omnidirectional

/ˌɒmnɪdəˈrekʃn̩əl//ˌɒmnɪdəˈrekʃn̩əl/

(وابسته به رادیو یا فرستنده ی رادیویی که از چند جهت امواج را دریافت یا ارسال می دارد) چند سویه، چند راستا، گیرنده یا فرستنده امواج در جهت مناسب

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: able to receive radio waves or the like from, or broadcast them in, all directions.

- an omnidirectional antenna
[ترجمه گوگل] یک آنتن همه جانبه
[ترجمه ترگمان] آنتن omnidirectional
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Because of its omnidirectional design, the system is capable of plucking the signal from the sky regardless of its origin.
[ترجمه گوگل]به دلیل طراحی همه جانبه، این سیستم قادر است سیگنال را از آسمان بدون در نظر گرفتن مبدأ آن استخراج کند
[ترجمه ترگمان]به دلیل طراحی omnidirectional، این سیستم قادر به پاک کردن سیگنال از آسمان بدون در نظر گرفتن منشا آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We will provide omnidirectional logistics services for all customers by means of innovating, ameliorating, fulfilling demands.
[ترجمه گوگل]ما خدمات لجستیک همه جانبه را برای همه مشتریان از طریق نوآوری، بهبود و برآورده کردن خواسته ها ارائه خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان]ما خدمات تدارکاتی برای همه مشتریان را با استفاده از نوآوری، ameliorating، برآورده کردن مطالبات، فراهم خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The conclusion is helpful for designing a dielectric omnidirectional reflector.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری برای طراحی یک بازتابنده همه جهته دی الکتریک مفید است
[ترجمه ترگمان]این نتیجه گیری برای طراحی یک رفلکتور omnidirectional دی الکتریک مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The omnidirectional windlass mill can utilize the wind energy of tail wind, side wind and even dead wind simply and effectively.
[ترجمه گوگل]آسیاب بادگیر همه جهته می تواند از انرژی باد ناشی از باد دم، باد جانبی و حتی باد مرده به سادگی و به طور موثر استفاده کند
[ترجمه ترگمان]آسیاب windlass omnidirectional می تواند از انرژی باد، باد، باد، و حتی باد مرده به طور موثر و موثر استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The omnidirectional gait of a hexapod walking robot is studied in this paper. The static stability is analyzed.
[ترجمه گوگل]در این مقاله راه رفتن همه جانبه یک ربات راه رفتن شش پایه بررسی شده است پایداری استاتیکی آنالیز می شود
[ترجمه ترگمان]شیوه حرکت ربات یک ربات متحرک در این مقاله مورد مطالعه قرار گرفته است پایداری استاتیکی به تحلیل می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Omnidirectional RWR is an important airborne ECM equipment.
[ترجمه گوگل]RWR Omnidirectional یک تجهیزات مهم ECM هوابرد است
[ترجمه ترگمان]The RWR یکی از تجهیزات مهم ECM است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Finally, according to the model of catadioptric omnidirectional camera, the building heights were estimated by using the registration results. The proposed method is simple and easy to implement.
[ترجمه گوگل]در نهایت با توجه به مدل دوربین همه جهته کاتادیوپتری، ارتفاع ساختمان با استفاده از نتایج ثبت تخمین زده شد روش پیشنهادی ساده و آسان برای پیاده سازی است
[ترجمه ترگمان]در نهایت، با توجه به مدل دوربین catadioptric omnidirectional، ارتفاع ساختمان با استفاده از نتایج ثبت تخمین زده شد پیاده سازی روش پیشنهادی ساده و آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A good omnidirectional microphone is a must.
[ترجمه گوگل]یک میکروفون همه جانبه خوب ضروری است
[ترجمه ترگمان]یک میکروفون خوب omnidirectional یک ضرورت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Procedures omnidirectional departures are not published.
[ترجمه گوگل]رویه‌های خروج همه جانبه منتشر نمی‌شوند
[ترجمه ترگمان]رویه هایی که omnidirectional انجام می شوند منتشر نمی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A novel broad - band omnidirectional monopole antenna with dual - frequency is presented.
[ترجمه گوگل]یک آنتن تک قطبی همه جانبه باند وسیع با فرکانس دوگانه ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]یک آنتن تک قطبی باند وسیع جدید با فرکانس دوگانه ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The characteristic of archives further education is omnidirectional.
[ترجمه گوگل]ویژگی آموزش بیشتر بایگانی همه جانبه است
[ترجمه ترگمان]مشخصه آرشیو بیشتر آموزش و پرورش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In this paper, we calculate the omnidirectional reflection traveltime of P-wave in a single orthorhombic media with a horizontal interface by using the ray trace method.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، ما با استفاده از روش ردیابی پرتو، زمان سفر بازتاب همه جانبه موج P را در یک محیط متعامد تک با یک رابط افقی محاسبه می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، ما بازتاب omnidirectional traveltime of P را در یک محیط تک orthorhombic با یک رابط افقی با استفاده از روش ردیابی نور محاسبه می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The pattern of omnidirectional, multilevel and wide - ranging opening - up has been improved continuously.
[ترجمه گوگل]الگوی باز شدن همه جانبه، چند سطحی و گسترده - دامنه - به طور مداوم بهبود یافته است
[ترجمه ترگمان]الگوی of، چند سطحی و باز هم به طور مداوم بهبود یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. According to our method, hyperboloid catadioptric omnidirectional imaging systems and paraboloidal catadioptric omnidirectional imaging systems have been designed and been set up.
[ترجمه گوگل]با توجه به روش ما، سیستم های تصویربرداری همه جهته کاتادیوپتری هیپربولوئید و سیستم های تصویربرداری همه جهته کاتادیوپتری پارابولوئید طراحی و راه اندازی شده اند
[ترجمه ترگمان]با توجه به روش ما، سیستم های تصویربرداری hyperboloid catadioptric و سیستم های تصویربرداری paraboloidal catadioptric طراحی و راه اندازی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Methods of design for single-viewpoint catadioptric omnidirectional imaging systems are systematically established.
[ترجمه گوگل]روش‌های طراحی برای سیستم‌های تصویربرداری همه‌جهته کاتادیوپتری تک‌نقطه به‌طور سیستماتیک ایجاد شده‌اند
[ترجمه ترگمان]روش های طراحی برای سیستم های تصویربرداری single omnidirectional به صورت سیستماتیک ایجاد شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[شیمی] همه سویی
[سینما] همه راستایی
[عمران و معماری] همه سو

انگلیسی به انگلیسی

• in every direction; from every direction (especially about radio waves)

پیشنهاد کاربران

همه جانبه
همه سو/سویه/سویی
چند سو/سویه/سویی
همه راستا/راستایی
چند راستا/راستایی
همه جهت/جهته/جهتی
چند جهت/جهته/جهتی
تمام جهت/جهته/جهتی
دورادور ، دور تا دور
دریافت کننده و انتقال دهنده سیگنال در تمامی جهت ها - 360 درجه

بپرس