olive branch

/ˈɑːləvˈbræntʃ//ˈɒlɪvbrɑːntʃ/

پیشنهاد صلح، پیشنهاد آشتی، شاخه ی زیتون (نماد صلح و آشتی)، شا  زیتون، اولاد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the branch of an olive tree as a token of peace, or any peace offering.

جمله های نمونه

1. Clarke also offered an olive branch to critics in his party.
[ترجمه مهناز یعقوبی] کلارک به حزب منتقدانش پیشنهاد صلح داد
|
[ترجمه گوگل]کلارک همچنین یک شاخه زیتون را به منتقدان حزبش پیشنهاد داد
[ترجمه ترگمان]کلارک نیز یک شاخه زیتون به منتقدان حزب خود داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The olive branch stands for peace.
[ترجمه گوگل]شاخه زیتون مخفف صلح است
[ترجمه ترگمان]شاخه زیتون نماد صلح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Management is holding out an olive branch to the strikers.
[ترجمه گوگل]مدیریت یک شاخه زیتون به اعتصاب کنندگان دراز می کند
[ترجمه ترگمان]مدیریت یک شاخه زیتون به اعتصاب کنندگان را در دست دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He held out an olive branch to the opposition by releasing 42 political prisoners.
[ترجمه گوگل]او با آزادی 42 زندانی سیاسی یک شاخه زیتون را در اختیار مخالفان قرار داد
[ترجمه ترگمان]او با آزاد کردن ۴۲ زندانی سیاسی یک شاخه زیتون به اپوزیسیون داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Olive branch symbolizes peace.
[ترجمه گوگل]شاخه زیتون نماد صلح است
[ترجمه ترگمان]شاخه زیتون نماد صلح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mosley had offered the olive branch.
[ترجمه مهناز یعقوبی] موسلی پیشنهاد صلح داده
|
[ترجمه گوگل]موزلی شاخه زیتون را تقدیم کرده بود
[ترجمه ترگمان]Mosley شاخه زیتون را پیشکش کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Nor did the president offer much of an olive branch to the Republican majority in Congress.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور نیز به اکثریت جمهوری خواه کنگره، شاخه زیتون زیادی ارائه نکرد
[ترجمه ترگمان]همچنین رئیس جمهور به اکثریت جمهوریخواهان در کنگره، بخش زیتون زیادی ارائه نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He graciously accepted the olive branch.
[ترجمه گوگل]او با مهربانی شاخه زیتون را پذیرفت
[ترجمه ترگمان]او با مهربانی شاخه زیتون را پذیرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But far more important than the olive branch the President waved was the sword he flourished.
[ترجمه گوگل]اما مهمتر از شاخه زیتونی که رئیس جمهور تکان داد، شمشیری بود که او شکوفا شد
[ترجمه ترگمان]اما مهم تر از شاخه زیتون، رئیس جمهور شمشیر را تکان داد و شمشیر را تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They gave every athlete an olive branch as a symbol of peace.
[ترجمه گوگل]آنها به هر ورزشکاری یک شاخه زیتون به عنوان نماد صلح دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها به هر ورزشکاری یک شاخه زیتون به عنوان نماد صلح دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Athens chose olive branch as symbolization of peace and friendship in the first modern Olympic Games.
[ترجمه گوگل]آتن شاخه زیتون را به عنوان نماد صلح و دوستی در اولین بازی های المپیک مدرن انتخاب کرد
[ترجمه ترگمان]آتن شاخه زیتون را به عنوان symbolization صلح و دوستی در اولین بازی های المپیک مدرن انتخاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Israel an olive branch to Syria in a bid to end an escalating war of words.
[ترجمه گوگل]اسرائیل شاخه زیتون برای سوریه در تلاش برای پایان دادن به جنگ لفظی در حال افزایش است
[ترجمه ترگمان]اسرائیل در تلاش برای پایان بخشیدن به جنگ فزاینده کلمات شاخه زیتون به سوریه فرستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Jill was the first to hold out the olive branch after our argument.
[ترجمه گوگل]جیل اولین کسی بود که بعد از بحث ما شاخه زیتون را دراز کرد
[ترجمه ترگمان]جیل اولین کسی بود که بعد از بحث ما شاخه زیتون را نگه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This is an excellent time for offering the olive branch to enemies and competitors too.
[ترجمه گوگل]این زمان بسیار خوبی برای ارائه شاخه زیتون به دشمنان و رقبا است
[ترجمه ترگمان]این زمان عالی برای ارائه شاخه زیتون به دشمنان و رقبا نیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• limb from an olive tree; peace offering, gesture of goodwill
if you offer an olive branch to someone, you say or do something in order to show that you want to end a disagreement or quarrel; a formal expression.

پیشنهاد کاربران

بپرس