okey


معنی: تصویب، اجازه، خوب، بسیار خوب، تصویب کردن

جمله های نمونه

1. Okey doke. I'll give you a ring.
[ترجمه گوگل]اوکی دوک من به شما یک حلقه می دهم
[ترجمه ترگمان]خیلی خوب به تو حلقه خواهم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Husband: It's okey. To my investigation, all these people eat meals.
[ترجمه گوگل]شوهر: اشکالی نداره طبق تحقیقات من، همه این افراد وعده های غذایی می خورند
[ترجمه ترگمان] این \"okey\" - ه برای تحقیقات من، همه این آدما غذا میخورن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Okey. You can pull the trigger now.
[ترجمه گوگل]باشه اکنون می توانید ماشه را بکشید
[ترجمه ترگمان]خیلی خوب میتونی ماشه رو بکشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Okey, so we stay on our toes in the tower.
[ترجمه گوگل]خوب، پس ما در برج روی پا می مانیم
[ترجمه ترگمان]خیلی خوب، ما روی پنجه هامون تو برج میمونیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Okey, I admit there was some truth to that one, but I can explain, honest.
[ترجمه گوگل]بسیار خوب، من اعتراف می کنم که حقیقتی در آن وجود داشت، اما می توانم صادقانه توضیح دهم
[ترجمه ترگمان]خیلی خوب، اعتراف می کنم که یه حقیقتی تو این مورد وجود داشت ولی من میتونم توضیح بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Okey, vegetables are peas and carrots, broccoli, corn or string beans.
[ترجمه گوگل]خوب، سبزیجات عبارتند از نخود و هویج، بروکلی، ذرت یا لوبیا چیتی
[ترجمه ترگمان]Okey، سبزیجات، نخود فرنگی، هویج، کلم بروکلی، ذرت یا لوبیا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Jenna: Okey. If you were given one do - over, anything in your life, what would it be?
[ترجمه گوگل]جنا: باشه اگر هر کاری در زندگی‌تان به شما داده می‌شد، چه کاری انجام می‌دادید؟
[ترجمه ترگمان]خیلی خوب اگر به یک نفر سپرده شده باشید، هر چیزی در زندگی شما باشد، چه خواهد بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Okey, genie, I'm ready for my last wish, the woman said, scare me half to death.
[ترجمه گوگل]اوکی جن، من برای آخرین آرزویم آماده ام، زن گفت: مرا تا حد مرگ بترسان
[ترجمه ترگمان]زن گفت: خیلی خوب، جن، من برای آخرین آرزوی من آماده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It's okey to pay later.
[ترجمه گوگل]اشکالی ندارد بعدا پرداخت کنید
[ترجمه ترگمان]بعدا جبران می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Okey, let's clear the air.
[ترجمه گوگل]باشه بیا هوا رو پاک کنیم
[ترجمه ترگمان] خیلی خوب، بریم هوا رو خالی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I'll write a prescription for you, If you follow the divections, You'll soon be okey.
[ترجمه گوگل]من یک نسخه برای شما می نویسم، اگر از انحرافات پیروی کنید، به زودی خوب خواهید شد
[ترجمه ترگمان]من برای شما یک نسخه می نویسم، اگر شما از the پیروی کنید، به زودی okey خواهید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. P : By the way, there's another change I want to make, if it's okey with you.
[ترجمه گوگل]پ: به هر حال، یک تغییر دیگر وجود دارد که من می خواهم انجام دهم، اگر با شما مشکلی ندارد
[ترجمه ترگمان]پی: به هر حال، یک تغییر دیگر هم هست که من می خواهم انجام دهم، اگر با شما سازگاری داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Your forever friend holds your hand and tells you that everything is going to be okey.
[ترجمه گوگل]دوست همیشگی شما دست شما را می گیرد و به شما می گوید که همه چیز درست می شود
[ترجمه ترگمان]دوست همیشگی شما دست شما را نگه می دارد و به شما می گوید که همه چیز خوب پیش می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In irritation, he rattled it off, and then dismissed me with Okey, that it?
[ترجمه گوگل]در عصبانیت، او آن را به صدا درآورد، و سپس من را با Okey اخراج کرد، که آن را؟
[ترجمه ترگمان]با عصبانیت شروع به حرف زدن کرد و بعد من را با آن همه چیز آزاد کرد، که این طور نیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تصویب (اسم)
resolution, imprimatur, ratification, approbation, passage, okay, approval, enactment, sanction, okey

اجازه (اسم)
leave, authority, authorization, liberty, okay, permit, permission, fiat, clearance, license, licensure, okey

خوب (صفت)
good, suitable, super, acceptable, pleasant, well, nice, fine, ok, kind, handsome, beautiful, okay, pretty, applicable, fortunate, goodly, pukka, pucka, okey, wally, well-groomed

بسیار خوب (صفت)
super, well, ok, all right, excellent, okay, alright, superb, immense, goody, hunky-dory, okey

تصویب کردن (فعل)
pass, approbate, allow, authorize, approve, okay, ratify, subscribe, homologate, okey

انگلیسی به انگلیسی

• okay (confirmation, agreement)

پیشنهاد کاربران

بپرس