overheard

بررسی کلمه

( verb )
• : تعریف: past tense and past participle of

جمله های نمونه

1. i overheard what they were saying
حرف های آنها را شنیدم.

2. I overheard some cruel remarks about my husband.
[ترجمه گوگل]چند حرف بی رحمانه درباره شوهرم شنیدم
[ترجمه ترگمان]من یه سری حرف های بی رحمانه درباره شوهرم شنیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I overheard a very funny conversation on the bus this morning.
[ترجمه گوگل]امروز صبح یک مکالمه بسیار خنده دار در اتوبوس شنیدم
[ترجمه ترگمان]امروز صبح یه گفتگوی خیلی خنده دار توی اتوبوس شنیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I overheard part of their conversation.
[ترجمه امین جهانگرد] بخشی از مکالمشون و تصادفی شنیدم
|
[ترجمه گوگل]گوشه ای از صحبت هایشان را شنیدم
[ترجمه ترگمان] من یه قسمت از their رو شنیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We talked quietly so as not to be overheard.
[ترجمه امین جهانگرد] به آرامی حرف زدیم تا به گوش کسی نخورد
|
[ترجمه گوگل]بی سر و صدا حرف زدیم تا صدایمان شنیده نشود
[ترجمه ترگمان]به آرامی با هم صحبت کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I overheard them mentioning my name and pricked up my ears.
[ترجمه محمد رومزی] اتفاقی شنیدم که دارن اسم منو میارن و منم گوشامو تیز کردم.
|
[ترجمه گوگل]شنیدم که اسمم را می آورند و گوش هایم را تیز کردم
[ترجمه ترگمان]صدای آن ها را شنیدم و گوش هایم را تیز کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I overheard two doctors discussing my case.
[ترجمه گوگل]من شنیدم که دو دکتر در مورد من صحبت می کردند
[ترجمه ترگمان]شنیدم که دوتا دکتر در مورد پرونده من بحث میکردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I overheard him say/saying he was going to France.
[ترجمه گوگل]شنیدم که می گفت / می گفت به فرانسه می رود
[ترجمه ترگمان]صدای او را شنیدم که می گفت می خواهد به فرانسه برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I overheard them say they were dissatisfied.
[ترجمه گوگل]شنیدم که می گفتند ناراضی هستند
[ترجمه ترگمان]صدای آن ها را شنیدم که می گفتند ناراضی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I just overheard it.
[ترجمه امین جهانگرد] تصادفی شنیدمش!بگوشم خورد!
|
[ترجمه گوگل]تازه شنیدمش
[ترجمه ترگمان] همین الان شنیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She had overheard a private conversation between two MPs.
[ترجمه گوگل]او مکالمه خصوصی دو نماینده مجلس را شنیده بود
[ترجمه ترگمان]او گفتگوی خصوصی بین دو نماینده را شنیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I overheard snatches of a conversation between two doctors.
[ترجمه گوگل]من از مکالمه دو دکتر شنیدم
[ترجمه ترگمان]صدای گفتگوی دو دکتر را شنیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. For what it is worth, I overheard them planning a robbery.
[ترجمه گوگل]برای آنچه ارزش دارد، من شنیدم که آنها قصد سرقت داشتند
[ترجمه ترگمان]به خاطر چیزی که ارزش داره شنیدم که اونا نقشه یه دزدی رو کشیده بودن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. While sitting in a coffee shop, we overheard a woman tearfully tell her husband that she was sorry that her work had been so consuming.
[ترجمه گوگل]در حالی که در یک کافی شاپ نشسته بودیم، شنیدیم که زنی با گریه به شوهرش می گفت از اینکه کارش اینقدر طاقت فرسا شده است متاسف است
[ترجمه ترگمان]در حالی که نشسته بود و در یک مغازه قهوه نشسته بود، شنیدیم زنی با چشمانی اشک بار به شوهرش می گوید که متاسف است کار او این قدر از پا درآمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• heard accidentally

پیشنهاد کاربران

مصادف شدن
ناخواسته شنیدن ، به گوش خوردن صدایی
یهویی شنیدن ،
ناگهانی به گوش رسیدن،
ناخواسته شنیدن،
نکته: بعضی هاا فکر می کنند معنی overheard یعنی گوش دادن. . . :/ ( اما این معنی اشتباه میباشد )
به این دلیل که گوش دادن یعنی ( به خواسته ی خود شنیدن چیزی ) : ( مانند:گوش دادن به لیستنینگ زبان انگلیسی )
...
[مشاهده متن کامل]

امّا. . .
شنیدن ، یعنی ( ناخواسته به گوش خوردن ، ناخواسته شنیدن چیزی ) : ( مانند:صدای بوق ماشین در خیابان )

تصادفی شنیدن و مثلا میگیم به گوشم خورد
i overheard part of their conversation
بخشی از مکالمشون و تصادفا شنیدم یا به گوشم خورد
و به بمعنی استراق سمع نیست
eavesdrop گوش وایسادن، استراق سمع کردن
In Shahrzad series Akram is a filthy eavesdropper
از فاصله دور شنیدن.
دورادور شنیدن.
استراق سمع کردن.
تصادفی شنیدن

بپرس