع شود به: nationalism

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: nationalities
(1) تعریف: the condition of belonging to a particular nation by virtue of birth or naturalization.

(2) تعریف: the connection between a nation and some property.

- the nationality of the submarines
[ترجمه زهرا] تابعیت زیردریایی
|
[ترجمه Min Hi] ملیت زیر دریایی ها
|
[ترجمه گوگل] ملیت زیردریایی ها
[ترجمه ترگمان] ملیت زیردریایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: the existence of an independent sovereign state.

(4) تعریف: a people living in the same geographic region and having a common history, language, and culture.

جمله های نمونه

1. dual nationality
ملیت دوگانه،دو ملیتی

2. dual nationality
شهروندی دوگانه

3. he changed his nationality
او تابعیت خود را عوض کرد.

4. events which have colored our nationality
رویدادهایی که ماهیت ملی ما را تحت تاثیر قرار داده اند

5. in those days the idea of nationality and frontiers did not exist
در آن روزها اندیشه ی هویت ملی و مرز گرایی وجود نداشت.

6. discrimination on the basis of race or nationality or creed
تبعیض بر پایه ی نژاد یا ملیت یا کیش

7. Her national costume showed her nationality.
[ترجمه گوگل]لباس ملی او نشان دهنده ملیت او بود
[ترجمه ترگمان]لباس ملی او ملیت خود را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She lives in France but has British nationality.
[ترجمه گوگل]او در فرانسه زندگی می کند اما تابعیت بریتانیایی دارد
[ترجمه ترگمان]او در فرانسه زندگی می کند اما ملیت انگلیسی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Einstein was naturalized American nationality in 1940.
[ترجمه گوگل]انیشتین در سال 1940 تابعیت آمریکایی را دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]انیشتین ملیت آمریکایی را در ۱۹۴۰ گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Can you produce any proof of your nationality?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید مدرکی مبنی بر ملیت خود ارائه دهید؟
[ترجمه ترگمان]آیا می توانید مدرکی برای ملیت خود تولید کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She has dual nationality, of Canada and Britain .
[ترجمه گوگل]او دارای تابعیت دوگانه، کانادا و بریتانیا است
[ترجمه ترگمان]او ملیت دوگانه دارد، از کانادا و بریتانیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She is hoping to adopt Australian nationality.
[ترجمه گوگل]او امیدوار است که تابعیت استرالیایی را بگیرد
[ترجمه ترگمان]او امیدوار است که ملیت استرالیایی را بپذیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. What is his nationality?
[ترجمه فرزاد] ملیت او چیست؟
|
[ترجمه گوگل]ملییت او چیست؟
[ترجمه ترگمان]ملیت او چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They're trying to enact a " nationality " bill.
[ترجمه گوگل]آنها تلاش می کنند لایحه "ملیت" را تصویب کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها می کوشند تا لایحه \"ملیت\" را تصویب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Rob may be entitled to dual nationality.
[ترجمه گوگل]راب ممکن است دارای تابعیت دوگانه باشد
[ترجمه ترگمان](راب)می تواند دارای تابعیت دوگانه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. What is your nationality?
[ترجمه گوگل]ملیت شما چیست؟
[ترجمه ترگمان]ملیت شما چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Aggression by one nationality against another often leads to war.
[ترجمه گوگل]تجاوز یک ملیت به ملیت دیگر اغلب منجر به جنگ می شود
[ترجمه ترگمان]پرخاشگری با یک ملیت در برابر دیگری اغلب منجر به جنگ می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. He has British nationality.
[ترجمه زهرا] او اهل بریتانیایی است
|
[ترجمه گوگل]او ملیت بریتانیایی دارد
[ترجمه ترگمان]ملیت انگلیسی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تابعیت (اسم)
allegiance, sequence, nationality

ملیت (اسم)
partiality, nationality

تخصصی

[حقوق] تابعیت، ملیت
[ریاضیات] ملیت

انگلیسی به انگلیسی

• citizenship; quality of being part of a particular nation; patriotism; national ownership (of property)
you can use nationality to refer to the country that people belong to, because they were born there or have been legally accepted by it. for example, someone with british nationality is legally a british citizen.

پیشنهاد کاربران

nationality: ملیت
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : nationalize
✅️ اسم ( noun ) : nation / nationality / national / nationalism / nationalist / nationalization / native / nativity / nativism / nationhood
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ صفت ( adjective ) : national / nationalist / nationalistic / native / nationalized
✅️ قید ( adverb ) : nationally / natively / nationalistically

میشه تابعیت و ملیت و شهروندی و معنی اصالت رو نمیده
یعنی ملیت
nationality
nationality ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: تابعیت
تعریف: رابطۀ سیاسی و معنوی و حقوقی که شخصی را به دولت معینی مرتبط می کند|||متـ . ملیت
توضیحاتی در رابطه با اسم nationality
معادل فارسی اسم nationality ملیت است. این اسم به معنای حق قانونی یک فرد در تعلق به یک کشور است. مثال:
. she is of french nationality ( او از ملیت فرانسوی است. [ملیت فرانسوی دارد. ] )
منبع: سایت بیاموز
the people of country.
ملیت
. EXAMPLE : New York City is home to people of many nationalities
THE STATE OF BELONGING TO A NATION
ملیت _تابعیت
ملّیت
اصالت ملیت

to the country you were born
ملیت
Where you are originaly from , a placa that you are born there , anything that is about language and . . .
where are you orginal from
اصلیت

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس