ominous

/ˈɑːmənəs//ˈɒmɪnəs/

معنی: شوم، بدشگون، نامیمون، بدیمن
معانی دیگر: مرغوا، ناهمایون، ناخجسته، نکبت بار، بلا انگیز، تهدید آمیز، بد خبر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: ominously (adv.), ominousness (n.)
(1) تعریف: indicating or threatening future evil or unpleasantness.
مترادف: foreboding, sinister, threatening
متضاد: auspicious, promising
مشابه: baleful, dark, dire, forbidding, grim, ill, menacing, minatory, portentous, ugly, unfavorable

- The black clouds looked ominous, so we paddled toward the shore.
[ترجمه گوگل] ابرهای سیاه به نظر شوم می آمدند، بنابراین به سمت ساحل پارو زدیم
[ترجمه ترگمان] ابره ای سیاه بسیار شوم به نظر می رسیدند، بنابراین با پارو به طرف ساحل برگشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The messenger conveyed an ominous warning.
[ترجمه گوگل] پیام رسان هشداری شوم داد
[ترجمه ترگمان] قاصد یک اخطار شوم به او داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of or serving as an omen, esp. a bad omen.
مترادف: foretelling, portentous, premonitory
مشابه: foreboding, prognostic

- The appearance of the comet was considered ominous.
[ترجمه En.Ahkami] ظهور ستاره دنباله دار شوم در نظر گرفته شد.
|
[ترجمه گوگل] ظاهر این دنباله دار شوم تلقی می شد
[ترجمه ترگمان] ظهور ستاره دنباله دار به نظر بدشگون می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an ominous silence
سکوت شوم

2. the ominous clouds that appear on the horizon
ابرهای تهدید آمیزی که برافق ظاهر می شوند

3. the ominous cry of the owl
ناله بد شگون جغد

4. the ominous sound of an owl hooting
آواز شوم جغدی که هوهو می کند

5. There was an ominous silence at the other end of the phone.
[ترجمه گوگل]سکوت شومی در آن طرف گوشی حاکم بود
[ترجمه ترگمان]در طرف دیگر تلفن سکوت شومی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The engine had been making an ominous sound all the way from London.
[ترجمه گوگل]موتور در تمام طول مسیر از لندن صدای بدی می داد
[ترجمه ترگمان]صدای موتور اتومبیل از لندن به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Those black clouds are/look a bit ominous.
[ترجمه گوگل]آن ابرهای سیاه کمی شوم هستند/به نظر می رسند
[ترجمه ترگمان]آن ابره ای سیاه، کمی شوم به نظر می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There were ominous dark clouds gathering overhead.
[ترجمه گوگل]ابرهای تاریک شومی در بالای سر جمع شده بودند
[ترجمه ترگمان]ابره ای تیره ای بر بالای سرشان جمع شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This ominous warning soon proved prophetic.
[ترجمه گوگل]این هشدار شوم به زودی نبوی به اثبات رسید
[ترجمه ترگمان]این اخطار شوم خیلی زود پیشگویی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Those black clouds look ominous for our picnic.
[ترجمه گوگل]آن ابرهای سیاه برای پیک نیک ما شوم به نظر می رسند
[ترجمه ترگمان]اون ابره ای سیاه برای پیکنیک ما بد جلوه می کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There was an ominous silence when I asked whether my contract was going to be renewed.
[ترجمه گوگل]وقتی پرسیدم آیا قرار است قراردادم تمدید شود، سکوت شومی حاکم شد
[ترجمه ترگمان]سکوتی شوم حک مفرما شد که از او پرسیدم که آیا قرارداد من تجدید خواهد شد یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The music moves from ominous grooves to all-out instrumental pummeling of the listener -- all in the same piece.
[ترجمه گوگل]موسیقی از شیارهای شوم به کوبیدن سازهای تمام عیار شنونده - همه در یک قطعه حرکت می کند
[ترجمه ترگمان]این موسیقی از خطوط شوم برای ضربه زدن به همه کسانی که به شنونده حمله می کنند حرکت می کند - - همه آن ها در یک قطعه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is an ominous silence; it must be broken.
[ترجمه گوگل]این یک سکوت شوم است باید شکسته شود
[ترجمه ترگمان]سکوت شوم است؛ باید شکسته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In my mailbox an ominous yellow slip announces a piece of registered mail awaiting my signature at the post office.
[ترجمه گوگل]در صندوق پستی من، یک برگه زرد شوم، تکه ای از نامه ثبت شده را در انتظار امضای من در اداره پست اعلام می کند
[ترجمه ترگمان]در صندوق پستی من یک ورقه زرد شوم یک تکه زره ثبت شده را اعلام می کند که منتظر امضای من در اداره پست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The rising was suppressed, but it was an ominous sign.
[ترجمه گوگل]خیزش سرکوب شد، اما این یک نشانه شوم بود
[ترجمه ترگمان]از جا برخاست، اما نشانه شومی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شوم (صفت)
bad, ghastly, grim, forbidding, ominous, fateful, inauspicious, dire, ill-fated, unlucky, infelicitous, saturnine

بدشگون (صفت)
ominous, sinister, unlucky, sinistral, ill-boding, portentous

نامیمون (صفت)
unfavorable, ominous, inauspicious, sinister, unblessed, unfavourable

بدیمن (صفت)
ominous, sinister, unlucky, sinistral, portentous

انگلیسی به انگلیسی

• delivering bad news; foreboding; threatening
something that is ominous is worrying or frightening because it makes you think that something unpleasant is going to happen.

پیشنهاد کاربران

ominous \ ˈ� - mə - nəs \ adjective
1. threatening or foreshadowing evil or tragic developments
2. foretelling ill fortune
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : ominousness
✅️ صفت ( adjective ) : ominous
✅️ قید ( adverb ) : ominously
دلهره آور
خطرناک
شوم
بدیمن
تهدید آمیز
آمِنِس
suggesting that something bad is going to happen in the future
For example :
Ominous Music Playing
ominous clouds
an ominous threat of war
He spoke in ominous tones
دلشوره آور
giving the worrying impression that something bad is going to happen
منحوس
ترک فعل
طالع نحس

بپرس