opulent

/ˈɑːpjələnt//ˈɒpjʊlənt/

معنی: وافر، سرشار
معانی دیگر: (بسیار) دارا، غنی، ثروتمند، توانگر، نفیس، گرانمایه، کشن، خرم، انبوه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: opulently (adv.)
(1) تعریف: having or displaying wealth or richness.
مترادف: lavish, luxurious, rich
متضاد: ascetic, destitute, impoverished, indigent, penniless, poor, spartan, stark
مشابه: comfortable, deluxe, expensive, fancy, in clover, lush, monied, posh, pretentious, sumptuous

- They took a tour of the opulent palace of the former monarchs.
[ترجمه گوگل] آنها در کاخ مجلل پادشاهان سابق گشتی زدند
[ترجمه ترگمان] آن ها یک تور از کاخ مجلل پادشاهان سابق را به دست گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: very abundant; plentiful.
مترادف: abounding, abundant, affluent, bountiful, plentiful, profuse, rich, rife
متضاد: sparse, thin
مشابه: ample, bounteous, brimming, lavish, lush, luxuriant, substantial

- She brushed her opulent mass of auburn hair.
[ترجمه گوگل] توده‌ی مجلل موهایش را برس زد
[ترجمه ترگمان] موهای بور و طلایی او را نوازش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. opulent decorations
آذین های نفیس

2. an opulent garden
باغ سبز و خرم

3. Jones, apparently feeling rather opulent that day, lit up a second cigar as soon as he had finished the first.
[ترجمه گوگل]جونز که ظاهراً آن روز احساس خوشبختی می کرد، به محض اینکه سیگار اول را تمام کرد، سیگار دوم را روشن کرد
[ترجمه ترگمان]جونز که ظاهرا آن روز احساس بهتری داشت سیگاری روشن کرد و به محض اینکه کار را تمام کرد سیگار برگ دوم را روشن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Most of the cash went on supporting his opulent lifestyle.
[ترجمه مریم سالک زمانی] سبک زندگی تجملیش، نقدینگیش را بلعید.
|
[ترجمه گوگل]بیشتر پول نقد از شیوه زندگی مجلل او حمایت می کرد
[ترجمه ترگمان]بیشتر پول نقد به حمایت از سبک زندگی وافر خود ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If the manor was opulent, the old church was positively bleak.
[ترجمه گوگل]اگر عمارت مجلل بود، کلیسای قدیمی به طور مثبت تیره و تار بود
[ترجمه ترگمان]اگر خانه ثروتمند بود، کلیسا بسیار غم انگیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The brothers' opulent and sybaritic lifestyle soon made them take chances.
[ترجمه گوگل]سبک زندگی مجلل و سیباری برادران به زودی باعث شد تا آنها را به خطر بیاندازند
[ترجمه ترگمان]این دو برادر ثروتمند و ثروتمند به زودی موفق شدند شانس خود را به دست آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There is an air of opulent grandeur in the several elegant lounges, a pretty terrace and restaurant offering a good choice.
[ترجمه گوگل]در چندین سالن زیبا، یک تراس زیبا و یک رستوران که انتخاب خوبی را ارائه می دهد، فضایی از عظمت مجلل وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در این سالن های مجلل، شکوه و جلال فراوان وجود دارد، یک تراس زیبا و رستورانی که راه خوبی برای انتخاب انتخاب دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These were the glittering and opulent reminders of the medieval city.
[ترجمه گوگل]اینها یادآورهای پر زرق و برق و مجلل شهر قرون وسطایی بودند
[ترجمه ترگمان]این ها the پر زرق و برق شهر قرون وسطایی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. All had the same rich, opulent smell as Cowslip.
[ترجمه گوگل]همه آنها همان بوی غنی و مجلل گل گاوچران را داشتند
[ترجمه ترگمان]همه چیز همان بوی غنی و عالی به مشام می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Morishita leads an opulent lifestyle.
[ترجمه گوگل]موریشیتا سبک زندگی مجللی دارد
[ترجمه ترگمان]Morishita یک سبک زندگی مرفه را هدایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The duke built an opulent palace for himself nearby.
[ترجمه گوگل]دوک یک قصر مجلل برای خود در همان نزدیکی ساخت
[ترجمه ترگمان]دوک یک کاخ مجلل برای خودش درست کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Castle of Augustusburg is the opulent residence of the prince-archbishops of Cologne while the Castle of Falkenlust is a hunting lodge.
[ترجمه گوگل]قلعه آگوستوسبورگ اقامتگاه مجلل شاهزاده-اسقف اعظم کلن است در حالی که قلعه فالکنلوست یک اقامتگاه شکار است
[ترجمه ترگمان]قلعه of مقر اصلی اسقف اعظم کولونی است در حالی که قلعه of یک پناه گاه شکار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This wine is deep, bright ruby colour an opulent ripe, blackberry fruit intensity.
[ترجمه گوگل]این شراب به رنگ یاقوتی عمیق و روشن و رسیده و با شدت میوه شاه توت است
[ترجمه ترگمان]این شراب غلیظ و یاقوتی رنگ است و مقدار زیادی میوه رسیده پر از میوه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Smeared with the gold of the opulent sun.
[ترجمه گوگل]آغشته به طلای آفتاب مجلل
[ترجمه ترگمان]smeared با طلای ناب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وافر (صفت)
abundant, plentiful, luxuriant, plenteous, liberal, opulent, profuse, plenitudinous, umpteenth, umpteen, superabundant

سرشار (صفت)
plenteous, opulent, tremendous, brimful, overfilled, profuse, plenitudinous

انگلیسی به انگلیسی

• wealthy, rich, affluent; abundant, ample, bountiful, lavish
opulent things look grand and expensive; a formal word.

پیشنهاد کاربران

غرق تجمل و تمول
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : opulence
✅️ صفت ( adjective ) : opulent
✅️ قید ( adverb ) : opulently
پرابهت، باعظمت، باشکوه ، لاکچری
لوکس٬ لاکچری
An opulent hotel
An opulent lifestyle
مجلل، باشکوه

بپرس