non conductor


معنی: عایق، نارسانا، جسم غیر هادی
معانی دیگر: عایق برق شیمى : نارسانا، (برق و صدا و حرارت و غیره) نارسانا، غیرهادی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: nonconducting (adj.)
• : تعریف: a substance that conducts little or no heat, sound, or esp. electricity.

جمله های نمونه

1. But ions can not probe non-conductors because they build up a charge on the surface, which distorts the analysis.
[ترجمه گوگل]اما یون‌ها نمی‌توانند نارساناها را کاوش کنند زیرا باری روی سطح ایجاد می‌کنند که تحلیل را مخدوش می‌کند
[ترجمه ترگمان]اما یون های نمی توانند non را کاوش کنند، زیرا آن ها یک شارژ بر روی سطح ایجاد می کنند، که تحلیل را منحرف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Nonconductor analysis enlarges the application domain of GDMS.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل نارسانا دامنه کاربردی GDMS را بزرگ می کند
[ترجمه ترگمان]آنالیز Nonconductor حوزه کاربرد GDMS را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. An optical fiber is a dielectric ( nonconductor of electricity ) waveguide made of glass or plastic.
[ترجمه گوگل]فیبر نوری یک موجبر دی الکتریک (نارسانای الکتریسیته) است که از شیشه یا پلاستیک ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]فیبر نوری یک موجبر الکتریکی (nonconductor از برق)ساخته شده از شیشه یا پلاستیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A material that insulates, especially a nonconductor of sound, heat, or electricity.
[ترجمه گوگل]ماده ای که عایق می کند، به ویژه نارسانای صدا، گرما یا الکتریسیته
[ترجمه ترگمان]ماده ای که insulates، به ویژه nonconductor از صوت، گرما و یا الکتریسیته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The modified electrode change from conductor to nonconductor with number of circle increased.
[ترجمه گوگل]تغییر الکترود اصلاح شده از رسانا به نارسانا با تعداد دایره افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]تغییر الکترود تغییر یافته از هادی به nonconductor با تعداد دایره افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The application of GDMS was reviewed in the aspects of the bulk metal, semiconductor, nonconductor, solution, gas and depth analysis.
[ترجمه گوگل]کاربرد GDMS در جنبه‌های تحلیل فلز، نیمه هادی، نارسانا، محلول، گاز و عمق مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]کاربرد of در ابعاد فلز بدنه، نیمه هادی، nonconductor، محلول، گاز و عمق مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The transparency of organic glass is good, but it is nonconductor and has no shielded efficiency.
[ترجمه گوگل]شفافیت شیشه آلی خوب است، اما نارسانا است و کارایی محافظ ندارد
[ترجمه ترگمان]شفافیت شیشه ارگانیک خوب است، اما it است و کارایی shielded ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. AFM may be the most effective instrument to satisfy the demand of ITRS to improve the measurement precision constantly since its observed objects are not limited in nonconductor only.
[ترجمه گوگل]AFM ممکن است موثرترین ابزار برای برآورده کردن تقاضای ITRS برای بهبود دقت اندازه‌گیری دائمی باشد، زیرا اشیاء مشاهده شده آن فقط در نارسانا محدود نمی‌شوند
[ترجمه ترگمان]AFM ممکن است موثرترین ابزار برای ارضای نیاز of باشد تا دقت اندازه گیری را به طور مداوم بهبود بخشد چرا که اشیا مشاهده شده در nonconductor تنها محدود نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Atomic Force Microscope (AFM) is a new generation of Scanning Probe Microscope (SPM). It not only can be used in conductor, semiconductor, nonconductor, but also can't be limited by periodicity.
[ترجمه گوگل]میکروسکوپ نیروی اتمی (AFM) نسل جدیدی از میکروسکوپ کاوشگر اسکن (SPM) است این نه تنها می تواند در رسانا، نیمه هادی، نارسانا استفاده شود، بلکه نمی تواند با تناوب محدود شود
[ترجمه ترگمان]میکروسکوپ نیروی اتمی (AFM)یک نسل جدید از میکروسکوپ الکترونی روبشی (SPM)است این روش نه تنها می تواند در هادی، نیمه هادی، nonconductor استفاده شود، اما نمی تواند با تناوب محدود شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Atomic Force Microscope is a new generation of Scanning Probe Microscope. It not only can be used in conductor, semiconductor, nonconductor, but also cant be limited by periodicity.
[ترجمه گوگل]میکروسکوپ نیروی اتمی نسل جدیدی از میکروسکوپ کاوشگر اسکن است این نه تنها می تواند در هادی، نیمه هادی، نارسانا استفاده شود، بلکه نمی توان آن را با تناوب محدود کرد
[ترجمه ترگمان]میکروسکوپ نیروی اتمی نسل جدیدی از میکروسکوپ الکترونی روبشی است این روش نه تنها می تواند در هادی، نیمه هادی، nonconductor استفاده شود، بلکه نمی تواند به تناوب محدود شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عایق (اسم)
shell, dielectric, insulator, isolator, nonconductor, wall tube

نارسانا (اسم)
nonconductor

جسم غیر هادی (اسم)
nonconductor

تخصصی

[شیمی] نارسانا
[کامپیوتر] عایق .
[برق و الکترونیک] غیر هادی - نارسانا ماده ی عایق .
[مهندسی گاز] جسم غیرهادی، عایق، نارسانا
[معدن] غیرهادی (جدایش)

انگلیسی به انگلیسی

• substance which does not convey electrical charges
something which does not conduct

پیشنهاد کاربران

بپرس