nursery

/ˈnɜːrsəri//ˈnɜːsəri/

معنی: گلخانه، پرورشگاه، قلمستان، شیر خوارگاه، نوزادگاه، محل نگاهداری اطفال شیر خوار
معانی دیگر: خزانه، محل پرورش و فروش درخت و گل، فروشگاه درخت و گل، پروردگاه، اتاق خواب بچه، اتاق نوزاد، (در خانه) اتاق بچه ها، اتاق بازی، مهدکودک، نوزادگاه (nursery school هم می گویند)، رجوع شود به: day nursery

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: nurseries
(1) تعریف: a room where babies or young children sleep or play.

(2) تعریف: a place where plants or trees are cultivated, often for sale.

(3) تعریف: a day-care facility, or a nursery school.

جمله های نمونه

1. a nursery that offers all kinds of trees at a reasonable price
یک نمایشگاه گل و گیاه که همه نوع درخت را با قیمت مناسب ارائه می کند.

2. athens became a nursery of arts
شهر آتن مهد هنر گردید.

3. The children are at nursery three days a week.
[ترجمه گوگل]بچه ها سه روز در هفته در مهد کودک هستند
[ترجمه ترگمان]بچه ها سه روز در هفته در دایه خانه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The nursery teacher clapped her hands to attract the children's attention.
[ترجمه گوگل]مربی مهد برای جلب توجه بچه ها دست هایش را زد
[ترجمه ترگمان]معلم بچه دست ها را به هم زد تا توجه بچه ها را جلب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We've turned the smallest bedroom into a nursery for our new baby.
[ترجمه گوگل]ما کوچکترین اتاق خواب را به مهد کودک برای نوزاد جدیدمان تبدیل کرده ایم
[ترجمه ترگمان]ما کوچک ترین اتاق را برای بچه جدید مان تبدیل کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The nursery teacher made the children sit bolt upright.
[ترجمه گوگل]معلم مهدکودک بچه ها را وادار کرد تا به صورت قائم بنشینند
[ترجمه ترگمان]معلم بچه ها بچه ها را وادار کرد که از جایش بلند شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The availability of nursery school places varies widely across London.
[ترجمه گوگل]در دسترس بودن مکان های مهد کودک در سراسر لندن به طور گسترده ای متفاوت است
[ترجمه ترگمان]دسترسی به مدارس مهد کودک در سراسر لندن به طور گسترده ای متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Does Jake go to a nursery or a childminder?
[ترجمه فریبا دیبافر] جِیک به مهدکودک میره یا پیش پرستار بچه ؟
|
[ترجمه گوگل]آیا جیک به مهد کودک می رود یا پرستار کودک؟
[ترجمه ترگمان]جیک به اتاق بچه یا a میره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. One area of contention is the availability of nursery care.
[ترجمه گوگل]یکی از زمینه های بحث، در دسترس بودن مراقبت مهد کودک است
[ترجمه ترگمان]یک حوزه از بحث در دسترس بودن مراقبت از کودکان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We have started a campaign for better nursery and school services.
[ترجمه گوگل]ما کمپینی را برای خدمات بهتر مهد کودک و مدرسه آغاز کرده ایم
[ترجمه ترگمان]ما کمپینی را برای خدمات کودکان و مدارس بهتر آغاز کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It took the nursery teachers months to bring their class of boys under control.
[ترجمه گوگل]مربیان مهدکودک ماه ها طول کشید تا کلاس پسران خود را تحت کنترل درآورند
[ترجمه ترگمان]ماه ها طول کشید تا معلم ها کلاس پسران خود را تحت کنترل درآورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They have decided to start up a nursery in the factory.
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفته اند یک مهد کودک در کارخانه راه اندازی کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها تصمیم گرفته اند که یک مهد کودک در کارخانه راه اندازی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This nursery will be able to cater for 29 children.
[ترجمه گوگل]این مهد کودک می تواند از 29 کودک پذیرایی کند
[ترجمه ترگمان]این قلمستان می تواند ۲۹ کودک را تامین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Students growing up from nursery school to college have trouble dealing with realities.
[ترجمه گوگل]دانش آموزانی که از مهدکودک تا کالج بزرگ می شوند در مواجهه با واقعیت ها مشکل دارند
[ترجمه ترگمان]دانش آموزانی که از مدرسه مهد کودک در حال رشد هستند، در مواجهه با واقعیات دچار مشکل شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گلخانه (اسم)
greenery, hothouse, glasshouse, greenhouse, terrarium, nursery

پرورشگاه (اسم)
nurse, nursery, orphanage

قلمستان (اسم)
nursery

شیر خوارگاه (اسم)
nursery

نوزادگاه (اسم)
nursery

محل نگاهداری اطفال شیر خوار (اسم)
nursery

انگلیسی به انگلیسی

• children's room; baby room; place for growing and selling plants
a nursery is a place where very young children can be looked after while their parents are at work.
nursery education is the education of children who are between three and five years old.
a nursery is also a place where plants are grown in order to be sold.

پیشنهاد کاربران

Creche شیرخوارگاه
Nursery مهدکودک
Primary school دبستان
Orphanage بهزیستی یا یتیم خونه
اتاق بچه
nursery ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات )
واژه مصوب: خزانه 1
تعریف: محلی که در آن گیاهان را برای انتقال به زمین اصلی یا پیوند زدن میکارند
پرورشگاه
خزانه، نهالستان یا گلخانه محل تکثیر پایه گیاهان
1. مهدکودک
2. گلخانه
3. محل نگهداری نوزادان تازه متولد شده در بیمارستان
4. محل نگهداری نوزاد در خانه
a place where young children and babies are taken care of while their parents are at work. . .
Nursery جاییه که یه مدت کوتاهی می تونین بچه رو بزارین اونجا مثل اتاق بازیه ( برای فروشگاه ها و. . . )
نهالستان
مهد کودک

بپرس