nomadism

/ˈnɒmədɪzm//ˈnɒmədɪzm/

معنی: صحرانشینی، کوچ گری
معانی دیگر: صحرانشینی، کوچ گری

جمله های نمونه

1. And so what if nomadism was about to go out, phut, like a candle, the whole world over?
[ترجمه گوگل]و پس چه می شد اگر کوچ نشینی می خواست خاموش شود و مانند شمع تمام جهان را فرو ببندد؟
[ترجمه ترگمان]تازه چه می شد اگر کریک در شرف بیرون رفتن بود، مثل شمع، کل دنیا؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Nomadism has always been at odds with the fixed boundaries of the nation state, and over the last few decades controversial government programmes have forced most Bajau to settle on land.
[ترجمه گوگل]کوچ نشینی همیشه با مرزهای ثابت دولت ملی در تضاد بوده است و در طول چند دهه اخیر برنامه های جنجالی دولت اکثر باجائو را مجبور به اسکان در خشکی کرده است
[ترجمه ترگمان]nomadism همواره با مرزه ای ثابت کشور مخالف بوده است، و در چند دهه گذشته، برنامه های بحث برانگیز دولت بیشتر Bajau را مجبور کرده است که بر روی زمین ساکن شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Nomadism and tribal culture collides with chic style and couture mentality.
[ترجمه گوگل]کوچ نشینی و فرهنگ قبیله ای با سبک شیک و ذهنیت شیک برخورد می کند
[ترجمه ترگمان]nomadism و فرهنگ قبیله ای با سبک شیک و طرز تفکر زنانه درهم برخورد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Imbued with a bureaucratic aversion to nomadism and a Victorian relish for the Hindu caste system, they adjudged many Indian tribesmen, Pardhis included, to be preordained crooks.
[ترجمه گوگل]آغشته به بیزاری بوروکراتیک نسبت به کوچ نشینی و اشتیاق ویکتوریایی به نظام کاست هندو، آنها بسیاری از قبایل هندی، از جمله پردیس را به عنوان کلاهبرداران از پیش تعیین کرده بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها با تنفر بروکراتیک از nomadism و لذت ویکتوریایی برای سیستم طبقه هندو، بسیاری از افراد قبایل هندی را با نام Pardhis که قرار بود آن را کلاه بردار قرار دهند، مورد ارزیابی قرار دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The study of nomadism mainly involves human, stockbreeding and the environment.
[ترجمه گوگل]مطالعه کوچ نشینی عمدتاً شامل انسان، دامپروری و محیط زیست می شود
[ترجمه ترگمان]مطالعه of عمدتا شامل انسان، stockbreeding و محیط زیست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. "nomadism" model---the interaction between nomads and environments is displayed.
[ترجمه گوگل]مدل "کوچ نشینی" --- تعامل بین عشایر و محیط نمایش داده می شود
[ترجمه ترگمان]مدل \"nomadism\" - - تعامل بین عشایر و محیط ها نمایش داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The literature of this new nomadism, represented by Salman Rushdie, is full of multiple cultural references colliding and colluding in robust, vital play.
[ترجمه گوگل]ادبیات این کوچ نشینی جدید، که سلمان رشدی آن را نمایندگی می کند، مملو از ارجاعات فرهنگی متعددی است که در یک بازی قوی و حیاتی با هم برخورد و تبانی می کنند
[ترجمه ترگمان]تاریخچه این nomadism جدید، که توسط سلمان رشدی ارایه شد، مملو از منابع متعدد فرهنگی است که در حال برخورد و مشارکت در بازی قوی و حیاتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The nomadism now emerging is different from, and involves much more than, merely making journeys.
[ترجمه گوگل]کوچ نشینی که اکنون در حال ظهور است با سفرهای صرف متفاوت است و بسیار بیشتر از آن را شامل می شود
[ترجمه ترگمان]The که در حال حاضر در حال ظهور است متفاوت است و بسیار بیشتر از آن است که سفر را انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But although nomadism and travel can coincide, they need not.
[ترجمه گوگل]اما اگرچه کوچ نشینی و سفر می توانند همزمان باشند، اما نیازی به آن ندارند
[ترجمه ترگمان]اما اگر چه nomadism و سفر می توانند همزمان شوند، نیازی به این کار ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Nomadism, most believe, tends to bring people who are already close, such as family members, even closer.
[ترجمه گوگل]اکثراً معتقدند کوچ نشینی تمایل دارد افرادی را که از قبل به هم نزدیک هستند، مانند اعضای خانواده، نزدیک تر کند
[ترجمه ترگمان]nomadism، به اعتقاد اکثر افراد، تمایل دارد تا افرادی را بیاورد که در حال حاضر نزدیک هستند، از جمله اعضای خانواده، حتی نزدیک تر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It occupies special position- joint of agriculture and nomadism civilization, and also it is the most important strategic field, so the whole area is still creative and ascensive.
[ترجمه گوگل]این منطقه دارای جایگاه ویژه مشترک کشاورزی و تمدن عشایری است و همچنین مهمترین میدان راهبردی است، بنابراین کل منطقه همچنان خلاق و سرآمد است
[ترجمه ترگمان]آن جایگاه ویژه ای برای تمدن و تمدن nomadism دارد و همچنین مهم ترین زمینه استراتژیک است، بنابراین کل منطقه هنوز خلاق و ascensive است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is said that Naipaul is a transmigrant writer, a nomadism writer, a free writer, a world writer, and a real literary master.
[ترجمه گوگل]گفته می‌شود که نایپل نویسنده‌ای مهاجر، نویسنده کوچ‌نشین، نویسنده آزاد، نویسنده جهانی و استاد ادبی واقعی است
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که Naipaul نویسنده transmigrant، نویسنده nomadism، نویسنده آزاد، نویسنده جهانی و یک استاد ادبی واقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In particular, it will usher in a new version of a very old idea: nomadism.
[ترجمه گوگل]به ویژه، نسخه جدیدی از یک ایده بسیار قدیمی را آغاز می کند: کوچ نشینی
[ترجمه ترگمان]به طور خاص، آن یک نسخه جدید از یک ایده بسیار قدیمی را هدایت می کند: nomadism
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For this the authors cannot be blamed, since the underlying technologies of genuine and everyday nomadism did not exist even as recently as a decade ago.
[ترجمه گوگل]در این مورد نمی توان نویسندگان را سرزنش کرد، زیرا فناوری های اساسی کوچ نشینی واقعی و روزمره حتی تا یک دهه پیش وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]برای این کار نویسندگان نمی توانند مورد سرزنش قرار گیرند، زیرا تکنولوژی های اساسی of حقیقی و روزمره حتی تا یک دهه پیش وجود نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صحرانشینی (اسم)
nomadism

کوچ گری (اسم)
nomadism

انگلیسی به انگلیسی

• vagrancy, state of being nomadic, vagabondism, practice of being a nomad

پیشنهاد کاربران

کوچ نشینی
بنام خدا
باسلام، بیابانگردی.
با تشکر.

بپرس