out of the picture

جمله های نمونه

1. She looked a strong candidate, but then faded out of the picture.
[ترجمه گوگل]او یک نامزد قوی به نظر می رسید، اما پس از آن از تصویر محو شد
[ترجمه ترگمان]او یک کاندیدای قوی به نظر می رسید، اما بعد از تصویر محو شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The new systems cut humans out of the picture altogether.
[ترجمه گوگل]سیستم‌های جدید، انسان‌ها را به‌کلی از تصویر دور می‌کنند
[ترجمه ترگمان]سیستم های جدید انسان ها را کاملا از تصویر جدا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Injury has effectively put Woods out of the picture as far as international matches are concerned.
[ترجمه گوگل]مصدومیت وودز را تا آنجا که به مسابقات بین‌المللی مربوط می‌شود، به طور موثری از صحنه خارج کرده است
[ترجمه ترگمان]تا جایی که به مسابقات بین المللی مربوط می شود، جراحت به طور موثر وودز را از این تصویر خارج کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Morris is likely to win, with Jones out of the picture now.
[ترجمه گوگل]موریس به احتمال زیاد برنده خواهد شد، در حالی که جونز اکنون از صحنه خارج است
[ترجمه ترگمان]موریس احتمالا برنده خواهد شد و جونز هم اکنون از تابلو بیرون می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Somebody had been airbrushed out of the picture.
[ترجمه گوگل]یک نفر از تصویر خارج شده بود
[ترجمه ترگمان]یک نفر از تابلو بیرون آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As Neta faded out of the picture, he faded in.
[ترجمه گوگل]همانطور که نتا از تصویر محو شد، او نیز محو شد
[ترجمه ترگمان]همان طور که Neta از روی تصویر محو شده بود، دوباره ناپدید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For a moment, she was looking directly out of the picture.
[ترجمه گوگل]برای یک لحظه او مستقیماً به بیرون از تصویر نگاه می کرد
[ترجمه ترگمان]برای یک لحظه، او مستقیما از روی تابلو بیرون را نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She kept walking out of the picture and coming back.
[ترجمه گوگل]او مدام از عکس خارج می شد و برمی گشت
[ترجمه ترگمان]او از روی تابلو بیرون آمد و دوباره به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. With Oliver Ingraham out of the picture, things would be as they should have been.
[ترجمه گوگل]با خارج شدن الیور اینگراهام، همه چیز همانطور که باید می شد پیش می رفت
[ترجمه ترگمان]با این که اولیور از تابلو خارج شد، اوضاع همان طور خواهد بود که باید می بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sharif is out of the picture, unable to return for years under his exile agreement.
[ترجمه گوگل]شریف خارج از صحنه است و سال ها تحت توافقنامه تبعیدش نمی تواند برگردد
[ترجمه ترگمان]شریف از تصویر خارج شده است و نمی تواند سال ها تحت قرارداد تبعید خود بازگردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. With Diana out of the picture, Charles is emerging as a fitting father figure.
[ترجمه گوگل]با خارج شدن دایانا از تصویر، چارلز به عنوان یک پدر مناسب ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]با دور شدن دایانا از تصویر، چارلز به عنوان یک شخصیت مناسب در حال ظهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Women very quickly got left out of the picture and it was a very conservative state that took over.
[ترجمه گوگل]زنان خیلی سریع از این تصویر کنار گذاشته شدند و این یک دولت بسیار محافظه کار بود که بر آن حاکم شد
[ترجمه ترگمان]زنان به سرعت از تصویر خارج شدند و این یک وضعیت بسیار محافظه کارانه بود که به پایان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. With Rex and Woodchip out of the picture and the forces of darkness set loose upon the land, how can we fail?
[ترجمه گوگل]با خارج شدن رکس و وودچیپ و نیروهای تاریکی بر روی زمین، چگونه می توانیم شکست بخوریم؟
[ترجمه ترگمان]با رکس هام و بیرون کشیدن تصویر و نیروهای تاریکی که بر روی زمین گسترده شده اند، چگونه می توانیم شکست بخوریم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Glen had told me she dropped out of the picture after the accident, but she might remember something from that period.
[ترجمه گوگل]گلن به من گفته بود که بعد از تصادف از این عکس کنار گذاشته شده است، اما ممکن است چیزی از آن دوره به یاد بیاورد
[ترجمه ترگمان]گلن به من گفته بود که بعد از تصادف از تابلو بیرون افتاده است، اما ممکن است چیزی از آن زمان به یاد بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She walked out of the picture and then came back.
[ترجمه گوگل]از عکس بیرون رفت و بعد برگشت
[ترجمه ترگمان]از روی تابلو بیرون آمد و بعد برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not part of the issue, not of importance; off-stage, out of the arena

پیشنهاد کاربران

اضافی
از دور خارج شدن
محو شدن
از گود بیرون گذاشتن
از صحنه بیرون گذاشتن
تو باغ نبودن
بی خبر بودن از همه چیز
از مرحله پرت بودن
در جریان نبودن
I think she is out of the picture
فکر کنم تو باغ نیست.
*بی اهمیت، بی ارزش
*بی نقش
wanting someone out of the picture
خواستار حذف شدن کسی از صحنه روزگار

بپرس