navvy

/ˈnævi//ˈnævi/

معنی: کارگر غیر ماهر، کارگر حفار، ماشین حفاری
معانی دیگر: (انگلیس) عمله، فعله، کارگر ساده

جمله های نمونه

1. Even today's less hungry navvies will surely object to this soon.
[ترجمه گوگل]حتی ناوگان کمتر گرسنه امروزی مطمئناً به زودی به این موضوع اعتراض خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]حتی navvies گرسنه امروزی قطعا به این زودی به این مساله اعتراض خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Now the group has helped pay for a bronze sculpture in memory of the navvies.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر این گروه کمک کرده است برای یک مجسمه برنزی به یاد نیروی دریایی پرداخت شود
[ترجمه ترگمان]اکنون این گروه به پرداخت یک مجسمه برنزی در یادبود the کمک کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mr Beavis was a navvy, and his sons worked at the Bermondsey shunting yards of the railway.
[ترجمه گوگل]آقای بیویس نیروی دریایی بود و پسرانش در حیاط‌های راه‌آهن برموندزی کار می‌کردند
[ترجمه ترگمان]Mr a کارگر ساختمانی بود و پسرانش در بخش Bermondsey راه آهن کار می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sorting the linen, the towels, the sheets, the red handkerchiefs, such as the navvies use.
[ترجمه گوگل]دسته بندی کتانی، حوله ها، ملحفه ها، دستمال های قرمز، مانند ناوی ها
[ترجمه ترگمان]Sorting، حوله، ملافه ها، دستمال های سرخ، از قبیل the
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mrs Chambers must think she was feeding a navvy!
[ترجمه گوگل]خانم چمبرز باید فکر کند که به نیروی دریایی غذا می‌داد!
[ترجمه ترگمان]خانم و Chambers فکر می کنند که او دارد به یک کارگر navvy غذا می دهد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When the farm chores ended each day, Seb would often make his way to the camp of the road-building navvies.
[ترجمه گوگل]وقتی کارهای مزرعه هر روز به پایان می‌رسید، سب اغلب به اردوگاه نیروی دریایی راه‌سازی می‌رفت
[ترجمه ترگمان]وقتی کاره ای مزرعه هر روز به پایان می رسید، Seb اغلب راه خود را به اردوگاه of راه می انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And hard labour . . . the railway navvies remembered by a rock band.
[ترجمه گوگل]و کار سخت نیروی دریایی راه آهن توسط یک گروه راک به یادگار مانده است
[ترجمه ترگمان]و تلاش سخت راه آهن توسط یک گروه راک به یاد می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The farmer had taken his Bible beneath his arm and visited the navvies earlier in the week.
[ترجمه گوگل]کشاورز کتاب مقدس خود را زیر بازوی خود گرفته بود و در اوایل هفته از نیروی دریایی بازدید کرد
[ترجمه ترگمان]کشاورز کتاب مقدس را زیر بغل گرفته بود و اوایل هفته از the بازدید کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The navvies and the bricklayers, masons and blacksmiths, would troop off to other masters.
[ترجمه گوگل]نیروی دریایی و آجرکاری ها، سنگ تراشان و آهنگران، به اربابان دیگر اعزام می شدند
[ترجمه ترگمان]The و شاگرد مدرسه و آهنگر و آهنگر همه را به اربابان دیگر هدایت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He had done a few days navvy work when he could get it, and he had run around the Domain in the early mornings to get his legs in shape.
[ترجمه گوگل]او چند روز کار نیروی دریایی انجام داده بود تا بتواند آن را بدست بیاورد، و صبح‌ها در اطراف دامنه دویده بود تا پاهایش را به حالت طبیعی دربیاورد
[ترجمه ترگمان]چند روز پیش از آن که بتواند این کار را انجام دهد، کارش را تمام کرده بود و صبح زود در دامنه دامنه شرکت کرده بود تا پاهایش را شکل بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was good for nothing now except navvy work, and his broken nose and swollen ear were against him even in that.
[ترجمه گوگل]او اکنون به جز کار نیروی دریایی برای هیچ چیز خوب نبود و بینی شکسته و گوش متورمش حتی در این مورد مخالف او بود
[ترجمه ترگمان]حالا دیگر به جز navvy کار نمی کرد، و بینی شکسته و گوش ورم کرده او حتی در این کار با او مخالف بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An Arab navvy working on the path nearby lowered his heavy hoe and sidled slowly towards us.
[ترجمه گوگل]یک نیروی دریایی عرب که در مسیر نزدیک کار می کرد، بیل سنگین خود را پایین آورد و به آرامی به سمت ما حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]An عرب که در کوره راه کار می کرد، hoe سنگین خود را پایین آورد و آهسته به سوی ما رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Seeing a man, a navvy or something of the kind, standing on the kerb in the Waterloo Road.
[ترجمه گوگل]دیدن یک مرد، نیروی دریایی یا چیزی از این دست، که روی حاشیه جاده واترلو ایستاده است
[ترجمه ترگمان]در خیابان واترلو مردی را دید که در حاشیه جاده واترلو ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His proper tradeis a navvy.
[ترجمه گوگل]تجارت مناسب او نیروی دریایی است
[ترجمه ترگمان]کار درست و حسابی او کارگر navvy است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کارگر غیر ماهر (اسم)
navvy

کارگر حفار (اسم)
navvy

ماشین حفاری (اسم)
navvy

انگلیسی به انگلیسی

• unskilled blue-collar laborer
a navvy is a person who is employed to do hard physical work, for example building roads or canals; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

بپرس