negative feedback

/ˈneɡətɪvˈfiːdˌbæk//ˈneɡətɪvˈfiːdbæk/

بازخوردمنفی

جمله های نمونه

1. We need both positive and negative feedback from our customers.
[ترجمه گوگل]ما به بازخورد مثبت و منفی مشتریان خود نیاز داریم
[ترجمه ترگمان]ما به بازخورد مثبت و هم منفی از مشتریان خود نیاز داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Negative feedback loops can be periodic.
[ترجمه گوگل]حلقه های بازخورد منفی می توانند دوره ای باشند
[ترجمه ترگمان]حلقه های بازخورد منفی می توانند دوره ای باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Nor is positive feedback necessary for oscillatory behavior. Negative feedback loops can be periodic.
[ترجمه گوگل]همچنین بازخورد مثبت برای رفتار نوسانی ضروری نیست حلقه های بازخورد منفی می توانند دوره ای باشند
[ترجمه ترگمان]همچنین بازخورد مثبت لازم برای رفتار نوسانی وجود ندارد حلقه های بازخورد منفی می توانند دوره ای باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Conceptually, the electrical negative feedback loop is a toilet flusher or thermostat.
[ترجمه گوگل]از نظر مفهومی، حلقه بازخورد منفی الکتریکی یک فلاشر توالت یا ترموستات است
[ترجمه ترگمان]از نظر مفهومی، حلقه بازخورد منفی الکتریکی یک flusher یا ترموستات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There are conflicting reports as to whether negative feedback inhibition exists in humans and whether it is mediated by cholecystokinin.
[ترجمه گوگل]گزارش های متناقضی در مورد اینکه آیا مهار بازخورد منفی در انسان وجود دارد و اینکه آیا کوله سیستوکینین واسطه آن است وجود دارد
[ترجمه ترگمان]گزارش های متناقضی در مورد این که آیا مهار بازخورد منفی در انسان ها وجود دارد یا خیر وجود دارد یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In addition, even if overall negative feedback is used, it has low overall distortion.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، حتی اگر از بازخورد منفی کلی استفاده شود، اعوجاج کلی پایینی دارد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، حتی اگر بازخورد منفی کلی مورد استفاده قرار گیرد، اعوجاج کلی پایینی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Negative feedback inhibition would therefore explain the greater sensitivity of amylase secretion for the detection of pancreatic disease.
[ترجمه گوگل]بنابراین، مهار بازخورد منفی، حساسیت بیشتر ترشح آمیلاز را برای تشخیص بیماری پانکراس توضیح می‌دهد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، مهار منفی بازخورد، حساسیت بزرگ تر ترشح amylase را برای تشخیص بیماری پانکراس توضیح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Error message boxes are negative feedback, telling the user that he has done something wrong.
[ترجمه گوگل]جعبه های پیام خطا بازخورد منفی هستند و به کاربر می گویند که کار اشتباهی انجام داده است
[ترجمه ترگمان]خطای جعبه پیغام، بازخورد منفی است و به کاربر می گوید که کار اشتباهی انجام داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Was there any negative feedback on your sex scenes or for playing a lesbian?
[ترجمه گوگل]آیا بازخورد منفی در مورد صحنه های جنسی شما یا بازی در نقش یک لزبین وجود داشت؟
[ترجمه ترگمان]ایا در مورد سکس شما بازخورد منفی وجود داشت یا برای بازی کردن با او؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In addition, a differential negative feedback circuit with compensative links have been used, so the system was improving in the am. . .
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، یک مدار بازخورد منفی دیفرانسیل با پیوندهای جبرانی استفاده شده است، بنابراین سیستم در حال بهبود بود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، یک مدار بازخورد منفی دیفرانسیلی با لینک های compensative استفاده شده است، بنابراین سیستم در حال بهبود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Without a negative feedback, personally think that they are purchasing bar!
[ترجمه گوگل]بدون بازخورد منفی، شخصاً فکر کنید که آنها در حال خرید نوار هستند!
[ترجمه ترگمان]بدون بازخورد منفی، شخصا فکر کنید که آن ها بار خرید می کنند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Dallas Fed President Richard Fisher also chimed in on Monday, saying a weak dollar can create a "negative feedback loop" that spurs inflation and saps growth.
[ترجمه گوگل]ریچارد فیشر، رئیس فدرال رزرو دالاس نیز روز دوشنبه اعلام کرد که ضعیف بودن دلار می تواند یک "حلقه بازخورد منفی" ایجاد کند که باعث تحریک تورم و کاهش رشد می شود
[ترجمه ترگمان]رئیس بانک مرکزی دالاس نیز روز دوشنبه اعلام کرد که یک دلار ضعیف می تواند یک \"حلقه بازخورد منفی\" ایجاد کند که تورم را تضعیف و رشد را خاموش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Negative feedback by another person, although unpleasant, can be justified in certain circumstances.
[ترجمه گوگل]بازخورد منفی توسط شخص دیگری، اگرچه ناخوشایند است، اما در شرایط خاصی قابل توجیه است
[ترجمه ترگمان]بازخورد منفی یک فرد دیگر، اگر چه ناخوشایند است، می تواند در شرایط خاصی توجیه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The negative feedback of ENSO is explained by the "Recharge-Discharge Oscillator" theory, in which the change of the equatorial Pacific Ocean heat content acts as an important transitioner for ENSO.
[ترجمه گوگل]بازخورد منفی ENSO با نظریه "نوسانگر شارژ-تخلیه" توضیح داده می شود، که در آن تغییر محتوای گرمای اقیانوس آرام استوایی به عنوان یک انتقال دهنده مهم برای ENSO عمل می کند
[ترجمه ترگمان]بازخورد منفی of توسط تیوری \"نوسان شارژ\" توضیح داده می شود، که در آن تغییر محتوی حرارت اقیانوس آرام استوایی به عنوان یک transitioner مهم برای ENSO عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] واخوراند منفی، پس خور منفی، عکس العمل معکوس، ضدواکنش، عکل العمل منفی

انگلیسی به انگلیسی

• negative reinforcement, criticism, negative response

پیشنهاد کاربران

بازخورد منفی ( اسم ) : وضعیتی که در آن نتیجه یک فرآیند، فرآیندی را که باعث آن شده است سرکوب می کند
negative feedback ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: بازخورد منفی
تعریف: نوعی بازخورد که موجب کاهش یا توقف رفتار می شود

بپرس