padding

/ˈpædɪŋ//ˈpædɪŋ/

معنی: لفاف، لایه، بالشتک، لایه گذاری، له سازی، لگد مالی
معانی دیگر: لایی، نرم پوش، نرم لایه، نرم رویه، (آنچه با آن تودوزی یا نرم پوشی یا بسته بندی ایمنی می کنند) پوشال، درونه ی لحاف یا تشک و غیره، (سخن یا نوشته) حشو و زوائد، جزئیات نامربوط، لایی گذاری، نرم پوش گذاری، نرم لایه گذاری، نرم رویه گذاری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: material used as pads or to make pads or cushions.

(2) تعریف: filler added to make something longer or thicker.

- lots of padding in her speech
[ترجمه زینب سرآمد] یک عالمه هجویات در سخنانش
|
[ترجمه گوگل] بسیاری از بالشتک در سخنرانی او
[ترجمه ترگمان] یه عالمه چرت و پرت توی سخنرانی - ش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: the act of putting pads into or around.

جمله های نمونه

1. the mattress' padding has become hard
پنبه ی تشک سفت شده است.

2. his article is full of padding
مقاله ی او پر از لفت و لعاب است.

3. Thick cotton padding embedded the precious vase in its box.
[ترجمه گوگل]روکش پنبه ای ضخیم گلدان گرانبها را در جعبه خود جاسازی کرده است
[ترجمه ترگمان]padding ضخیم پنبه گلدان قیمتی را در جعبه قرار داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The old man was padding along.
[ترجمه گوگل]پیرمرد در حال حرکت بود
[ترجمه ترگمان]پیرمرد در حال پرسه زدن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The shoes have thick padding at the ankle to offer greater support.
[ترجمه گوگل]کفش ها دارای بالشتک ضخیم در مچ پا هستند تا پشتیبانی بیشتری را ارائه دهند
[ترجمه ترگمان]کفش ها به شدت به قوزک پا می چسبند تا حمایت بیشتری ارائه دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Players must wear padding to protect them from injury.
[ترجمه گوگل]بازیکنان باید از بالشتک استفاده کنند تا از آسیب محافظت شود
[ترجمه ترگمان]بازیکنان باید برای محافظت از آن ها در برابر آسیب لباس بپوشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The cat came padding silently back to its home.
[ترجمه گوگل]گربه بی‌صدا به خانه‌اش برگشت
[ترجمه ترگمان]گربه بی سر و صدا به خانه برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The shoe has padding around the collar, heel and tongue for added comfort.
[ترجمه گوگل]این کفش برای راحتی بیشتر در اطراف یقه، پاشنه و زبانه قرار دارد
[ترجمه ترگمان]کفش به دور گردن، پاشنه و زبان برای آرامش اضافه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The padding acts as a cushion if the player falls or is hit by the ball.
[ترجمه گوگل]در صورت افتادن یا برخورد توپ توسط بازیکن، بالشتک مانند یک بالشتک عمل می کند
[ترجمه ترگمان]The به عنوان یک بالش عمل می کند اگر بازیکن سقوط کند یا توسط توپ مورد اصابت قرار بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Also, my costume had discreet padding and my boots had lifts to change my apparent height and size.
[ترجمه گوگل]همچنین، لباس من دارای بالشتک های محتاطانه بود و چکمه های من برای تغییر قد و اندازه ظاهری من بالابر داشتند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، لباس من padding بود و چکمه های من بالا رفته بود تا قد و قواره من را تغییر دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The cheeks, also awaiting padding, had vanished into the cavities of the skull.
[ترجمه گوگل]گونه‌ها، که منتظر بالش بودند، در حفره‌های جمجمه ناپدید شده بودند
[ترجمه ترگمان]گونه هایش نیز که منتظر padding بودند در شکاف جمجمه ناپدید شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Foam padding, often used on coat hangers, is not ideal.
[ترجمه گوگل]روکش فوم که اغلب در رخت آویز استفاده می شود، ایده آل نیست
[ترجمه ترگمان]padding فوم که اغلب بر روی چوب لباسی به کار می رود، ایده آل نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The unique micro-thin padding acts just like an extra soft layer of skin.
[ترجمه گوگل]پد منحصر به فرد میکرو نازک درست مانند یک لایه نرم اضافی از پوست عمل می کند
[ترجمه ترگمان]The کوچک و ظریف مثل لایه ای نرم از پوست عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. These have only one centimetre of padding and leave the thumb free to fold in safely.
[ترجمه گوگل]اینها فقط یک سانتی متر بالشتک دارند و انگشت شست را آزاد می‌گذارند تا با خیال راحت تا شود
[ترجمه ترگمان]این ها فقط یک سانتیمتر زمین دارند و انگشت شستش را آزاد می گذارند تا در امان بمانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لفاف (اسم)
cover, envelopment, envelope, wrapper, wrapping, sheeting, filling, folder, padding

لایه (اسم)
stratum, leaf, riband, strand, lamella, layer, pad, substrate, padding, ribband

بالشتک (اسم)
padding, pincushion

لایه گذاری (اسم)
sedimentation, padding

له سازی (اسم)
padding

لگد مالی (اسم)
padding

تخصصی

[کامپیوتر] لایی گذاری ؛ روشی برای پر کردن بلوکی از اطلاعات با کاراکترها و اقلام و کلمات یا رکوردهای ساختگی
[مهندسی گاز] پرکننده لائی
[نساجی] پد کردن - فولارد کردن - آغشته نمودن
[ریاضیات] پرکننده، لایه گذاشتن، لایه گذاری، لایی، بالشتک

انگلیسی به انگلیسی

• cushioning; material used to pad
padding is soft material on the outside or inside of something which makes it less hard, protects it, or gives it a different shape.

پیشنهاد کاربران

فرایند لایه گذاری ( Padding ) در شبکه عصبی کانولوشنی یکی از مفاهیمی است که برای یادگیری هوش مصنوعی و علم داده یا دیتا ساینس باید با آن آشنا باشید.
اصطلاحی است که در شبکه های عصبی کانولوشن برای توصیف تعداد پیکسل هایی که به یک تصویر هنگام پردازش توسط هسته CNN اضافه می شود، استفاده می شود. برای مثال، اگر padding در یک CNN روی صفر تنظیم شود، هر پیکسل ارزش افزوده مقدار صفر خواهد داشت. اگر لایه صفر روی یک تنظیم شود، یک حاشیه یک پیکسلی با مقدار پیکسل صفر به تصویر اضافه می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

Padding is a term relevant to convolutional neural networks as it refers to the amount of pixels added to an image when it is being processed by the kernel of a CNN. For example, if the padding in a CNN is set to zero, then every pixel value that is added will be of value zero. If, however, the zero padding is set to one, there will be a one pixel border added to the image with a pixel value of zero.
Padding works by extending the area of which a convolutional neural network processes an image. The kernel is the neural networks filter which moves across the image, scanning each pixel and converting the data into a smaller, or sometimes larger, format. In order to assist the kernel with processing the image, padding is added to the frame of the image to allow for more space for the kernel to cover the image. Adding padding to an image processed by a CNN allows for more accurate analysis of images.

منابع• https://cafetadris.com/blog/فرایند-لایهگذاری-padding/
در طراحی وب سه کلمه در کنار هم استفاده میشه با عناوین margin، border، padding
بهترین کلماتی که برای این سه عنوان میتونیم به صورت ترکیبی استفاده کنیم به این اشکال هست:
۱. اگر border رو شاخص بگیریم ( فرض کنین می خوایم چندتا جعبه کنار هم بگذاریم ) :
...
[مشاهده متن کامل]

Margin: بیرونه ( فضای بین دو جعبه )
Border: مرز، کران ( خود جعبه )
Padding: درونه ( فاصله بین چیز درون جعبه با خود جعبه )
۲. باز اگر border رو شاخص بگیریم و فرض بالا رو در نظر بگیریم:
Margin: برون پوش
Border: مرز، کران
Padding: درون پوش ( همون چیزی که داخل پاکت ها اطراف یه چیز شکستنی رو برای محافظت از اون میپوشونن، در اصل نرم پوش بهش میگن اما مناسب css نبود که خودم درون پوش رو درست کردم که مناسب css بشه بعد باهاش برون پوشم درست کردم )
۳.
Margin: حاشیه
Border: چارچوب
Padding: لایی ( فاصله بین چارچوب با محتوای مثلا متنی )
۴. مدلی که خودتون درست کردین، ولی به نظرم برای آموزش به دانش آموزان از یکی از سه مدل بالا برای فهم سریع و آسان میشه استفاده کرد. اگه خوشتون اومد ازین به بعد ازین کلمات استفاده کنین، دانش آموز امروز، معلم فرداست، چه معلم هستی چه دانش آموز، بهتره از یکی از اون سه مدل استفاده کنی.

به معنی " آستر" که پشت لباس یا پالتو دوخته می شود.
padding ( مهندسی مواد و متالورژی )
واژه مصوب: لایه گذاری
تعریف: فرایند اضافه کردن فلز به مقطع دیوارۀ قطعۀ ریختگی معمولاً از مخزن تغذیه، برای اطمینان از تغذیۀ کامل فلز در قسمت هایی که در صورت نرسیدن فلز کافی به آنها، در حین انجماد دچار تَرَک انقباضی می شوند
پر کننده - در مباحث مربوط به شبکه، یک بسته باید کامل باشد و مضربی از یک عدد ذوج. وقتی داده های بسته بگونه ای باشد که طول بسته را کامل نکند از بایت هایی تحت عنوان padding جهت پر کردن فضای خالی بسته استفاده میشوند که مقدار صفر دارند و به آنها padding bytes گفته میشود.
[در طراحی وب و. . . ]: حاشیه گذاری، حاشیه بندی، حاشیه
یکی دیگه از معانی:
لایه ی نرم محافظ= بالشتک
اضافه کردن چیزی
اضافه کردن بیت به آخر پیام اگر تعداد بیت های پیام مضربی از عدد مورد نظر نباشد.
در علم کامپیوتر
دنباله گذاری

بپرس