orthography

/ɔːrˈθɑːɡrəfi//ɔːˈθɒɡrəfi/

معنی: املاء، درست نویسی، املا صحیح
معانی دیگر: (موضوع درس) املا، املای صحیح، ارتانگاری، رسم الخط

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: orthographies
مشتقات: orthographer (n.), orthographist (n.)
(1) تعریف: spelling, esp. according to established conventions or in a particular style.

- Orthography does not always reflect the actual pronunciation of words.
[ترجمه گوگل] املا همیشه بیانگر تلفظ واقعی کلمات نیست
[ترجمه ترگمان] Orthography همیشه بازتاب واقعی کلمه را منعکس نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: an established set of spelling conventions.

- There are many exceptions to rules of English orthography.
[ترجمه گوگل] استثناهای زیادی برای قوانین املای انگلیسی وجود دارد
[ترجمه ترگمان] در املا انگلیسی استثنائات بسیاری وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. orthography class
کلاس املا

2. an orthography examination
امتحان املا

3. Any higher level processing must begin with orthography, hence this study forms the first part of a contextual system.
[ترجمه گوگل]هر پردازش سطح بالاتر باید با املا شروع شود، از این رو این مطالعه اولین بخش از یک سیستم زمینه ای را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]هر پردازش سطح بالاتر باید با املا شروع شود، در نتیجه این مطالعه بخش اول یک سیستم متنی را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I've left the original spelling and orthography to give a feel of the vigour of the language.
[ترجمه گوگل]من املا و املای اصلی را گذاشته ام تا حسی از قوت زبان داشته باشم
[ترجمه ترگمان]املا و املا اصلی را رها کرده ام تا به قدرت زبان اشاره کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Systems have used information about the orthography of words to select output from a pattern recogniser in various ways.
[ترجمه گوگل]سیستم ها از اطلاعات مربوط به املای کلمات برای انتخاب خروجی از یک تشخیص دهنده الگو به روش های مختلف استفاده کرده اند
[ترجمه ترگمان]سیستم ها از اطلاعات در مورد املا کلمات برای انتخاب خروجی از الگوی recogniser به روش های مختلف استفاده کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. American and English orthography are very much alike.
[ترجمه گوگل]املای آمریکایی و انگلیسی بسیار شبیه به هم هستند
[ترجمه ترگمان]املا آمریکایی و انگلیسی خیلی شبیه هم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Orthography of the view is based on the projection plane projection parts are the graphics.
[ترجمه گوگل]املای نما بر اساس قسمت های طرح ریزی صفحه نمایش گرافیکی است
[ترجمه ترگمان]Orthography نما مبتنی بر صفحه افکنش تصویر صفحه افکنش تصویر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Indictionaries, words are listed according to their orthography.
[ترجمه گوگل]واژه‌نامه‌ها، واژه‌ها بر اساس املای آنها فهرست شده‌اند
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، کلمات با توجه به orthography فهرست شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In addition to a simple visual analysis of the print, we can use our knowledge of orthography to guide this analysis.
[ترجمه گوگل]علاوه بر یک تجزیه و تحلیل تصویری ساده از چاپ، می‌توانیم از دانش خود در زمینه املا برای هدایت این تحلیل استفاده کنیم
[ترجمه ترگمان]علاوه بر تحلیل ساده بصری چاپی، ما می توانیم از دانش our برای هدایت این تحلیل استفاده کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For written language this involves information about how letters combine to form words, or orthography.
[ترجمه گوگل]برای زبان نوشتاری این شامل اطلاعاتی در مورد نحوه ترکیب حروف برای تشکیل کلمات یا املا است
[ترجمه ترگمان]برای زبان نوشتاری این شامل اطلاعات در مورد چگونگی ترکیب حروف به شکل کلمات و یا املا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Second, use the constructivism theory to analyze and abandon the out - dated orthography theory.
[ترجمه گوگل]دوم، از نظریه سازه انگاری برای تحلیل و کنار گذاشتن نظریه املای منسوخ استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]دوم، از نظریه سازه انگاری برای تجزیه و تحلیل و رها کردن نظریه out - استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Over a Year and Record of l Secretary of the Provincial Court to review official orthography.
[ترجمه گوگل]بیش از یک سال و سابقه l دبیر دادگاه استان برای بررسی املای رسمی
[ترجمه ترگمان]بیش از یک سال و ثبت دبیر دادگاه استانی برای بررسی orthography رسمی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If you want to write beautiful Chinese characters, you should first clearly understand their orthography.
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید حروف چینی زیبا بنویسید، ابتدا باید املای آنها را به وضوح درک کنید
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید شخصیت زیبای چینی را بنویسید، ابتدا باید املا آن ها را درک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

املاء (اسم)
dictation, spelling, orthography

درست نویسی (اسم)
orthography

املا صحیح (اسم)
orthography

انگلیسی به انگلیسی

• standard writing; art of writing words with the correct letters under standard usage; representation of sound of a language by written or printed symbols; study of spelling and writing
orthography means the way words are spelt or should be spelt; a formal word.

پیشنهاد کاربران

اُرتانگاری
( Ortānegāri )
�اُرتا� ( همریشه با ortho ) و �نگاری� ( graphy )
🇮🇷 همتای پارسی: اُرتانگاری 🇮🇷
( اُرتا ( پیشوند همریشه ortho ) نگاری ( graphy ) )
نگارش
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : orthography
✅️ صفت ( adjective ) : orthographic
✅️ قید ( adverb ) : orthographically
سه نما ( نقشه کشی و رسم فنی )
orthography ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: خط 2
تعریف: مجموعه ای از علائم و قواعد نظام مندی که برای نمایش واحدهای زبان در سطح نوشتار به کار می رود|||متـ . نظام نوشتاری
1 - نگارشگری 2 - خط شناسی ، 3 - خطاطی4 نگارشی5 - نگاشتگری
رسم الخط شناسی
علم رسم الخط
صوری، الکی، ظاهری

بپرس