offered


معنی: معروف، پیشکی

جمله های نمونه

1. he offered fifty dollars for my watch
او می خواست ساعتم را پنجاه دلار بخرد.

2. he offered his ring as a pledge for the loan
او انگشتر خود را به عنوان وثیقه ی وام ارائه داد.

3. he offered his time and money charitably
او از روی خیرخواهی وقت و پول ارزانی می داشت.

4. he offered no resistance
او مقاومتی از خود نشان نداد.

5. he offered no specific plans
نقشه ی مشخصی ارائه نکرد.

6. he offered to go
او داوطلب رفتن شد.

7. he offered to race me to the big tree
پیشنهاد کرد که تا درخت بزرگ با من مسابقه ی دو بدهد.

8. i offered five dollars for the painting, but she outbid me
حاضر بودم پنج دلار برای آن نقاشی بدهم ولی او روی دستم بلند شد.

9. i offered him tea
به او چای تعارف کردم.

10. the offered peace plan was rejected
طرح صلح پیشنهاد شده رد شد.

11. they offered him money but he would not talk
به او پیشنهاد پول دادند ولی او دهان نگشود.

12. they offered to buy my interest in the company
آنها پیشنهاد کردند که سهم مرا در شرکت بخرند.

13. they offered up sacrifices to their gods
آنان قربانی تقدیم خدایان خود کردند.

14. we offered and they jumped at it
ما پیشنهاد کردیم و آنها با کمال میل قبول کردند.

15. we offered strong opposition to the advance of the enemy
ما در مقابل پیشرفت دشمن سخت مقاومت کردیم.

16. he was offered a different job, but he would have none of it
به او شغل دیگری پیشنهاد شد ولی اصلا قبول نکرد.

17. she was offered a different job
شغل دیگری به او پیشنهاد شد.

18. the farmers offered him their choicest fruits
روستاییان بهترین میوه های خود را به او پیشکش کردند.

19. the trees offered good shade and shelter
درختان سایه و سرپناه خوبی بودند.

20. they have offered to buy all of the dishes in one lump
آنها پیشنهاد کرده اند که همه ی ظرف ها را یکجا بخرند.

21. a plan that offered indemnity against further financial loss
طرحی که ما را در مقابل زیان های بیشتر مالی بیمه می کرد

22. salary increases were offered as a sop to the striking teachers
برای راضی کردن معلمان اعتصابی به آنها اضافه حقوق پیشنهاد شد.

23. an award has been offered for his capture
برای دستگیری او جایزه پیشنهاد شده است.

24. most of the evidence he offered was anecdotal
بیشتر شواهدی که ارائه داد شایعه مانند بود.

25. she pooh-poohed the salary they offered her
حقوق ماهیانه ای را که به او پیشنهاد کردند قبول نکرد.

26. the richness of the soil offered unlimited opportunities for agricultural activity
غنی بودن خاک فرصت های نامحدودی را برای فعالیت کشاورزی بوجود می آورد.

27. a reward of $1000 has been offered for the return of the lost ring
جایزه ای به مبلغ هزار دلار بابت پس دادن انگشتر گمشده پیشنهاد شده است.

مترادف ها

معروف (صفت)
well-known, famous, introduced, presented, offered, reported, stated, submitted

پیشکی (صفت)
offered

انگلیسی به انگلیسی

• presented, suggested, proposed

پیشنهاد کاربران

کلمه "offered" به عنوان شکل گذشته و نقلی ( past participle ) فعل "offer" به کار می رود، که معمولاً به معنای ارائه دادن یا پیشنهاد دادن است. این فعل می تواند به معانی مختلفی استفاده شود، از جمله ارائه چیزی به دیگران، دعوت به کسی برای انجام چیزی، یا حتی اظهارنظر یا ارائه پیشنهادی در یک موقعیت خاص.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال های استفاده از "offered":
- She offered me a piece of cake. ( او به من یک برش کیک پیشنهاد داد )
- He offered to help with the project. ( او پیشنهاد کمک به پروژه را ارائه داد )
- They offered their condolences. ( آنها تسلیت خود را اعلام کردند )
در مواقع مختلف، "offered" می تواند به مفاهیم مختلف بستگی به ساختار جمله داشته باشد.
منبع CHAT GPT4. 00

پیشه گرفتن. داوطلب بودن
پیشکش، پیشکش شده،
فراهم اوردن
داده شد
پیشنهاد دادن
ارائه شدن

پیشنهاد دادن
پیشنهاد
ارائه شدن
ایجاب در حقوق
پیشنهادی
پیشنهادشده، ارائه شده، عرضه شده
اراعه دادن
پیشنهاد دادن. ارایه شده.
پیشنها کردن - ارائه کردن - تخفیف
ارائه کردن - پیشنهاد کردن - تخفیف
اراعه دادن

پیشنهاد دادن _ درپی داشتن
در اختیار قرار دادن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس