next door

/nɛkst dɔr//nɛkst dɔː/

در بعدی، خانه ی بعدی، همسایه، دیوار به دیوار، خانه (یامغازه یا ساختمان و غیره)ی مجاور، بعدی، پهلویی، خانه پهلویی، جنب این خانه

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: in, at, or to the neighboring building, house, door, or the like.

- Please go next door and ask them to be quiet.
[ترجمه گوگل] لطفا به همسایگی بروید و از آنها بخواهید که ساکت باشند
[ترجمه ترگمان] لطفا به در بعدی برو و از آن ها بخواه که ساکت باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: in or at the neighboring building, house, door, or the like.

- the next-door office
[ترجمه گوگل] دفتر کنار درب
[ترجمه ترگمان] دفتر بعدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Our next-door friends have a beautiful house.
[ترجمه گوگل] دوستان همسایه ما خانه زیبایی دارند
[ترجمه ترگمان] دوستای همسایه مون خونه قشنگی دارن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. my next-door neighbor
همسایه ی دیوار به دیوار من

2. he lives in the next-door building
او در ساختمان پهلویی زندگی می کند.

3. i heard a loud slap from the next-door room
صدای شلپ بلندی را از اتاق مجاور شنیدم.

4. A Russian couple have just moved in next door.
[ترجمه گوگل]یک زوج روسی به تازگی به خانه همسایه نقل مکان کرده اند
[ترجمه ترگمان] یه زوج روسی تازه اومده خونه بغلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The baby next door often bawls.
[ترجمه گوگل]کودک همسایه اغلب غوغا می کند
[ترجمه ترگمان]در کنار بچه اغلب با صدای بلند حرف می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Next door, 200 girls are limbering up for their ballet exams.
[ترجمه گوگل]در همسایگی، 200 دختر برای امتحان باله خود را آماده می کنند
[ترجمه ترگمان]در همسایگی، ۲۰۰ دختر برای امتحانات باله خود آماده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They occupy the house next door.
[ترجمه گوگل]خانه همسایه را اشغال می کنند
[ترجمه ترگمان]خانه همسایه را اشغال کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The manager's office is just next door.
[ترجمه گوگل]دفتر مدیر همین نزدیکی است
[ترجمه ترگمان]دفتر مدیر تنها در بعدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A new family has/have moved in next door.
[ترجمه گوگل]یک خانواده جدید به خانه همسایه نقل مکان کرده اند
[ترجمه ترگمان]خانواده جدیدی در همسایگی ما حرکت کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The dogs next door are a real nuisance.
[ترجمه گوگل]سگ های همسایه واقعاً مزاحم هستند
[ترجمه ترگمان]در همسایگی سگ ها خیلی آزار دهنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He lives next door to me.
[ترجمه گوگل]او در همسایگی من زندگی می کند
[ترجمه ترگمان] اون در همسایگی من زندگی می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The room next door is noisy.
[ترجمه گوگل]اتاق کناری پر سر و صدا است
[ترجمه ترگمان]اتاق کناری پر سر و صدا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I went next door to the bathroom.
[ترجمه گوگل]رفتم بغل دستشویی
[ترجمه ترگمان] من رفتم خونه بغلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Do you know the family next door?
[ترجمه گوگل]آیا خانواده همسایه را می شناسید؟
[ترجمه ترگمان]خانواده همسایه رو می شناسی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in the next house; neighbor; in the same neighborhood
if a house or flat is next door to the one you live in, or next door, there are no other houses or flats between that one and the one you live in.
if one building or place is next door to another, or next door, there are no other buildings or places between them.

پیشنهاد کاربران

در آن نزدیکی
در آن اطراف
در آن دور و بر
در همسایگی
🔴 the person or people living in the next room, house, or building : فرد یا افرادی که در اتاق، خانه یا ساختمان کناری/مجاور زندگی می کنند
◀️ Jamie doesn't come around here much anymore, does he ? : جیمی دیگه مثل قبل زیاد نمیاد اینجا نه؟
...
[مشاهده متن کامل]

?Who : چه کسی؟
Jamie, your nextdoor : جیمی، همسایه ات
Oh, the retard. No : آها، اون عقب افتاده. نه
◀️ ?Next door's having a party next week, did you know
می دونستی که همسایه ( مون ) هفته آینده یک مهمانی برگزار می کنه؟
🔴 in the next room, house, or building / adjective
◀️ A Russian couple have just moved in next door.
◀️ ? Who lives next door to you
◀️ Margot is our next - door neighbour.
🔴 beside a building, house, apartment, or other place / adjective
◀️ next - door neighbors
◀️ Danny lived next door to me when we were kids

neighbor
دیوار به دیوار، پهلویی، بغلی، مجاور
همسایه بغلی
همسایه ی دیوار به دیوار
درب بعدی ، . . بغلی ، کناری ،

بپرس