on the town


(امریکا - عامیانه) گردش و تفریح در شهر

جمله های نمونه

1. The advancing soldiers closed in on the town.
[ترجمه گوگل]سربازان پیشروی در شهر بسته شدند
[ترجمه ترگمان]سربازان پیش می آمدند و به شهر نزدیک می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Forces were moving in on the town of Knin.
[ترجمه گوگل]نیروها در شهر کنین در حال حرکت بودند
[ترجمه ترگمان]نیروهای ما در شهر of حرکت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I've marked the route around the one-way system on the town plan.
[ترجمه گوگل]من مسیر اطراف سیستم یک طرفه را در نقشه شهر مشخص کرده ام
[ترجمه ترگمان]من مسیر دور یک سیستم یک طرفه در برنامه شهر را مشخص کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. How about going out on the town tonight?
[ترجمه گوگل]امشب در شهر بیرون رفتن چطور؟
[ترجمه ترگمان]چطوره امشب بریم شهر؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A night on the town may help to break the monotony of the week.
[ترجمه گوگل]یک شب در شهر ممکن است به شکستن یکنواختی هفته کمک کند
[ترجمه ترگمان]یک شب در شهر می تواند یکنواختی این هفته را بشکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The financial impact on the town was staggering.
[ترجمه گوگل]تاثیرات مالی بر شهر خیره کننده بود
[ترجمه ترگمان]تاثیر مالی بر شهر گیج کننده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For a birthday treat they took him out on the town.
[ترجمه گوگل]برای جشن تولد او را به شهر بردند
[ترجمه ترگمان]برای یک جشن تولد او را از شهر بیرون بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Volcanic ash showered down on the town after the eruption.
[ترجمه گوگل]خاکستر آتشفشانی پس از فوران بر روی شهر فرود آمد
[ترجمه ترگمان]خاکستر آتشفشانی بر روی شهر بعد از فوران ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I've lived there so long I look on the town as my home.
[ترجمه گوگل]من آنقدر آنجا زندگی کرده ام که به شهر به عنوان خانه خود نگاه می کنم
[ترجمه ترگمان]تا وقتی که خانه من است، من آنجا زندگی کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I was out on the town/I had a night on the town last night, and I'm exhausted!
[ترجمه گوگل]من در شهر بودم / دیشب یک شب در شهر داشتم و خسته شدم!
[ترجمه ترگمان]من دیشب توی شهر بودم و دیشب یه شب توی شهر بودم و خسته شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Let's have/go for a night on the town to celebrate.
[ترجمه گوگل]بیایید برای جشن گرفتن یک شب در شهر برویم
[ترجمه ترگمان]بیا یه شب بریم شهر تا جشن بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Enemy troops launched an assault on the town.
[ترجمه گوگل]نیروهای دشمن به شهرک حمله کردند
[ترجمه ترگمان]نیروهای دشمن حمله به شهر را آغاز کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was out on the town last night and is very tired today.
[ترجمه گوگل]او دیشب در شهر بود و امروز بسیار خسته است
[ترجمه ترگمان]دیشب توی شهر بود و امروز خیلی خسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The investigation homed in on the town of Carlton.
[ترجمه گوگل]تحقیقات در شهر کارلتون انجام شد
[ترجمه ترگمان]تحقیقات در شهر کارلتون در جریان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Frank is taking me out for a night on the town .
[ترجمه گوگل]فرانک مرا برای یک شب در شهر بیرون می برد
[ترجمه ترگمان] فرانک \"داره منو واسه یه شب تو شهر میبره بیرون\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• enjoying entertainment in the city, spending leisure time in the city

پیشنهاد کاربران

بپرس