notoriously


بطور انگشت نما، برسوایی، آشکارا، بطور آشکار، مشهورانه

جمله های نمونه

1. The group has been notoriously fickle in the past.
[ترجمه گوگل]این گروه در گذشته بسیار متزلزل بوده است
[ترجمه ترگمان]این گروه در گذشته به شدت بی ثبات بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. "Breach of the peace" is a notoriously imprecise notion.
[ترجمه گوگل]"نقض صلح" یک مفهوم کاملاً نادرست است
[ترجمه ترگمان]\"نقض صلح\" یک مفهوم بسیار دقیق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Birth rates are notoriously difficult to predict.
[ترجمه گوگل]پیش بینی میزان زاد و ولد بسیار دشوار است
[ترجمه ترگمان]پیش بینی میزان تولد برای زایمان بسیار دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The weather here is notoriously fickle.
[ترجمه گوگل]آب و هوای اینجا به طرز بدنامی ناپایدار است
[ترجمه ترگمان]آب و هوای اینجا کاملا بی ثبات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The television world was a notoriously fickle one.
[ترجمه گوگل]دنیای تلویزیون به شدت متزلزل بود
[ترجمه ترگمان]دنیای تلویزیون بسیار بی ثبات بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Diplomats can be a notoriously unreliable and misleading source of information.
[ترجمه گوگل]دیپلمات ها می توانند منبع اطلاعاتی نامعتبر و گمراه کننده باشند
[ترجمه ترگمان]دیپلمات ها می توانند منبع بسیار غیرقابل اعتماد و گمراه کننده اطلاعات باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Icebergs are notoriously unstable and are likely to turn over.
[ترجمه گوگل]کوه‌های یخ به‌طور بدنامی ناپایدار هستند و احتمالاً واژگون می‌شوند
[ترجمه ترگمان]کوهه ای یخی بسیار ناپایدار هستند و به احتمال زیاد در حال تغییر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The building trade is notoriously unstable.
[ترجمه گوگل]تجارت ساختمان بسیار ناپایدار است
[ترجمه ترگمان]تجارت ساختمان بسیار ناپایدار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Statistics can be notoriously unreliable.
[ترجمه گوگل]آمارها می توانند به طور مشهور غیرقابل اعتماد باشند
[ترجمه ترگمان]آمار می تواند بسیار غیرقابل اطمینان باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Let us deal with the question of his notoriously Neanderthal attitude to women.
[ترجمه گوگل]اجازه دهید به مسئله نگرش بدنام نئاندرتال او به زنان بپردازیم
[ترجمه ترگمان]بگذارید با این سوال که چگونه انسان های غار نشین او نسبت به زنان برخورد می کنند، سر و کار داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The local bus service is notoriously unreliable.
[ترجمه گوگل]سرویس اتوبوس محلی به طور مشهور غیرقابل اعتماد است
[ترجمه ترگمان]سرویس اتوبوس محلی بسیار غیرقابل اعتماد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. English people are notoriously repressed and don't talk about their feelings.
[ترجمه گوگل]انگلیسی ها به طور بدنامی سرکوب می شوند و در مورد احساسات خود صحبت نمی کنند
[ترجمه ترگمان]مردم انگلیسی به طور رسمی از احساسات آن ها خودداری می کنند و درباره احساسات آن ها حرف نمی زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Truth is a notoriously elusive quality.
[ترجمه گوگل]حقیقت، کیفیتی است که به طرز بدنامی دست نیافتنی است
[ترجمه ترگمان]حقیقت یک کیفیت بسیار گیج کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A notoriously absent - minded professor was one day observed walking along the street with one foot continually in the gutter, the other on the pavement.
[ترجمه گوگل]یک روز استاد غایب مشهوری مشاهده شد که در خیابان راه می‌رفت و یک پایش مدام در ناودان بود و پای دیگرش روی پیاده‌رو
[ترجمه ترگمان]یک روز در خیابان با یک پا در خیابان قدم می زد و دیگری روی سنگفرش خیابان راه می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Toddlers are notoriously antisocial when it comes to sharing toys.
[ترجمه گوگل]کودکان نوپا در مورد به اشتراک گذاشتن اسباب بازی ها به شدت ضد اجتماعی هستند
[ترجمه ترگمان]کودکان نوپا در هنگام به اشتراک گذاشتن اسباب بازی ها، بسیار ضد اجتماعی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a notorious way

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : notoriety
✅️ صفت ( adjective ) : notorious
✅️ قید ( adverb ) : notoriously
بدنامی
notoriously قید است برابر نهاد فارسی این واژه : آبرو برانه ، آبرو برانه ای، رسواگرانه ای،
گاهی به مفهوم و معنی : به گونه ی رسوا کننده ای . . .
طرز ناامیدکننده ای
نا امید کننده ای
رسواگونه، به طور رسواگونه ای، بافضاحت، فضاحت بار است که. . . ، به صورت افتضاح، با بدنامی
انگشت نما
برای تاکید بر اینکه کیفیت و واقعیت یک چیز به بدی شناخته شده است

بپرس