overlie

/ˌoʊvəˈlaɪ//ˌəʊvəˈlaɪ/

روی چیزی قرار گرفتن یا خوابیدن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: overlies, overlying, overlain, overlay
• : تعریف: to lie upon or over.

جمله های نمونه

1. Clay overlies chalk in the southern mountains.
[ترجمه گوگل]خاک رس روی گچ در کوه های جنوبی قرار دارد
[ترجمه ترگمان]گچ overlies در کوهستان های جنوبی به رنگ گچ درآمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. An overlay of wood covers the brick wall.
[ترجمه گوگل]روکش چوبی دیوار آجری را می پوشاند
[ترجمه ترگمان]یک روکش چوب، دیوار آجری را پوشانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The granite overlies the older rocks.
[ترجمه گوگل]گرانیت بر روی سنگ های قدیمی پوشانده شده است
[ترجمه ترگمان]گرانیت سنگ های قدیمی را باز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An overlay showing population can be placed on top of the map.
[ترجمه گوگل]یک پوشش نشان دهنده جمعیت را می توان در بالای نقشه قرار داد
[ترجمه ترگمان]پوششی که جمعیت را نشان می دهد را می توان بر روی نقشه قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Moreover, surveys reveal that the process committee overlay to the traditionally managed organization is winning limited employee acceptance at best.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که پوشش کمیته فرآیند به سازمانی که به طور سنتی مدیریت می‌شود، در بهترین حالت پذیرش محدود کارکنان را به دست می‌آورد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، بررسی ها نشان می دهند که همپوشانی زمانی کمیته فرآیند به سازمان مدیریت شده سنتی، پذیرش محدود کارکنان را در بهترین حالت بدست می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. All the associated grave goods belonged to the fourth century, the cemetery itself overlying earlier field boundaries and enclosures.
[ترجمه گوگل]تمام اشیای قبر مربوط به قرن چهارم تعلق داشت، خود گورستان بر مرزهای مزرعه و محوطه های قبلی پوشانده شده بود
[ترجمه ترگمان]تمام کالاهای مرتبط با قبر متعلق به قرن چهارم بودند، که خود قبرستان از مرزه ای زمینه ای قبل و محوطه های میدان پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The organizational theorists who have championed the matrixing approach candidly label it an organizational overlay.
[ترجمه گوگل]نظریه پردازان سازمانی که از رویکرد ماتریس سازی دفاع کرده اند، صراحتاً آن را یک پوشش سازمانی می نامند
[ترجمه ترگمان]نظریه پردازان سازمانی که از رویکرد matrixing دفاع کرده اند، صراحتا آن را جای سازمانی قرار می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Overlay a transparent sheet used in the preparation of multi-colour artwork showing the colour breakdown.
[ترجمه گوگل]یک ورق شفاف مورد استفاده در تهیه آثار هنری چند رنگ که تجزیه رنگ را نشان می دهد، بپوشانید
[ترجمه ترگمان]Overlay یک برگه شفاف که در آماده سازی آثار هنری چند رنگی به کار می رود و تفکیک رنگ ها را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The existing ceiling joists must also be fire-protected with an overlay of glass fibre insulation, and new joists installed.
[ترجمه گوگل]تیرچه های سقفی موجود نیز باید با پوششی از عایق فیبر شیشه ای در برابر آتش محافظت شوند و تیرچه های جدید نصب شوند
[ترجمه ترگمان]تیره ای سقف موجود نیز باید با روکش عایق الیاف شیشه ای و joists های جدید نصب شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Unfortunately, that process committee overlay adds even more complexity to organizational relationships that are already too complex.
[ترجمه گوگل]متأسفانه، این پوشش کمیته فرآیند پیچیدگی بیشتری به روابط سازمانی می‌افزاید که در حال حاضر بسیار پیچیده هستند
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، این روکش کمیته فرآیند حتی پیچیدگی بیشتری را به روابط سازمانی اضافه می کند که در حال حاضر بسیار پیچیده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It's generally impossible to compress such files - the program sees each overlay as corrupt data.
[ترجمه گوگل]به طور کلی فشرده کردن چنین فایل هایی غیرممکن است - برنامه هر پوشش را به عنوان داده های خراب می بیند
[ترجمه ترگمان]فشرده کردن چنین پرونده هایی معمولا غیر ممکن است - برنامه هر جای همپوشانی را به عنوان داده های فاسد می بیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The company prefers the overlay option because it provides more flexibility, a spokesman argued.
[ترجمه گوگل]سخنگوی این شرکت استدلال کرد که این شرکت گزینه پوشش را ترجیح می دهد زیرا انعطاف پذیری بیشتری را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]یک سخنگوی استدلال می کند که این شرکت گزینه اورلی را ترجیح می دهد چون انعطاف پذیری بیشتری را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Heaven knows we need never be ashamed of our tears, for they are rain upon the blinding dust of earth, overlying our hard hearts. Charles Dickens
[ترجمه گوگل]بهشت می‌داند که ما هرگز نباید از اشک‌هایمان خجالت بکشیم، زیرا آنها بر غبار کورکننده زمین می‌بارند و بر قلب‌های سخت ما می‌بارند چارلز دیکنز
[ترجمه ترگمان]خدا می داند که ما هرگز از اشک های ما شرمنده نخواهیم شد زیرا بر روی خاک کور و کور زمین باران می بارد \" چارلز دیکنز \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He spoke in a barely audible, husky growl - but it overlay the rumble of a harshly controlled anger.
[ترجمه گوگل]او به سختی شنیده می‌شد و غرغر می‌کرد - اما صدای خشم کنترل‌شده‌ای را پوشانده بود
[ترجمه ترگمان]او با صدای ضعیف و گرفته ای شروع به صحبت کرد - اما صدای غرشی خشن و مهار نشدنی او را فرا گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] روی چیزی قرار گرفتن واقع شدن بر روی یا اشغال کردن موقعیتی بالاتر یا مرتفعتر. عنوان مزبور، معمولاً برای سنگهای معینی (معمولاً رسوبی یا آذرین) به کار می رود که بر روی سنگهایی پیرتر، قرار گرفته اند. متضاد: underlie.

انگلیسی به انگلیسی

• be laid upon; cover; smother (an infant or animal) by lying on top of

پیشنهاد کاربران

overlie = cover
پوشاندن
بالا بودن
احاطه داشتن برچیزی . پوشش دادن . استتار.

بپرس