niceness


خوبی، قشنگی، ظرافت، دقت

جمله های نمونه

1. In some professions, niceness does not get you very far.
[ترجمه گوگل]در برخی از حرفه ها، خوب بودن شما را خیلی دور نمی کند
[ترجمه ترگمان]در بعضی موارد، خوش اخلاقی تو رو زیاد دور نمی کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Mr Pearce was rather bowled over by his niceness, his concern and his ordinariness.
[ترجمه گوگل]آقای پیرس از زیبایی، نگرانی و معمولی بودنش بسیار متحیر شده بود
[ترجمه ترگمان]آقای پیرس تا حدودی مجذوب زیبایی، نگرانی و his شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Niceness always leaves endless aftertaste in people.
[ترجمه گوگل]خوب بودن همیشه طعم بی پایانی را در افراد به جا می گذارد
[ترجمه ترگمان]خوش اخلاقی همیشه باعث لذت بی پایان مردم میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Niceness generally ranges from -20 to 1 with -20 being the most favorable or highest priority for scheduling and 19 being the least favorable or lowest priority.
[ترجمه گوگل]خوب بودن به طور کلی از 20- تا 1 متغیر است که 20- مطلوب ترین یا بالاترین اولویت برای برنامه ریزی و 19 کمترین اولویت یا کمترین اولویت است
[ترجمه ترگمان]Niceness به طور کلی بین ۲۰ - ۲۰ تا ۱ است که در اولویت ترین یا بالاترین اولویت برای برنامه ریزی و ۱۹ قرار دارد که کم ترین اولویت را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She smiled with an extraordinary niceness.
[ترجمه گوگل]او با زیبایی خارق العاده ای لبخند زد
[ترجمه ترگمان]لبخند ملیحی زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is the kindness, niceness and trueness that enlighten my way.
[ترجمه گوگل]این مهربانی، نیکی و راستی است که راه مرا روشن می کند
[ترجمه ترگمان]این مهربانی، مهربانی و trueness که راه مرا روشن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. That is, niceness and its cousins are worth about 9 5 per cent of US national income.
[ترجمه گوگل]یعنی خوب بودن و پسرعموهایش حدود 9 5 درصد از درآمد ملی ایالات متحده ارزش دارند
[ترجمه ترگمان]این همان زیبایی است و cousins آن حدود ۹ ۵ درصد از درآمد ملی آمریکا را به خود اختصاص می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The first thing you noticed about him was his niceness.
[ترجمه گوگل]اولین چیزی که در مورد او توجه کردید مهربانی او بود
[ترجمه ترگمان]اولین چیزی که بهش توجه کردی خوش اخلاقی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Not a bad score for a fortnight in the summer of groovy and psychedelic love, peace and general niceness.
[ترجمه گوگل]امتیاز بدی برای دو هفته در تابستان عاشقانه و روانی، آرامش و زیبایی عمومی نیست
[ترجمه ترگمان]برای دو هفته در تابستان خیلی بد نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The most interesting aspect of the Labour campaign was, however, its glossy, middle-class niceness.
[ترجمه گوگل]با این حال، جالب‌ترین جنبه کمپین کارگری، زیبایی براق و طبقه متوسط ​​آن بود
[ترجمه ترگمان]با این حال جالب ترین جنبه فعالیت حزب کارگر، همان زیبایی براق و طبقه متوسط آن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mr Reagan pulled off his political con-trick through a mixture of calculating charm and genuine niceness.
[ترجمه گوگل]آقای ریگان حقه سیاسی خود را با ترکیبی از جذابیت محاسباتی و زیبایی واقعی انجام داد
[ترجمه ترگمان]آقای ریگان حقه سیاسی اش را از طریق ترکیبی از جذابیت و زیبایی واقعی اش منحرف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The NI column in Listing 1 above, shows the scheduling priority or niceness of each process.
[ترجمه گوگل]ستون NI در فهرست 1 در بالا، اولویت زمان بندی یا زیبایی هر فرآیند را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]ستون ان آی در لیست ۱ بالا، اولویت برنامه ریزی یا زیبایی هر فرآیند را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Snakeskinankle boots with amber Perspex heels, a David Bowie soundtrack andmessy ponytails subverted the niceness of the collection.
[ترجمه گوگل]چکمه‌های پوست مار با پاشنه‌های Perspex کهربایی، موسیقی متن دیوید بووی و دم‌ اسبی‌های آشفته زیبایی این مجموعه را زیر و رو کرده است
[ترجمه ترگمان]چکمه های براقش با پاشنه های سائیده شده بود و صدای گوش خراشی که به گوش می رسید، همان ته ته آن بود که ته آن را به خوبی نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• instance of being nice; pleasantness, kindness; goodness; gentleness

پیشنهاد کاربران

بپرس