ontogeny

/anˈtɑːdʒəni//anˈtɑːdʒəni/

معنی: فرد بالش، رشد شناسی، تاریخچه رشد و رویش موجودات
معانی دیگر: (زیست شناسی) هستی زایی، هستش زایی (در برابر: تبار زایی onto genesis) (phylogeny هم می گویند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: ontogenies
مشتقات: ontogenetic (adj.), ontogenetical (adj.), ontogenic (adj.)
• : تعریف: the process of biological growth and development of a particular living organism. (Cf. phylogeny.)

- The scientist is studying stages of of horn growth in the ontogeny of a beetle larva.
[ترجمه گوگل] این دانشمند در حال بررسی مراحل رشد شاخ در انتوژن لارو سوسک است
[ترجمه ترگمان] دانشمند مراحل رشد شاخ را در the یک لارو سوسک مطالعه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Ontogeny recapitulates phylogeny.
[ترجمه گوگل] Ontogeny فیلوژنی را خلاصه می کند
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. This study means significant to the ontogeny of Isoetes.
[ترجمه گوگل]این مطالعه به معنای قابل توجهی در انتوژن ایزوئت ها است
[ترجمه ترگمان]این مطالعه به معنی برجسته بودن Isoetes ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Ontogeny, phylogeny, evolution and metamorphosis are all related, all different aspects of the same larger process.
[ترجمه گوگل]هستی زایی، فیلوژنی، تکامل و دگردیسی همگی مرتبط هستند، همه جنبه های مختلف یک فرآیند بزرگتر
[ترجمه ترگمان]ontogeny، فیلوژنی، تکامل و دگردیسی همگی مربوط به همه جنبه های مختلف یک فرآیند بزرگ تر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In this paper the floral ontogeny and the ovary development of Rivina humilis L. were observed.
[ترجمه گوگل]در این مقاله انتوژنز گل و رشد تخمدان ریوینا humilis L مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]در این مقاله گل floral و رشد تخمدان of humilis ل مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Bone measurement of human phylogeny and ontogeny of the various stages of bone size.
[ترجمه گوگل]اندازه گیری استخوان فیلوژنی انسان و آنتوژن مراحل مختلف اندازه استخوان
[ترجمه ترگمان]* اندازه گیری استخوان نژادی انسان و ontogeny مراحل مختلف اندازه استخوان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Thus, he concluded, "ontogeny recapitulates phylogeny ", which means the development of the individual embryo repeats its alleged evolutionary history.
[ترجمه گوگل]بنابراین، او نتیجه گرفت، "آنتوژن، فیلوژنی را خلاصه می کند"، به این معنی که رشد جنین فردی تاریخچه تکاملی ادعایی خود را تکرار می کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین او نتیجه گرفت که \"ontogeny recapitulates phylogeny\"، که به معنی توسعه جنین فردی است، تاریخچه تکاملی ادعا شده خود را تکرار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Physiological variances between children and adults, including the ontogeny of organ maturity and body composition, significantly influence the actions, effectiveness and safety of medicines.
[ترجمه گوگل]واریانس های فیزیولوژیکی بین کودکان و بزرگسالان، از جمله انتوژنی بلوغ اندام ها و ترکیب بدن، به طور قابل توجهی بر عملکرد، اثربخشی و ایمنی داروها تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]تغییرات فیزیولوژیکی میان کودکان و بزرگسالان، از جمله the بلوغ ارگ و ترکیب بدن، به طور قابل توجهی بر اعمال، اثربخشی و ایمنی داروها تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The reason that biologist Ernst Haeckel could say "Ontogeny recapitulates phylogeny" in only three words was that he had these powerful words with highly specific meanings at his disposal.
[ترجمه گوگل]دلیل اینکه ارنست هکل زیست‌شناس توانست فقط در سه کلمه بگوید "Ontogeny فیلوژنی را خلاصه می‌کند" این بود که او این کلمات قدرتمند با معانی بسیار خاص را در اختیار داشت
[ترجمه ترگمان]دلیل اینکه ارنست Haeckel زیست شناس می تواند بگوید \"ontogeny recapitulates phylogeny\" تنها در سه کلمه این بود که او این کلمات قدرتمند را با معانی بسیار خاص در اختیار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In this study, the ontogeny of pepsinogen producing cells in rat fundic glands was studied by in situ hybridization using a digoxigenin-labeled RNA probe.
[ترجمه گوگل]در این مطالعه، انتوژن سلول‌های تولیدکننده پپسینوژن در غدد فوندیک موش با هیبریداسیون درجا با استفاده از پروب RNA نشاندار شده با دیگوکسیژنین مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]در این مطالعه، ontogeny سلول های تولید کننده pepsinogen در غدد rat به وسیله hybridization در محل با استفاده از پروب RNA برچسب خورده مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The ontogeny of pinna epidermis and stomatal apparatus in Encephalartos gratus Prain have been observed with LM and SEM.
[ترجمه گوگل]انتوژن اپیدرم پینا و دستگاه روزنه در Encephalartos gratus Prain با LM و SEM مشاهده شده است
[ترجمه ترگمان]The لاله گوش و دستگاه stomatal در Encephalartos gratus Prain با LM و SEM مشاهده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Our results suggested that the ontogeny of SS positive-cells play an important role in the development of immunocytes in porcine duodenum.
[ترجمه گوگل]نتایج ما نشان داد که انتوژن سلول‌های مثبت SS نقش مهمی در توسعه سلول‌های ایمنی در دوازدهه خوک بازی می‌کند
[ترجمه ترگمان]نتایج ما نشان داد که ادغام سلول های مثبت SS نقش مهمی در توسعه of در porcine duodenum ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Study on the Ontogeny of Sugarbeet.
[ترجمه گوگل]مطالعه بر روی آنتوژنز چغندر قند
[ترجمه ترگمان]مطالعه روی the of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The ontogeny and phylogenesis of vessel elements in Litchi chinensis. are also discussed.
[ترجمه گوگل]آنتوژنز و فیلوژنز عناصر رگ در Litchi chinensis نیز مورد بحث قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]The و phylogenesis عناصر کشتی در Litchi chinensis همچنین مورد بحث قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Although the ontogeny of the optic system to the lateral geniculate body, superior colliculus have been well studied.
[ترجمه گوگل]اگرچه انتوژنی سیستم بینایی به بدن ژنیکوله جانبی، colliculus برتر به خوبی مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]اگر چه the سیستم بینایی به بدنه geniculate جانبی، colliculus بالایی به خوبی مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فرد بالش (اسم)
ontogeny

رشد شناسی (اسم)
ontogeny

تاریخچه رشد و رویش موجودات (اسم)
ontogeny

تخصصی

[زمین شناسی] دوره تحول مراحل تغییر شکل از تخم تا موجود بالغ

انگلیسی به انگلیسی

• life cycle of a single organism (biology)

پیشنهاد کاربران

آنتوژنی ( یا رشدشناسی ) مطالعۀ تکوین و تکامل ارگانیسم از زمان لقاح تخمک تا بزرگسالی است. این اصطلاح همچنین می تواند برای اشاره به مطالعه کل طول عمر یک موجود زنده استفاده شود.
[روانشناسی ]پدید آیی فردی

بپرس