not a little


کم نه، خیلی، بسیار

جمله های نمونه

1. It caused not a little / no little confusion.
[ترجمه گوگل]باعث سردرگمی نه کمی / نه کمی شد
[ترجمه ترگمان] یه کم باعث سردرگمی هم نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The townsfolk of Berwick were agog, and not a little apprehensive.
[ترجمه گوگل]مردم شهر Berwick غمگین بودند، و نه کمی دلهره
[ترجمه ترگمان]شهر of به هیجان آمده بود و کمی نگران به نظر نمی رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The local hardware shop proprietor was perhaps not a little alarmed when asked to supply 15 broomsticks before October 31st!
[ترجمه گوگل]صاحب مغازه سخت‌افزار محلی وقتی از او خواسته شد تا قبل از 31 اکتبر 15 چوب جارو تهیه کند، کمی نگران نشد!
[ترجمه ترگمان]وقتی از فروشگاه سخت افزار محلی خواسته شد که ۱۵ جاروی پرنده را قبل از سی و یکم اکتبر تامین کند، مغازه سخت افزار محلی کمی نگران به نظر نمی رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She was surprised, and not a little worried, to find Petion missing.
[ترجمه گوگل]او از گم شدن پتیشن شگفت زده شد و نه کمی نگران
[ترجمه ترگمان]او غافلگیر شده بود و کمی نگران بود که Petion گم شده را پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His own preferment was not a little due to his discerning hospitality.
[ترجمه گوگل]ترجیح خودش هم به خاطر مهمان نوازی زیرکانه اش کم نبود
[ترجمه ترگمان]ارتقا خود در برابر مهمان نوازی او اندک اندک نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Why should not a little boy with a feminine side play dollies with the girls?
[ترجمه گوگل]چرا یک پسر بچه با جناحی زنانه نباید با دخترها عروسک بازی کند؟
[ترجمه ترگمان]چرا نباید یک پسر کوچک با یک طرف زنانه بازی کند و با دخترها بازی کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He had listened with awe and not a little terror to the amazing revelations which Omally had skilfully wrung from the shopkeeper.
[ترجمه گوگل]او با هیبت و نه کمی وحشت به مکاشفه‌های شگفت‌انگیزی که اومالی با مهارت از مغازه‌دار بیرون آورده بود گوش داده بود
[ترجمه ترگمان]او با ترس و وحشت به سخنان شگفت انگیزی که Omally از دکاندار شنیده بود گوش داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was not a little annoyed.
[ترجمه گوگل]او کمی اذیت نشد
[ترجمه ترگمان]کمی دلخور نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mr. Wilson, not a little astonished at this outbreak- for he was a grandfatherly sort of personage, and usually a vast favourite with children- essayed, however, to proceed with the examination.
[ترجمه گوگل]آقای ویلسون، از این شیوع کمی شگفت زده نشد - زیرا او شخصیتی پدربزرگ و معمولاً مورد علاقه کودکان بود - با این حال، خواستار ادامه معاینه شد
[ترجمه ترگمان]اقای ویل سن، که از این حادثه تعجب نکرده بود - چون او شخصیت برجسته ای بود و معمولا مورد علاقه بچه ها بود - سعی می کرد با امتحانات ادامه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It caused not a little confusion.
[ترجمه گوگل]باعث سردرگمی نه کمی شد
[ترجمه ترگمان] باعث سردرگمی هم نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He has not a little experience.
[ترجمه گوگل]او تجربه کمی ندارد
[ترجمه ترگمان]تجربه کمی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Not a little while, magisterial call authority: " Jump! "
[ترجمه گوگل]اندکی نیست، مقام قضایی صدا می زند: "پرش!"
[ترجمه ترگمان]کمی بعد، magisterial به قدرت گفت: \"بپر!\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I was not a little surprised.
[ترجمه گوگل]کمی تعجب نکردم
[ترجمه ترگمان]کمی تعجب نکردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She seemed to be not a little afraid.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که او کمی ترس ندارد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که کمی ترسیده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Well, the years have passed, and I'm not a little girl anymore.
[ترجمه گوگل]خب سالها گذشت و من دیگر دختر کوچکی نیستم
[ترجمه ترگمان]خوب، سال ها گذشت و من دیگر دختر کوچکی نیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس