overprotect

/ˌovərprəˈtekt//ˌovərprəˈtekt/

(به ویژه زن و بچه ی خود را) بیش از حد نیاز آنها سرپرستی کردن، آقا بالا سر شدن، فزون تیماری کردن، بیش تیماری کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: overprotects, overprotecting, overprotected
مشتقات: overprotective (adj.), overprotection (n.)
• : تعریف: to guard or protect too much.
مترادف: baby, coddle, cosset, mollycoddle, pamper
مشابه: dote, indulge, overindulge, smother, spoil

- My father overprotected me when I was a child.
[ترجمه گوگل] وقتی بچه بودم پدرم بیش از حد از من محافظت می کرد
[ترجمه ترگمان] وقتی بچه بودم پدرم منو گول زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. An over-protected childhood meant that at the age of 22 she had no idea about the outside world.
[ترجمه گوگل]کودکی بیش از حد محافظت شده به این معنی بود که او در سن 22 سالگی هیچ ایده ای از دنیای بیرون نداشت
[ترجمه ترگمان]کودکی بیش از حد از دوران کودکی به این معنا بود که در سن ۲۲ سالگی ایده ای در مورد دنیای خارج ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Her sophistication was paper-thin, and underneath she was just a very young, and probably over-protected, girl.
[ترجمه گوگل]پیچیدگی او به اندازه کاغذ نازک بود، و در زیر او فقط یک دختر بسیار جوان و احتمالا بیش از حد محافظت شده بود
[ترجمه ترگمان]تصویرش خیلی باریک بود، و در زیر آن فقط یک جوان بسیار جوان بود و احتمالا از او محافظت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Now they are both desperately trying not to overprotect Robert, and are almost overwhelmed by feelings of rage.
[ترجمه گوگل]اکنون هر دو به شدت در تلاش هستند تا از رابرت بیش از حد محافظت نکنند و تقریباً غرق در احساس خشم هستند
[ترجمه ترگمان]حالا هر دوی آن ها ناامیدانه سعی می کنند رابرت را شکست ندهند، و تقریبا تحت تاثیر احساسات خشم قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. And, in the next room, the over-protected child coughing and fretful.
[ترجمه گوگل]و در اتاق بعدی، کودک بیش از حد محافظت شده سرفه و ناراحت است
[ترجمه ترگمان]و در اتاق مجاور، بچه با سرفه و اخمو شروع به سرفه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. At the same time don't overprotect him from facing his fear.
[ترجمه گوگل]در عین حال بیش از حد او را از مواجهه با ترسش محافظت نکنید
[ترجمه ترگمان]در همان حال از روبرو شدن با ترس او طفره نرو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is not wise to overprotect one's children.
[ترجمه گوگل]محافظت بیش از حد از فرزندان عاقلانه نیست
[ترجمه ترگمان]کشتن بچه ها عاقلانه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Don't overprotect your son -- he is an adult now!
[ترجمه گوگل]از پسر خود بیش از حد محافظت نکنید - او اکنون بالغ شده است!
[ترجمه ترگمان]از پسرت دفاع نکن اون الان یه بالغه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Some religious conservatives have opposed the act, saying it unfairly penalizes people to overprotect lesser forms of life.
[ترجمه گوگل]برخی از محافظه کاران مذهبی با این عمل مخالفت کرده اند و می گویند که این اقدام افراد را به طور ناعادلانه مجازات می کند تا از اشکال کمتر زندگی بیش از حد محافظت کنند
[ترجمه ترگمان]برخی از محافظه کاران مذهبی با این عمل مخالفت کرده اند و می گویند که این اقدام ناعادلانه مردم را تحت تعقیب قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• protect too much; be overly defensive

پیشنهاد کاربران

بپرس