negotiable

/nɪˈɡoʊʃɪəbl̩//nɪˈɡəʊʃɪəbl̩/

معنی: قابل مذاکره، قابل تبدیل به پول نقد
معانی دیگر: قابل دادوستد (مانند سفته و برخی اوراق بهادار)، قابل انتقال به وسیله ی پشت نویسی، قابل بحث، گفتگوپذیر، جستارپذیر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: negotiability (n.)
(1) تعریف: subject to negotiation, as terms in an agreement or contract.
متضاد: nonnegotiable

- Before she hired me for the job, the supervisor said that the wages and benefits were negotiable.
[ترجمه گوگل] قبل از اینکه مرا برای این کار استخدام کند، سرپرست گفت که دستمزد و مزایا قابل مذاکره است
[ترجمه ترگمان] قبل از اینکه او من را برای این کار استخدام کند، ناظر گفت که دستمزدها و مزایا قابل مذاکره هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The advertisement said that the price of the bookshelf was negotiable, so I offered fifty dollars for it.
[ترجمه گوگل] در آگهی نوشته شده بود که قیمت قفسه کتاب قابل مذاکره است، بنابراین من برای آن پنجاه دلار پیشنهاد دادم
[ترجمه ترگمان] آگهی نوشته بود که قیمت کتاب قابل مذاکره است، بنابراین من پنجاه دلار برای آن پیشنهاد کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: capable of being converted into cash or of being transferred to the ownership of another with or without endorsement or compensation.
متضاد: nonnegotiable

جمله های نمونه

1. negotiable instruments
اوراق قابل خرید و فروش

2. negotiable papers
اوراق (بهادار) قابل دادوستد

3. our borders are not negotiable
مرزهای ما قابل بحث نیستند.

4. He says his claim is not negotiable.
[ترجمه گوگل]او می گوید ادعای او قابل مذاکره نیست
[ترجمه ترگمان] میگه ادعای اون غیرقابل مذاکره - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Part-time barman required. Hours and salary negotiable.
[ترجمه گوگل]باردار پاره وقت نیازمندیم ساعت و حقوق توافقی
[ترجمه ترگمان]متصدی بار به او نیاز داشت ساعت و حقوق مذاکره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The mountain track is negotiable, but only with difficulty.
[ترجمه گوگل]مسیر کوهستانی قابل مذاکره است، اما به سختی
[ترجمه ترگمان]مسیر کوهستان قابل مذاکره است، اما فقط با مشکل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Everything is negotiable at this stage - I'm ruling nothing out.
[ترجمه گوگل]همه چیز در این مرحله قابل مذاکره است - من هیچ چیز را رد نمی کنم
[ترجمه ترگمان]در این مرحله همه چیز قابل مذاکره است - من هیچ اطلاعی ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The bonds may no longer be negotiable.
[ترجمه گوگل]ممکن است اوراق قرضه دیگر قابل مذاکره نباشد
[ترجمه ترگمان]bonds دیگر قابل مذاکره نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The road is only negotiable in the dry season.
[ترجمه گوگل]جاده فقط در فصل خشک قابل مذاکره است
[ترجمه ترگمان]جاده فقط در فصل خشک غیرقابل مذاکره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This ties in with the notion of the negotiable nature of people's stocks of knowledge.
[ترجمه گوگل]این موضوع با مفهوم ماهیت قابل مذاکره ذخایر دانش افراد مرتبط است
[ترجمه ترگمان]این ارتباط با مفهوم ماهیت قابل مذاکره سهام مردم بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The exact details are negotiable and depend on the circumstances of each deal.
[ترجمه گوگل]جزئیات دقیق قابل مذاکره است و به شرایط هر معامله بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]جزییات دقیق قابل مذاکره هستند و به شرایط هر معامله بستگی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The price was not negotiable.
[ترجمه گوگل]قیمت قابل مذاکره نبود
[ترجمه ترگمان]قیمت آن قابل مذاکره نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Illustrations are the many uses to which the negotiable instrument has been put.
[ترجمه گوگل]مصور سازی کاربردهای فراوانی است که ابزار قابل مذاکره برای آن استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]Illustrations کاربردهای بسیاری هستند که از آن ابزار قابل مذاکره استفاده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Bank charges for loans are often negotiable.
[ترجمه گوگل]هزینه های بانکی برای وام ها اغلب قابل مذاکره است
[ترجمه ترگمان]هزینه های بانکی برای اعطای وام اغلب قابل مذاکره هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابل مذاکره (صفت)
negotiable

قابل تبدیل به پول نقد (صفت)
negotiable

تخصصی

[حقوق] قابل داد و ستد، قابل انتقال (با ظهر نویسی)، قابل مذاکره

انگلیسی به انگلیسی

• can be negotiated; transferable; merchandisable
something that is negotiable can be changed or agreed by means of discussion.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : negotiate
✅️ اسم ( noun ) : negotiation / negotiator
✅️ صفت ( adjective ) : nogotiable / negotiated
✅️ قید ( adverb ) : _
Name something in this world
This is not negotiable
ی چیزی در جهان نام ببر
ک قابل مذاکره نباشه
بریکینگ بد
توافقی
[سرمایه گذاری ]
قابل انتقال
دوستان گرامی وقتی مفهوم کلمه یا عبارتی را ازطریق کمک کاربران متوجه میشویم حداقل کاری که میتوانیم بکنیم، لایک کردن آن معنی به منظور دلگرم نمودن آن مترجم برای ادامه کار و کمک بیشتر آتی به خودمان است. زبان فارسی مانند سایر داشته هایمان برای بقا نیازمند کمک همه فارسی دانان است.
...
[مشاهده متن کامل]

قابل پرداخت
وجه التزام
قابل مذاکره

بپرس