ophthalmological


وابسته به چشم شناسى یا ناخوشى هاى چشم

جمله های نمونه

1. The background and ophthalmological application of fat transplantation are summarized in this paper.
[ترجمه گوگل]پیشینه و کاربرد چشمی پیوند چربی در این مقاله خلاصه شده است
[ترجمه ترگمان]پیش زمینه و کاربرد ophthalmological پیوند چربی در این مقاله به طور خلاصه ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Frankly speaking, I am planning to receie my ophthalmological training in States.
[ترجمه گوگل]صادقانه بگویم، من قصد دارم آموزش چشم پزشکی خود را در ایالات متحده دریافت کنم
[ترجمه ترگمان]صادقانه بگویم، من در حال برنامه ریزی برای receie آموزش ophthalmological در آمریکا هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Macular degeneration; Motion perception; Diagnostic techniques, ophthalmological; Aged.
[ترجمه گوگل]دژنراسیون ماکولا؛ درک حرکت؛ تکنیک های تشخیصی، چشم پزشکی؛ سن
[ترجمه ترگمان]انحطاط بینایی؛ ادراک حرکت؛ فنون تشخیص، ophthalmological؛ سن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Blepharitis is the more common ophthalmological disease in clinic. Because the therapeutic efficacy blepharitis is unsatisfactory.
[ترجمه گوگل]بلفاریت شایع ترین بیماری چشمی در کلینیک است زیرا اثربخشی درمانی بلفاریت رضایت بخش نیست
[ترجمه ترگمان]Blepharitis شایع ترین بیماری ophthalmological در کلینیک است از آنجا که کارآیی درمانی رضایت بخش نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. People came in with asthma flare-ups, sinus inflammation, ophthalmological migraines and other problems.
[ترجمه گوگل]مردم با شعله ور شدن آسم، التهاب سینوس، میگرن چشمی و سایر مشکلات وارد شدند
[ترجمه ترگمان]افراد مبتلا به آسم، التهاب سینوس ها، ophthalmological میگرن و مشکلات دیگر وارد شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The entire ophthalmological examinations gave normal results except for the visual field examinations. Goldmann perimetry revealed a left homonymous inferior quadrantanopia.
[ترجمه گوگل]کل معاینات چشمی به جز معاینات میدان بینایی نتیجه طبیعی داشت پریمتری گلدمن یک چهارگوش تحتانی همنام چپ را نشان داد
[ترجمه ترگمان]تمام امتحانات ophthalmological به جز برای امتحانات رشته دیداری به نتایج طبیعی دست یافتند Goldmann perimetry یک quadrantanopia چپ homonymous را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Subsequently the patient developed visual blurring and ophthalmological examination revealed a branch artery occlusion in the right eye with some evidence of microarterial compromise.
[ترجمه گوگل]متعاقباً بیمار دچار تاری بینایی شد و معاینه چشمی انسداد شریان شاخه ای را در چشم راست با برخی شواهد از آسیب ریزشریانی نشان داد
[ترجمه ترگمان]پس از آن بیمار blurring بصری را توسعه داد و بررسی ophthalmological، انسداد عروقی شاخه را در چشم راست با شواهدی از سازش microarterial آشکار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Try to explore the causa morbi and mechanism, also the description of ophthalmological blood symptoms in TCM.
[ترجمه گوگل]سعی کنید علت بیماری و مکانیسم و ​​همچنین شرح علائم خونی چشمی در TCM را بررسی کنید
[ترجمه ترگمان]سعی کنید مکانیسم و مکانیسم causa را بررسی کنید، همچنین توصیف علایم خونی ophthalmological در TCM را نیز شرح دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As a new strategy for inhibiting angiogenesis, canstatin might have a satisfactory potential in ophthalmological gene therapy, especially in retinal neovascularization.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک استراتژی جدید برای مهار رگ زایی، کنستاتین ممکن است پتانسیل رضایت بخشی در ژن درمانی چشمی، به ویژه در نئوواسکولاریزاسیون شبکیه داشته باشد
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک استراتژی جدید برای مهار رگ زایی، canstatin ممکن است پتانسیل رضایت بخشی در درمان ژن ophthalmological داشته باشد، به خصوص در شبکیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Trichiasis, usually due to misalignment of lashes, is a very common and otherwise troublesome problem in routine ophthalmological visits.
[ترجمه گوگل]تریشیازیس، معمولاً به دلیل ناهماهنگی مژه ها، یک مشکل بسیار شایع و دردسرساز در ویزیت های معمول چشم پزشکی است
[ترجمه ترگمان]Trichiasis، که معمولا به علت عدم توازن مژه های خود، یک مشکل بسیار رایج و غیر ضروری در بازدیدهای روتین (ophthalmological)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The proportion of patients with very poor preoperative VA is a simple indicator that can be easily measured periodically to monitor progress in ophthalmological services.
[ترجمه گوگل]نسبت بیماران مبتلا به VA بسیار ضعیف قبل از عمل یک شاخص ساده است که می تواند به راحتی به صورت دوره ای برای نظارت بر پیشرفت خدمات چشم پزشکی اندازه گیری شود
[ترجمه ترگمان]نسبت بیماران دارای preoperative بسیار ضعیف یک شاخص ساده است که به راحتی می توان به راحتی اندازه گیری کرد تا پیشرفت در خدمات ophthalmological بررسی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Orientation analogy law plays as a bridge in the development of ophthalmological theory of TCM, and it will play an important role in the establishment of inner-eye-zangfu theory in the future.
[ترجمه گوگل]قانون قیاس جهت گیری به عنوان پلی در توسعه تئوری چشم پزشکی TCM ایفا می کند و نقش مهمی در استقرار نظریه زانگ فو درون چشمی در آینده خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]قانون قیاس جهت گیری نقش مهمی در توسعه نظریه ophthalmological و TCM ایفا می کند و نقش مهمی در ایجاد تیوری - در آینده ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of or relating to medical treatment of the eye, pertaining to ophthalmology

پیشنهاد کاربران

بپرس