observatory

/əbˈzɜːrvəˌtɔːri//əbˈzɜːvətr̩i/

معنی: رصد خانه، زیچ
معانی دیگر: (نجوم) رصد خانه، زیج

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: observatories
• : تعریف: a building containing equipment for making astronomical or other kinds of scientific observations.

جمله های نمونه

1. The Royal Greenwich Observatory was founded to observe and catalogue the stars.
[ترجمه گوگل]رصدخانه رویال گرینویچ برای رصد و فهرست نویسی ستارگان تاسیس شد
[ترجمه ترگمان]رصدخانه سلطنتی گرینویچ برای مشاهده و ثبت ستاره ها تاسیس شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Guy's house was close to the observatory.
[ترجمه گوگل]خانه گای نزدیک رصدخانه بود
[ترجمه ترگمان]خانه این مرد نزدیک رصدخانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The shuttle also will nudge the observatory gently into a slighter higher orbit to extend its lifetime.
[ترجمه گوگل]شاتل همچنین رصدخانه را به آرامی به مداری بالاتر می برد تا عمر آن را افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]شاتل همچنین به این رصدخانه می رود و به آرامی در مداری عالی قرار می گیرد تا طول عمر خود را گسترش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The shuttle also will nudge the observatory into a slightly higher orbit to extend its lifetime.
[ترجمه گوگل]شاتل همچنین رصدخانه را به مداری کمی بالاتر می برد تا عمر آن را افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]شاتل همچنین به رصدخانه می رود تا در مدار کمی بالاتر قرار گیرد تا طول عمر خود را گسترش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The path was built to serve an observatory that functioned at the top of the Ben at the turn of the century.
[ترجمه گوگل]این مسیر برای خدمت به رصدخانه ای ساخته شد که در اوایل قرن حاضر در بالای بن کار می کرد
[ترجمه ترگمان]این مسیر برای خدمت به یک رصدخانه ساخته شد که در صدر اعظم بن در ابتدای قرن قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The soul without imagination is what an observatory would be without a telescope. Henry Ward Beecher
[ترجمه گوگل]روح بدون تخیل همان چیزی است که رصدخانه بدون تلسکوپ خواهد بود هنری وارد بیچر
[ترجمه ترگمان]روح بدون تخیل، چیزی است که یک رصدخانه می تواند بدون تلسکوپ باشد هنری وارد Beecher
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He designed the Observatory office building in the city, which later won a Merseyside Civic Society building of the year award.
[ترجمه گوگل]او ساختمان اداری رصدخانه را در شهر طراحی کرد که بعداً برنده جایزه ساختمان سال جامعه مدنی مرسی ساید شد
[ترجمه ترگمان]او ساختمان دفتر رصدخانه را در شهر طراحی کرد که بعدا در بخش جامعه مدنی Merseyside جایزه سال را کسب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As you say, the place is now an observatory, and seemed quite ideal for my project.
[ترجمه گوگل]همانطور که می گویید، این مکان اکنون یک رصدخانه است و برای پروژه من کاملا ایده آل به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]همان طور که می گویید، اینجا یک رصدخانه است، و برای پروژه من ایده آل می نمود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Coastguards, police and the Lerwick Observatory received 17 independent reports of a UFO.
[ترجمه گوگل]گارد ساحلی، پلیس و رصدخانه لرویک 17 گزارش مستقل از یک بشقاب پرنده دریافت کردند
[ترجمه ترگمان]Coastguards، پلیس و رصدخانه Lerwick ۱۷ گزارش مستقل از یک بشقاب پرنده را دریافت کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I pressed the button to close the observatory roof and set to work setting up my lights.
[ترجمه گوگل]دکمه را فشار دادم تا سقف رصدخانه را ببندم و مشغول تنظیم چراغ‌هایم شدم
[ترجمه ترگمان]دکمه را فشار دادم تا سقف رصدخانه را ببندم و دست به کار شدم تا چراغ ها را روشن کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Scientists at the observatory are also investigating other uses for the system.
[ترجمه گوگل]دانشمندان در رصدخانه همچنین در حال بررسی سایر کاربردهای این سیستم هستند
[ترجمه ترگمان]دانشمندان در این رصدخانه در حال بررسی استفاده های دیگری از این سیستم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. On Oct. 20 NASA's Solar Dynamics Observatory, or SDO, observed its first lunar transit when the new moon passed directly between the spacecraft (in its geosynchronous orbit) and the sun.
[ترجمه گوگل]در 20 اکتبر، رصدخانه دینامیک خورشیدی ناسا، یا SDO، اولین گذر از ماه خود را هنگامی که ماه جدید مستقیماً بین فضاپیما (در مدار ژئوسنکرون خود) و خورشید عبور کرد، مشاهده کرد
[ترجمه ترگمان]در روز ۲۰ اکتبر، رصدخانه خورشیدی Dynamics ناسا، یا SDO، اولین بار در ماه اکتبر را مشاهده کرد که ماه جدید مستقیما بین سفینه فضایی (در مدار geosynchronous)و خورشید قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Research at the Porcupine Abyssal Plain Sustained Observatory site was supported by the European Union and the Natural Environment Research Council of the United Kingdom.
[ترجمه گوگل]تحقیقات در سایت رصدخانه پایدار دشت Porcupine Abyssal توسط اتحادیه اروپا و شورای تحقیقات محیط زیست طبیعی بریتانیا پشتیبانی شد
[ترجمه ترگمان]تحقیقات در این جوجه تیغی از سوی اتحادیه اروپا و شورای تحقیقات محیط زیست طبیعی بریتانیا مورد حمایت قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Local observatory alerted residents that there would be a dust storm the next day.
[ترجمه گوگل]رصدخانه محلی به ساکنان هشدار داد که روز بعد طوفان گرد و غبار رخ خواهد داد
[ترجمه ترگمان]رصدخانه محلی به ساکنان هشدار داد که روز بعد طوفان گرد و غبار وجود خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. But a team of researchers at Hawaii's Keck observatory cast their eyes on stars similar to our sun.
[ترجمه گوگل]اما تیمی از محققان در رصدخانه کک هاوایی چشمان خود را به ستاره هایی شبیه به خورشید ما انداختند
[ترجمه ترگمان]اما گروهی از محققان در رصدخانه کک در هاوایی چشمانشان را به ستارگان شبیه به خورشید ما دوخته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رصد خانه (اسم)
observatory

زیچ (اسم)
observatory

تخصصی

[ریاضیات] رصد خانه

انگلیسی به انگلیسی

• astronomical viewing place; place where nature can be observed
an observatory is a special building with telescopes that scientists use to study the sun, the moon, the planets, and the stars.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : observe
اسم ( noun ) : observance / observation / observer / observatory
صفت ( adjective ) : observant / observable / observational
قید ( adverb ) : observably
محل یا مرکز کنترل و نظارت ( در معنای مجازی )
درکل به معنای مکانی برای رصد هرچه بهتر ستارگان
نپاهشگاه برابر پارسی رصدخانه و observatory
observatory ( نجوم رصدی و آشکارسازها )
واژه مصوب: رصدخانه
تعریف: تأسیساتی برای مطالعۀ اجرام آسمانی، شامل تلسکوپ و محل استقرار و نگهداری آن
رصدخانه
🔴a special building for studying stars, planets, weather, etc. : a building from which scientists study and watch the sky
◀️the McDonald Observatory
A place with telescope where people study stars
An observatory is a special building where scientists can watch the moon, weather, etc
🧰🧰
رصدخانه جای مخصوصی است که دانشمندان در آن می توانند ماه، وضعیت هوا وغیره را نظاره کنند.
رصدخانه

بپرس