oft

/ˈɒft//ɒft/

معنی: بارها، کثیر الوقوع
معانی دیگر: (شاعرانه) رجوع شود به: often، بسیار ر  دهنده، غالبا

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: often (used primarily in poetry or older literature, or in combination).

- oft-repeated sayings
[ترجمه گوگل] سخنان پر تکرار
[ترجمه ترگمان] گفته های تکراری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Who has deceiv'd thee so oft as thy self?
[ترجمه گوگل]چه کسی تو را به اندازه خودت فریب داده است؟
[ترجمه ترگمان]کیست که این قدر به خاطر خود تو بوده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. And oft, my jealousy shapes faults that are not. William Shakespeare
[ترجمه گوگل]و اغلب، حسادت من عیب هایی را شکل می دهد که نیستند ویلیام شکسپیر
[ترجمه ترگمان]و اغلب، حسادت من، نقایصی را شکل می دهد که نیستند ویلیام شکسپیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Oft repeated exercise with lighter weights is much more advantageous than when heavy weights are used.
[ترجمه گوگل]تمرینات مکرر با وزنه های سبک تر بسیار سودمندتر از زمانی است که از وزنه های سنگین استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]Oft مکرر با وزن های سبک تر، بسیار بهتر از زمانی است که وزنه های سنگین استفاده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The sound was tar oft and barely audible.
[ترجمه گوگل]صدا اغلب تار بود و به سختی قابل شنیدن بود
[ترجمه ترگمان]صدا خسته بود و به زحمت شنیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A short saying oft contains much wisdom. Sophocles
[ترجمه گوگل]یک جمله کوتاه اغلب حاوی حکمت زیادی است سوفوکل
[ترجمه ترگمان]یک حرف کوتاه که اغلب حاوی عقل و حکمت است سوفوکل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Reputation is an idle and most false imposition; oft got without merit, and lost without deserving. William Shakespeare
[ترجمه گوگل]شهرت یک تحمیل بیهوده و نادرست است اغلب بدون شایستگی به دست می‌آیند و بدون اینکه شایسته‌ای باشند، باخته‌اند ویلیام شکسپیر
[ترجمه ترگمان]شهرت، یک تحمیل بی هوده و نادرست است؛ اغلب بدون استحقاق، و بی لیاقت و شایستگی از دست می رود ویلیام شکسپیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Wir sassen auch oft und sprachen, vernuenftig wie alte Leut.
[ترجمه گوگل]Wir sassen auch oft und sprachen، vernuenftig wie alte Leut
[ترجمه ترگمان]این wie را بارها و بارها Leut می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The oft - drawn contrast extroversion and introversion is entirely superficial.
[ترجمه گوگل]تضاد غالب برونگرایی و درونگرایی کاملاً سطحی است
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با برون گرایی اغلب کشیده شده و درون گرایی، کاملا سطحی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective:To observe the effect of removal and unremoval oft he cervical hypertrophied posterior longitudinal ligament(PLL)during anterior cervical decompression on MRI.
[ترجمه گوگل]هدف: مشاهده تأثیر برداشتن و برداشتن رباط طولی خلفی هیپرتروفی شده گردن رحم (PLL) در حین رفع فشار قدامی گردن بر روی MRI
[ترجمه ترگمان]هدف: برای مشاهده تاثیر حذف و unremoval به رباط طولی پشت گردن رحم (PLL)در حین برداشت رحم جلویی بر روی MRI
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This accounts for another oft - and widely - used single - character name of Shanghai, Hu.
[ترجمه گوگل]این یکی دیگر از نام‌های پرکاربرد - و پرکاربرد - تک شخصیت شانگهای، هو است
[ترجمه ترگمان]این موضوع به خاطر نام فردی \"شانگهای\" و \"هو\" که به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد، می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The oft - cited correlation with monetary conditions is tenuous, too.
[ترجمه گوگل]ارتباط اغلب ذکر شده با شرایط پولی نیز ضعیف است
[ترجمه ترگمان]همبستگی مکرر با شرایط پولی نیز ضعیف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This state I oft bemoan; but what's to do?
[ترجمه گوگل]این حالت من اغلب ناله می کنم اما چه باید کرد؟
[ترجمه ترگمان]من مکرر گریه می کنم، اما چه باید بکنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Morrisons was trying to delay the OFT investigation.
[ترجمه گوگل]موریسونز در تلاش بود تا تحقیقات OFT را به تاخیر بیندازد
[ترجمه ترگمان]Morrisons سعی می کرد تحقیقات oft را به تاخیر بیندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ego and self-aggrandizement oft seduce even highly evolved souls, and inevitably leads to downfall.
[ترجمه گوگل]منیت و خود بزرگ بینی اغلب حتی روح های بسیار تکامل یافته را اغوا می کند و ناگزیر منجر به سقوط می شود
[ترجمه ترگمان]شخصیت و خود رشد، اغلب روح به شدت تکامل یافته را اغوا می کند و به ناچار منجر به سقوط می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بارها (قید)
often, frequently, oft

کثیر الوقوع (قید)
oft

انگلیسی به انگلیسی

• often (poetry)
oft means the same as `often' and is usually used in compounds such as `oft-repeated,' or `oft-heard'; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس