oyster

/ˌɔɪstər//ˈoɪstə/

معنی: صدف، صدف خوراکی
معانی دیگر: سرچشمه ی سود آور، منبع فایده، در معرض استفاده، اویستر، (عامیانه) آدم کم حرف

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: any of various edible mollusks found chiefly in shallow water and characterized by a lumpy, irregular bi-valved shell, esp. the pearl oyster.

(2) تعریف: something with the promise of a prize or reward.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: oysters, oystering, oystered
• : تعریف: to collect oysters.

جمله های نمونه

1. oyster bed
بستر صدف خوراکی (محل نشو و نمای صدفها در کف دریا)

2. oyster rake
چهار شاخ (برای گردآوری) صدف خوراکی

3. an oyster shell
صدف یا پوسته ی صدف خوراکی

4. the world is my oyster
دنیا به کام من است.

5. the world is your (or my etc. ) oyster
دنیا به کام تو (یا من و غیره) است

6. I enjoy eating oyster; it's really delicious.
[ترجمه گوگل]من از خوردن صدف لذت می برم واقعا خوشمزه است
[ترجمه ترگمان]از خوردن صدف لذت می برم، خیلی خوش مزه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Oyster beds, on the mudflats, are a form of fish farming.
[ترجمه گوگل]تخت‌های صدف، روی زمین‌های گلی، نوعی پرورش ماهی است
[ترجمه ترگمان]تخت خواب صدفی، در the، نوعی از پرورش ماهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. With talent like that, the world is her oyster.
[ترجمه fardin] با این استعداد، دنیا به کام اوست
|
[ترجمه گوگل]با چنین استعدادی، دنیا صدف اوست
[ترجمه ترگمان]با این استعداد، دنیا صدف اوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Indeed, a dispute over the oyster beds proceeded to the House of Lords in 188
[ترجمه گوگل]در واقع، اختلاف بر سر تخت های صدف در سال 188 به مجلس اعیان کشیده شد
[ترجمه ترگمان]در واقع، مشاجره بر روی بس تر صدف به مجلس اعیان در ۱۸۸ راه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This stretch of road is oyster country and there are several spots in Marshall and Tomales to purchase the mollusks.
[ترجمه گوگل]این بخش از جاده کشور صدف است و چندین نقطه در مارشال و تومالز برای خرید نرم تنان وجود دارد
[ترجمه ترگمان]این بخش از جاده صدف است و چندین نقطه در (مارشال)و Tomales برای خرید نرم تنان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The oyster boats were still fixed to the moorings, a sure sign that Oystermouth was in mourning.
[ترجمه گوگل]قایق‌های صدف همچنان روی لنگرگاه‌ها ثابت بودند، نشانه‌ای مطمئن از عزاداری اویسترموث
[ترجمه ترگمان]قایق های صدف هنوز به آن محل تلاقی کرده بودند، یک علامت مطمئن که Oystermouth در حال سوگواری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Tod's heart cowers like an oyster at any quick movement from the other bodies in our car.
[ترجمه گوگل]قلب تاد در هر حرکت سریع از بدن های دیگر در ماشین ما مانند صدف خم می شود
[ترجمه ترگمان]قلب Tod مانند صدف که هر حرکت سریعی از بدن دیگر در اتومبیل ما به وجود می اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The southern oyster drill, also called a conch, has not been a threat in Galveston Bay for years.
[ترجمه گوگل]مته صدف جنوبی که به آن حلزون نیز می گویند، سالهاست که تهدیدی در خلیج گالوستون نبوده است
[ترجمه ترگمان]مته oyster جنوبی که یک صدف حلزونی نام دارد، سال ها در Bay Galveston تهدید نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The day cracked open like an oyster.
[ترجمه گوگل]روز مثل صدف باز شد
[ترجمه ترگمان]آن روز مثل صدف باز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She had a hard shell like an oyster.
[ترجمه M] او یک پوسته دارد که مانند صدف صفت است
|
[ترجمه ‌......] او ( خانم ) یک صدف سخت مانند صدف خوراکی داشت
|
[ترجمه گوگل]او یک پوسته سخت مانند صدف داشت
[ترجمه ترگمان]صدف خوراکی پیدا کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صدف (اسم)
ammonite, oyster, shell, pearl, cowrie, shard, cowry

صدف خوراکی (اسم)
oyster

تخصصی

[زمین شناسی] معروفترین گروه دو کفه اى ها که با سیمانى کردن صدفهایشان به قسمت زیر لایه (که می تواند سطحى سخت از هر جنس، سنگ یا صدف باشد) خودشان را به یکدیگر می چسبند

انگلیسی به انگلیسی

• any of various edible bivalve mollusks that are found mainly in shallow waters and are generally eaten raw; dark piece of meat found in the hollow of the pelvic bone of a fowl; non-talkative or secretive person (informal)
an oyster is a large, flat shellfish. some oysters can be eaten and others produce pearls.

پیشنهاد کاربران

oyster ( n ) ( ɔɪstər ) =a large flat shellfish. Some types of oysters can be eaten and others produce shiny white jewels called pearls.
oyster
oyster / ˌɔɪstər / / ˈoɪstə /
معنی: صدف، صدف خوراکی
معانی دیگر: سرچشمه ی سود آور، منبع فایده، در معرض استفاده، اویستر، ( عامیانه ) آدم کم حرف
the world is your oyster
همه راه ها به روی کسی باز بودن
دنیا به کام کسی بودن
دنیا را زیر نگین انگشتری داشتن
( به نقل از فرهنگ پویا )
the world is your oyster
دنیا بکامته
صَدَف چروک نامی است که برای گروهی از جانوران نرم تن دوکفه ای استفاده می شود. بیشتر صدف های خوراکی در دریاها و آب های شور زندگی می کنند.
این جانوران دو صدف سفت آهکی دارند که تن نرمشان را دربر گرفته است. آب شش های آن ها پلانکتون ها را از آب غربال می کند و ماهیچه های نزدیک کننده نیرومندی در تن آن ها برای بسته نگه داشتن کفه ها به کار می رود که همین قسمت ماهیچه ای را بعد از پختن مورد مصرف قرار می دهند.
...
[مشاهده متن کامل]

oyster
منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Oyster
بعضی مواقع به معنای فرد مشهور هم به کار میره
صدف . . . صدف دریایی . . . صدف خوراکی
صدف . . صدف دریایی . . . صدف خوراکی
صدف خوراکی ، صدف ، صدف دریایی ،
صدف
صدف - صدف دریایی - صدف خوراکی -

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس