on the one hand


از یک سو، از طرفی، از یک نظر، از یک دیدگاه

جمله های نمونه

1. On the one hand they'd love to have kids, but on the other, they don't want to give up their freedom.
[ترجمه Ayda. f] از یک طرف آنها دوست داشتند بچه داشته باشند ولی از طرفی دیگر آنها نمیخواهند آزادی شان را از دست بدهند
|
[ترجمه گوگل]از یک طرف آنها دوست دارند بچه دار شوند، اما از طرف دیگر نمی خواهند آزادی خود را رها کنند
[ترجمه ترگمان]از یک طرف دوست دارند بچه داشته باشند، اما از طرف دیگر نمی خواهند آزادیشون را از دست بدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. On the one hand I'd like a job which pays more, but on the other hand I enjoy the work I'm doing at the moment.
[ترجمه محمد] از طرفی من کاری من دوست دارم کاری با پرداختی بیشتر اما از طرف دیگر من لذت می بردم از کاری که در این لحظه داشتم
|
[ترجمه الی] از طرفی من شغلی که درآمد بیشتری دارد دوست دارم اما از طرفی دیگر من از کاری که در لحظه انجام می دهم لذت می برم .
|
[ترجمه زهرا] از یک طرف شغلی با حقوق بیشتر می خواهم اما از طرف دیگر از شغلی که در حال حاضر دارم لذت می برم.
|
[ترجمه گوگل]از یک طرف من شغلی را می خواهم که حقوق بیشتری داشته باشد، اما از طرف دیگر از کاری که در حال حاضر انجام می دهم لذت می برم
[ترجمه ترگمان]از یک دست کاری را دوست دارم که بیشتر بپردازم، اما از طرف دیگر، از کاری که در آن لحظه انجام می دهم لذت می برم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. On the one hand, if the body doesn't have enough cholesterol, we would not be able to survive. On the other hand, if the body has too much cholesterol, the excess begins to line the arteries.
[ترجمه گوگل]از یک طرف، اگر بدن کلسترول کافی نداشته باشد، نمی توانیم زنده بمانیم از طرف دیگر، اگر بدن کلسترول بیش از حد داشته باشد، مازاد آن شروع به پوشاندن شریان ها می کند
[ترجمه ترگمان]از یک طرف، اگر بدن به اندازه کافی کلسترول ندارد، ما قادر به زنده ماندن نخواهیم بود از طرف دیگر، اگر بدن بیش از حد کلسترول دارد، اضافی شروع به صف کردن شریان ها می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. On the one hand, real-world foreign exchange markets conform closely to the kinds of markets we have studied in this chapter.
[ترجمه گوگل]از یک سو، بازارهای واقعی ارز خارجی با انواع بازارهایی که در این فصل مطالعه کردیم، مطابقت دارند
[ترجمه ترگمان]از یک سو، بازارهای ارز خارجی دنیای واقعی با انواع بازارهایی که در این فصل مورد بررسی قرار گرفته اند، مطابقت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. On the one hand, the law is traditionally, and rightly, ready to relieve them against hardship and imposition.
[ترجمه گوگل]از یک سو، قانون به طور سنتی و به حق آماده است تا آنها را در برابر سختی و تحمیل رهایی بخشد
[ترجمه ترگمان]از یک سو، قانون به طور سنتی، و درست، آماده برای تسکین دادن آن ها در برابر سختی ها و تحمیل قانون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. On the one hand, the white population needs them to work while, on the other, their presence is resented.
[ترجمه گوگل]از یک سو، جمعیت سفیدپوست به آنها نیاز دارند تا کار کنند، در حالی که از سوی دیگر، حضور آنها خشمگین است
[ترجمه ترگمان]از طرف دیگر، مردم سفیدپوست به آن ها نیاز دارند تا زمانی که در طرف دیگر حضور دارند، کار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. On the one hand Conservative supporters seem more concerned about the outcome on Thursday and are fractionally more likely to vote.
[ترجمه گوگل]از یک سو به نظر می رسد که حامیان محافظه کار بیشتر نگران نتیجه روز پنجشنبه هستند و به طور جزئی احتمال بیشتری برای رای دادن دارند
[ترجمه ترگمان]از یک سو طرفداران محافظه کاران بیشتر نگران نتیجه روز پنجشنبه هستند و احتمال رای دادن بیشتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. On the one hand there is awe at the way the elements can so radically alter the landscape.
[ترجمه گوگل]از یک طرف، ترس از روشی که عناصر می توانند چشم انداز را به شدت تغییر دهند، وجود دارد
[ترجمه ترگمان]از یک طرف، ترس از راهی وجود دارد که عناصر می توانند به شدت منظره را تغییر دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. On the one hand they are rebuilding in Berlin the grandiose capital of a restored nation state.
[ترجمه گوگل]از یک طرف آنها در حال بازسازی پایتخت باشکوه یک دولت ملی در برلین هستند
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، آن ها در برلین پایتخت grandiose کشور احیا شده را بازسازی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. On the one hand, it reinforces the argument that officials should have a general duty to provide reasons for decisions.
[ترجمه گوگل]از یک سو، این استدلال را تقویت می کند که مسئولان باید وظیفه کلی ارائه دلایل تصمیمات را داشته باشند
[ترجمه ترگمان]از یک طرف، این بحث را تقویت می کند که مقامات باید یک وظیفه عمومی برای ارائه دلایلی برای تصمیم گیری داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. On the one hand, there is information which is intrinsic to the company, known as corporate information.
[ترجمه گوگل]از یک طرف، اطلاعات ذاتی شرکت وجود دارد که به اطلاعات شرکت معروف است
[ترجمه ترگمان]از یک طرف، اطلاعاتی وجود دارد که برای شرکت، که به اطلاعات شرکت معروف است، وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. On the one hand, a message of change was needed in order to win new voters.
[ترجمه گوگل]از یک سو، پیام تغییر برای جلب رأی دهندگان جدید مورد نیاز بود
[ترجمه ترگمان]از یک سو، برای برنده شدن رای دهندگان جدید، یک پیام تغییر مورد نیاز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. On the one hand, Mormonism was partially democratized in that virtually every adult male could be ordained a priest.
[ترجمه گوگل]از یک طرف، مورمونیسم تا حدی دموکراتیک شد، زیرا تقریباً هر مرد بالغ را می‌توان به عنوان کشیش منصوب کرد
[ترجمه ترگمان]از یک طرف، Mormonism تا اندازه ای در آن دخالت داشت که هر مرد بالغ می توانست کشیش شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. On the one hand, bringing up children is seen as a purely private matter.
[ترجمه گوگل]از یک سو، تربیت فرزندان به عنوان یک امر کاملا خصوصی تلقی می شود
[ترجمه ترگمان]از طرفی، تربیت کودکان به عنوان یک موضوع کاملا خصوصی تلقی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. On the one hand, sophomore shows are getting better, as some of the third-year shows did before them.
[ترجمه گوگل]از یک طرف، نمایش های سال دوم بهتر می شوند، همانطور که برخی از برنامه های سال سوم قبل از آنها انجام دادند
[ترجمه ترگمان]از یک طرف، دانشجویان سال دوم بهتر می شوند، همانطور که برخی از نمایش های سال سوم قبل از آن ها انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• from a certain point of view, on one side

پیشنهاد کاربران

از یک سو ، از طرفی
از یک طرف ، از طرفی
از طرفی
به عبارتی
از یک سو - از سوی دیگر

بپرس