on the carpet


1- مورد مطالعه، مورد نظر 2- در شرف تنبیه شدن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: being reprimanded or closely questioned by someone in authority, such as one's employer.

جمله های نمونه

1. What's all that sticky stuff on the carpet?
[ترجمه گوگل]این همه چیز چسبناک روی فرش چیست؟
[ترجمه ترگمان]اون وسایل چسبناک روی قالی چیه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The children sat silent on the carpet, entranced by the puppet show.
[ترجمه گوگل]بچه ها در حالی که مجذوب نمایش عروسکی شده بودند، ساکت روی فرش نشستند
[ترجمه ترگمان]بچه ها ساکت روی فرش نشسته بودند و مسحور نمایش خیمه شب بازی شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Please don't flick ash on the carpet!
[ترجمه گوگل]لطفا خاکستر روی فرش نریزید!
[ترجمه ترگمان]لطفا خاکستر رو روی قالی نذار!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The waiter spilled wine on the carpet but there was no harm done.
[ترجمه گوگل]پیشخدمت شراب را روی فرش ریخت اما آسیبی ندید
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت شراب روی قالی ریخت، اما هیچ ضرری نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The cat curled up on the carpet.
[ترجمه گوگل]گربه روی فرش خم شد
[ترجمه ترگمان]گربه روی فرش جمع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Broken glass lay scattered on the carpet.
[ترجمه گوگل]شیشه شکسته روی فرش پراکنده شده بود
[ترجمه ترگمان]شیشه شکسته روی فرش افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You'd better wipe up that coffee you spilled on the carpet before it sinks in.
[ترجمه گوگل]بهتر است قهوه ای را که روی فرش ریخته اید قبل از اینکه در آن فرو برود پاک کنید
[ترجمه ترگمان]بهتر است آن فنجان قهوه را که روی فرش ریخته بود پاک کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The dog made a mess on the carpet.
[ترجمه گوگل]سگ روی فرش به هم ریخت
[ترجمه ترگمان]سگ روی قالی جا به جا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Why don't we hide that stain on the carpet with a scatter rug?
[ترجمه گوگل]چرا آن لکه روی فرش را با یک فرش پراکنده پنهان نکنیم؟
[ترجمه ترگمان]چرا ما اون لکه رو با فرش پراکنده مخفی نمی کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There was a dark red stain on the carpet.
[ترجمه گوگل]یک لکه قرمز تیره روی فرش بود
[ترجمه ترگمان]روی قالی یک لکه قرمز تیره دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The puppy has done a piddle on the carpet.
[ترجمه گوگل]توله سگ روی فرش قیچی کرده است
[ترجمه ترگمان]توله سگ این کار را روی فرش انجام داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was called on the carpet by his supervisors to explain his excessive spending.
[ترجمه گوگل]ناظرانش او را روی فرش فراخواندند تا درباره هزینه‌های بیش از حدش توضیح دهند
[ترجمه ترگمان]او از روسای خود خواست تا هزینه های گزاف خود را توضیح دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I got called on the carpet for being late.
[ترجمه گوگل]به خاطر دیر آمدن به فرش زنگ زدم
[ترجمه ترگمان]برای اینکه دیر کنم روی فرش زنگ زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Don't wipe your feet on the carpet!
[ترجمه گوگل]پاهایتان را روی فرش پاک نکنید!
[ترجمه ترگمان]! پاهات رو از روی فرش پاک نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The boss called the foreman on the carpet for granting sick leave to a worker without first asking for permission.
[ترجمه گوگل]رئیس، سرکارگر را به خاطر اعطای مرخصی استعلاجی به کارگر بدون درخواست اجازه، صدا زد
[ترجمه ترگمان]رئیس به سرکارگر دستور داد که بدون اجازه دادن اجازه مرخصی استعلاجی به یک کارگر بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• on the day's agenda

پیشنهاد کاربران

be on the carpet
idiom mainly US
to be in trouble with a person or organization in authority
اصطلاح، عمدتاً انگلیسی امریکایی
مشکل داشتن با شخص یا سازمانی که دارای قدرت است
The school is on the carpet for failing to discipline a teacher who hit a student.
...
[مشاهده متن کامل]

************************
https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/be - on - the - carpet

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/be-on-the-carpet
ملامت شدن
Because of her repeated lateness, Betty’s boss called her on the carpet
به خاطر دیرکردن های مکرر ، رئیسِ بِتی او را سرزنش کرد /مورد بازخواست قرار داد.
مورد بازخواست قرار گرفتن
be/get called on the carpet
- احضار شدن برای حساب پس دادن
- مورد مواخذه، توبیخ و تنبیه قرار گرفتن
- تو دردسر افتادن از طرف مقامی
- در دست بررسی و مطالعه ( بیشتر در انگلیسی بریتانیایی )
...
[مشاهده متن کامل]

◾He was called on the carpet by his boss to explain his excessive spending.
از طرف رئیس اش احضار شد تا در مورد ولخرجی هایش توضیح دهد.
◾ He was on the carpet again this week for refusing to wear one of the club's sponsored shirts.
او این هفته هم دوباره بخاطر نپوشیدن لباس باشگاه حامی تیم توبیخ شد.

مورد سرزنش شدید و توی دردسر قرار گرفتن
To be on the carpet
توبیخ شدن؛ سرزنش شدن

بپرس