nonprofit

/nanˈprɑːfət//nanˈprɑːfət/

غیرانتفاعی، ناسودآور، ناسودی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of a business organization, not established to make a profit.
مشابه: benevolent

- The Japan Society is a nonprofit corporation that sponsors many cultural events as well as language classes and lectures.
[ترجمه گوگل] انجمن ژاپن یک شرکت غیرانتفاعی است که حامی بسیاری از رویدادهای فرهنگی و همچنین کلاس‌ها و سخنرانی‌های زبان است
[ترجمه ترگمان] جامعه ژاپن یک سازمان غیر انتفاعی است که بسیاری از رویداده ای فرهنگی و کلاس های زبان و سخنرانی ها را حمایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. nonprofit schools
مدارس غیرانتفاعی (ناسودی)

2. a nonprofit library maintained for public use.
[ترجمه گوگل]یک کتابخانه غیرانتفاعی که برای استفاده عمومی نگهداری می شود
[ترجمه ترگمان]یک کتابخانه غیر انتفاعی که برای استفاده عمومی نگهداری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Despite the challenges, the nonprofit center and its staff have logged numerous success stories, said Glasser.
[ترجمه گوگل]گلاسر گفت، با وجود چالش‌ها، مرکز غیرانتفاعی و کارکنان آن داستان‌های موفقیت زیادی را ثبت کرده‌اند
[ترجمه ترگمان]Glasser گفت که علی رغم چالش ها، مرکز غیر انتفاعی و کارکنان آن چندین داستان موفق را ثبت کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Municipal mayors, heads of nonprofit social service agencies, government bureaucrats, contractors and political party officials have all faced charges.
[ترجمه گوگل]شهرداران شهرداری، روسای سازمان های خدمات اجتماعی غیرانتفاعی، بوروکرات های دولتی، پیمانکاران و مقامات احزاب سیاسی همگی با اتهاماتی مواجه شده اند
[ترجمه ترگمان]شهرداران شهری، روسای ادارات خدمات اجتماعی غیر انتفاعی، کارمندان دولت، پیمانکاران و مقامات احزاب سیاسی همگی با اتهاماتی روبرو هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Dodgers are the nonprofit corporation. . . .
[ترجمه گوگل]Dodgers یک شرکت غیرانتفاعی است
[ترجمه ترگمان]The corporation سازمان غیر انتفاعی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Nonprofit organizations have seen their costs soar, their sources of revenue dry up, and their missions challenged.
[ترجمه گوگل]سازمان‌های غیرانتفاعی شاهد افزایش هزینه‌هایشان، خشک شدن منابع درآمد و به چالش کشیدن ماموریت‌هایشان بوده‌اند
[ترجمه ترگمان]سازمان های غیر دولتی هزینه خود را افزایش داده، منابع درآمد خود را خشک کرده و ماموریت آن ها به چالش کشیده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Our voluntary, nonprofit organizations are alive with new initiatives.
[ترجمه زهرا] سازمان های داوطلبانه و غیرانتفاعی ما با ابتکارات جدید زنده هستند.
|
[ترجمه گوگل]سازمان های داوطلبانه و غیرانتفاعی ما با ابتکارات جدید زنده هستند
[ترجمه ترگمان]سازمان های غیر انتفاعی و غیر انتفاعی ما با ابتکارات جدیدی جان خود را از دست می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Sportsbridge, a new nonprofit organization designed to promote athleticism for women, had brought the pair together.
[ترجمه گوگل]Sportsbridge، یک سازمان غیرانتفاعی جدید که برای ترویج ورزش برای زنان طراحی شده است، این زوج را گرد هم آورده بود
[ترجمه ترگمان]Sportsbridge، یک سازمان غیرانتفاعی جدید که برای ترویج athleticism برای زنان طراحی شده بود، این زوج را با هم آورده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His nonprofit corporation, Working Arts, took over responsibility for the center when the symphony board filed for bankruptcy last year.
[ترجمه گوگل]شرکت غیرانتفاعی او، Working Arts، زمانی که هیئت سمفونی سال گذشته اعلام ورشکستگی کرد، مسئولیت این مرکز را بر عهده گرفت
[ترجمه ترگمان]شرکت غیرانتفاعی او، هنرهای کاری، زمانی که هییت سمفونی سال گذشته برای ورشکستگی تشکیل شد مسئولیت این مرکز را بر عهده گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For 15 years, I have worked for a nonprofit civil-rights organization that regularly enjoys the co-counsel support of major law firms.
[ترجمه گوگل]به مدت 15 سال، من برای یک سازمان غیرانتفاعی حقوق مدنی کار کرده ام که به طور منظم از حمایت مشاوران شرکت های حقوقی بزرگ برخوردار است
[ترجمه ترگمان]برای مدت ۱۵ سال، من برای یک سازمان غیر انتفاعی حقوق مدنی کار کرده ام که به طور منظم از حمایت مشاور از شرکت های بزرگ قانونی برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A working group of nonprofit agencies was set up to conduct the annual negotiations with the State Department.
[ترجمه گوگل]یک گروه کاری از آژانس های غیرانتفاعی برای انجام مذاکرات سالانه با وزارت امور خارجه تشکیل شد
[ترجمه ترگمان]یک کارگروه از سازمان های غیرانتفاعی برای انجام مذاکرات سالانه با وزارت امور خارجه تشکیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Richard had a secretarial job at a nonprofit theater-development foundation.
[ترجمه گوگل]ریچارد یک منشی در یک بنیاد غیرانتفاعی توسعه تئاتر داشت
[ترجمه ترگمان]ریچارد در یک بنیاد غیر انتفاعی کار منشیگری داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Nonprofit hospitals enjoy tax-exempt status in exchange for meeting such community needs.
[ترجمه گوگل]بیمارستان‌های غیرانتفاعی در ازای تأمین چنین نیازهای جامعه از وضعیت معافیت مالیاتی برخوردار می‌شوند
[ترجمه ترگمان]بیمارستان های غیرانتفاعی از وضعیت معاف از مالیات در قبال برآورده کردن نیازهای اجتماعی بهره مند هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Neither the word voluntary nor the word nonprofit offers an accurate description.
[ترجمه گوگل]نه کلمه داوطلبانه و نه کلمه غیرانتفاعی توصیف دقیقی ارائه نمی دهد
[ترجمه ترگمان]نه کلمه اختیاری و نه کلمه غیرانتفاعی یک توصیف دقیق را ارایه نمی دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In 1992 the chamber created a separate, nonprofit entity to coordinate the apprenticeship program.
[ترجمه گوگل]در سال 1992 اتاق یک نهاد غیرانتفاعی مجزا برای هماهنگی برنامه کارآموزی ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۹۲ این اتاق یک نهاد مستقل و غیر انتفاعی ایجاد کرد تا برنامه کارآموزی را هماهنگ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not for profit
not intended to earn profits, not for the purpose of earning money

پیشنهاد کاربران

دولتی
بی طرف
Mark Erdmann is with the University of Auckland in New Zealand and a scientist at the nonprofit environmental organization conversation international.
غیرانتفاعی
عام المنفعه
مردم نهاد
مردمی
Adjective :
غیرانتفاعی ( موسسه یا سازمانی که درآمد خود را به جای صرف کردن برای خودش، در راه کمک به مردم هزینه میکند. )
Non - profit
Non - profitmaking
بدون درآمد
وقف عام

موسسه ای که از درآمد خود برای کمک به مردم استفاده میکند
EXAMPLE :
? Can i use your song for free for non profit projects
Yes. But give production credits
non - profit : سود نامحور - غیر انتفاعی ( تاسیس شده برای هدفی غیر از منفعت )
for - profit :سود محور - انتفاعی ( تاسیس شده برای کسب منفعت )
ناسودبر، غیر انتفاعی
بدون سود،
گروه های مردم نهادی که برای سود کار نمیکنن
عام النفعه
EXAMPLE: "Sir, you don't have to pay anything to us. Our firm is a non - profit firm'q
�قربان، نیازی نیست که مبلغی پرداخت کنید. شرکت ما یک شرکت عام المنفع است. �
بی چشمداشت
بی توقع
بی طمع
ناسودبر ( اینو تو ویکی پدیا دیدم )
بدون سود
غیر انتفاعی
سازمان یا موسسه ای که درامد حاصله از فعالیت خود را برای کمک به افراد هزینه میکند نه سودآوری
بی سود
غیر�سود�طلب

وقف عام
غیر سود ده
غیر منغعتی
خیریه
شرکت و یا موسسه ای که در امد خود را صرف کمک کردن به مردم میکند ( در اصل سودی را برای خود در نظر نمیگیرد )
غیر انتفاعی
فکر نمیکنم غیر سودآور معادل خوبی باشه چون این معنی را میده که سودآور نیست و حتما ضرر میاره یا حداقل هزینه و درآمد برابره.
بیشتر درباره موسسات و سازمان ها به کار میره. سازمان ها و موسسات غیر انتفاعی هدف اصلی شون به دست آوردن سود نیست ولی کاملا ممکنه که سودآوری داشته باشند.
سود نیاوردن
غیر سودآور
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٧)

بپرس