numbered


شماره دار علوم نظامى : ثبت شده

جمله های نمونه

1. numbered seats
صندلی های شماره گذاری شده

2. our losses numbered fifteen
تعداد تلفات ما به پانزده نفر رسید.

3. they are numbered among the missing in action
آنها جزو مفقودالاثرهای جنگ محسوب شده اند.

4. the people at the meeting numbered in the thousands
هزاران نفر در گردهمایی شرکت کردند.

5. he is old and his days are numbered
او پیر است و ایام عمرش معدودند.

6. All important points are numbered for ease of reference .
[ترجمه گوگل]تمام نکات مهم برای سهولت ارجاع شماره گذاری شده اند
[ترجمه ترگمان]همه نقاط مهم برای سهولت مرجع شماره گذاری می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The soldiers numbered off from the right.
[ترجمه گوگل]سربازها از سمت راست شماره گرفتند
[ترجمه ترگمان]سربازان از سمت راست به شماره افتادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. All the seats in the theatre are numbered.
[ترجمه گوگل]تمام صندلی های تئاتر شماره گذاری شده است
[ترجمه ترگمان]همه صندلی های سالن به شماره افتاده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These ships were all numbered with the suffix LBK.
[ترجمه گوگل]این کشتی ها همگی با پسوند LBK شماره گذاری شده بودند
[ترجمه ترگمان]این کشتی ها همگی با پسوند LBK شماره بندی شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Leicester Swannington Railway is numbered among Britain's railway pioneers.
[ترجمه گوگل]راه آهن لستر سوانینگتون یکی از پیشگامان راه آهن بریتانیا است
[ترجمه ترگمان]خط راه آهن لس تر Swannington در میان پیشگامان راه آهن بریتانیا به شمار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The subheadings are numbered within each chapter.
[ترجمه گوگل]عناوین فرعی در هر فصل شماره گذاری شده اند
[ترجمه ترگمان]تعداد subheadings در هر بخش شماره گذاری می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The students of our department numbered in the hundreds.
[ترجمه گوگل]تعداد دانش آموزان گروه ما به صدها نفر می رسید
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان بخش ما به صدها نفر می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The soldiers numbered off, starting from the right-hand man.
[ترجمه گوگل]سربازان شماره گیری کردند و از دست راست شروع کردند
[ترجمه ترگمان]سربازها به شماره افتادند و از طرف راست مرد شروع به حرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The officer numbered the men off.
[ترجمه گوگل]افسر مردها را شماره گذاری کرد
[ترجمه ترگمان]افسر پلیس را خاموش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• counted; assigned a number; limited, allotted a specific amount; included

پیشنهاد کاربران

NASA's mars lander bounces back from dust storm , but it's days numbered
فرودگر مریخ از طوفان گرد وخاک برگشت یا جان سالم به در برد ، ولی روزهای اخر ( عمرش ) فرار رسیده است ، یا روزهاش به شمارش افتاده است

بپرس